رفقا و دوستان!

همانگونه که مطلع هستید چند روز پیش بازهم حاکمیت مستبد جمهوری اسلامی جنایت دیگری آفرید. تراژدی دردناک به قتل رساندن مهسا امینی (ژینا) توسط نیروهای کنترل حجاب اسلامی (گشت ارشاد). ضرب و شتم مهسا توسط نیروهای امنیتی به خونریزی مغزی و سپس مرگ این دختر جوان منجر شد.

مهسا امینی بعد از چند روز مقاومت در برابر مرگ، با کمال تاسف دیروز جان باخت. قتل مهسا توسط پلیس امنیتی جمهوری اسلامی، آنهم در برابر دیدگان خانواده‌اش، کل جامعه ایران را متاثر و خشمگین ساخت. مردم ایران که سالها است در برابر این جنایات و تعرض ها دست به اعتراض زده اند، از کردستان تا تهران، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور در مقابل قوانین عصر حجری و قرون وسطایی، علیه آپارتاید جنسی و علیه دستگاه سرکوب رژیم به صف ایستادند. مردم خشمگین به خون خواهی قربانیان جامعه، برای داشتن حقوق انسانی، با مطالبه آزادی و برابری برای دادخواهی و مقابله با حاکمیت،  به خیابان ها آمده اند که در ظرف همین یک روز با لشگر تا دندان مسلح نیروهای امنیتی روبرو شده اند و طبق آخرین خبر یک جوان در شهر سقز را به قتل رسانده اند. سازمانهای کارگری، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان و زنان در اعتراض به این جنایت خواهان کوتاه کردن دست نیروهای سرکوب رژیم از زندگی خود شده اند.

این تعرض و حمله حاکمیت جمهوری اسلامی است که به شکل سیستماتیک و هدفمند بیش از نیمی از جمعیت ایران را هدف قرار داده و به طبع آن با فرمان های جهادی و "آتش به اختیار" از طرف رهبران و سخنگویان این حاکمیت، دست تمامی عوامل جنایت کار اسلامی را در تعرض به زنان و انسانهای آزادی خواه و تعرض افسارگسیخته و وحشیانه به جنبش برابری طلبی زن و مرد باز می گذارد که چه در خفا و چه به شکل آشکار و در روز روشن و در ملاء عام مرتکب جنایات دولتی شوند.

اما جامعه پیشرو و مترقی و متمدن ایران این بربریت را نه تنها در طول چهل سال حکومت دیکتاتوری این جانیان نپذیرفته بلکه امروز نیز متحدانه در چهار گوشه ایران صدای اعتراض و ضدیت با ارتجاع را سرمی دهند. مسئله زن پاشنه آشیل حاکمیت اسلامی در ایران است. حاکمیت جنایت کار و مستبد جمهوری اسلامی با حمله به جنبش انسانی و آزادیخواهی و پیشرو زنان، با قتل زنان مترقی، با به رگبار بستن و اعدام کردن انسانهای متمدن، تلاش میکند عمر ننگین و حاکمیت دیکتاتوری خود بر این جغرافیا را ادامه دهد.

اما واقعیت جامعه چیز دیگری را نشان میدهد

امروز صف کارگران در ایران، شورای صنفی معلمان ایران، پرسنل و پرستاران، دانشجویان دانشگاه های کشور و جوانان میلیتانت و مترقی شهرهای مختلف ایران از سقز و سنندج تا تهران و مشهد و دیگر شهرها و مردم آگاه و برابری طلب برای سنگربندی در برابر تعرض طاعون اسلامی به زنان به میدان آمده است.
مردم نه تنها مرعوب ماشین کشتار و سرکوب و رگبار و این جنایات نشده اند، بلکه با تمام توان در خیابان،  سرود آزادی و رهائی از بختک جمهوری اسلام را سر میدهند. به حاکمیت نشان میدهند که دوران اسید پاشی، عربده‌کشی، سنگسار، اعدام، افسارگسیختگی وحشیانه شان به سر آمده و کسی دیگر خانه نشین و مرعوب حزب‌اللهی‌های حاکمیت نمیشود. جامعه اعلام میکند حاکمیت اسلامی و جهل و خرافه، فقر و فلاکت و استبداد در ایران باید برود.

این صدای جامعه ای است که جنبش زنان با رمز "رهائی زن رهائی جامعه" و بازپسگیری جایگاه انسانی و حرمت زن که از حلقه‌های اصلی و اساسی بزیر کشیدن این حاکمیت و یکی از قدرتمندترین جبهه‌های نبرد علیه جمهوری اسلامی است صف آرائی کرده است.

ماشین کشتار انسانیت در ایران نه از سر قدرت بلکه از سر استیصال حکومت در برابر موج عظیم و خروشان هر روزه اعتراضات مردم و هراس از به صدا درآمدن ناقوس  مرگ اش توسط میلیونها انسان تشنه آزادی، انسانیت و برابری دست به جنایت میزند. اما میدانند که موج خشم و نفرت سراسری از سرکوب، از تعرض روزانه به حرمت و آزادی مردم که امروز در اعتراض به قتل مهسا امینی، خیابانها را به تسخیر خود در آورده است، را نمیتوان خاموش کرد.

رفقا، دوستان!

امروز چشم میلیون ها انسان تشنه انسانیت و آزادیخواهی و برابری طلبی در ایران، چشم خانواده مهسا امینی و هزاران قربانی جنایات حکومتی ایران به هم صدائی شما، به هم صدائی انسانیت در ایران و دنیا دوخته است.
امروز باید در برابر حمله وحشیانه‌ی حاکمین قرون وسطایی به انسانیت و آزادی خواهی و برابری طلبی، در کنار مردم مترقی و آزادیخواه ایران ایستاد.
صف بشریت متمدن و مترقی، آزادی خواهی و برابری طلبی مرز نمی شناسد. انسانیت زیر ضرب بربریت قرار گرفته، برای نجات و تقویت این صف با ما همصدا شوید.
 
با احترام
آسو فتوحی

تشکیلات خارج کشور حزب حکمتیست (خط رسمی)