گفتگوی رادیو نینا با خسرو سایه
در دفاع از ازادی و امنیت و علیه تررو و اخاذی پژاک
وریا نقشبندی: در این برنامه رفیق خسرو سایه عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان همراه ماست.
موضوع برنامه در مورد آزادی و امنیت در کردستان علیه ترور و اخاذی پژاک میباشد.
سوالم از شما رفیق خسرو این است که همانطور خودتان می دانید که هم پ ک ک و شاخه ی ایرانی آن پژاک در مرز بین ایران و عراق دست به باجگیری از کولبرها و مردم زحمتکش که از راه کولبری در حال گذران زندگی خود هستند،زده و آنها را تهدید کرده و تحت فشار قرار داده است.تمایل دارم روی این مسئله به بینندگان ما توضیح دهید.
خسرو سایه: تعرض کردن در تاریخ ناسیونالیسم کورد در تمام مناطق کردنشین با انواع حزبش یک سنت تثبیت شده و جا افتاده است .به باور من هدف از این تعرض نیز، تحمیل خود بر سر جامعه است.برای سرکوب کردن صدای آزادی خواهی و برای عقب راندن تلاش کارگران و زحمتکشان و سوسیالیست هاست.بطور مداوم از این کارها را کرده اند.من بر خلاف هر تحلیل دیگری، دلیل باجگیری،زورگیری و بریدن نان مردم توسط پژاک و پ ک ک در مرزها را برای تامین مخارج خود نمی بینیم، بلکه بطور مستقیم برای سرکوب مردم و ناچار کردن شان به تمکین به این احزاب است.
آنها در سنت خودشان راه دیگری هم دارند که آن هم توافق با دولتهای منطقه است.منبع و سرچشمه تامین مخارج اینها از طریق باجگیری و راهبندان تامین نمی شود بلکه اینها ابزار و وسیله ی سرکوب برای تحمیل هژمونی خود بر مردم کارگر و زحمتکش است و نیز برای عقب زدن احزاب رقیب ناسیونالیست دیگر است.
برای نمونه نیروی پ ی د امروز به مزدور تبدیل شده است، در دوره ای با رژیم بشار اسد، در دوره ای دیگر با روسیه و ایران و حالا هم با به زیر چتر فرماندهی ارتش آمریکا رفته است.ماهانه و سالانه به اینها امکانات داده می شود و زندگی شان تامین می شود.حتی در توافق با حکومت اقلیم کردستان در منطقه ی شنگال منابع مالی خود را تامین میکنند.
در کردستان عراق هم این چنین بوده است.منابع مالی اتحادیه میهنی کردستان(حزب جلال طالبانی) تا دوران مدیدی از طریق ایران و آمریکا و یا حتی دولت لیبی همانطور که خودشان ادعا میکنند انجام می شده است.
حزب دمکرات کردستان ایران هم بهمین شیوه بوده است.تا این اواخر دیدیم که برای پیشبرد اهداف خود در میان رقابت قطبهای منطقه دست به سوی عربستان سعودی دراز کرد برای اینکه بتواند از شکاف میان آمریکا و ایران برای خود کمک مالی جمع کند.
حزب دمکرات کردستان عراق (پارتی ) هم این چنین بوده .از دوران ملامصطفی(دهه چهل شمسی) تاکنون یا در کنار ایران بوده یا آمریکا یا ترکیه بوده است.
منظورم این است که دستگاهی مسلح و سازمانی در آن سطح عظیم و با مدیاهای گسترده بین المللی که دارند،این به اخاذی چند هزار تومان از مردم فقیر و زحمتکش تامین نمی شود بلکه این برای آن است که به مردم بگویند که با به پژاک تمکین و گردن خود را کج کنید، نباید به احزاب و سازمانهای دیگر سمپات داشته باشید و نباید حق انتخاب سیاسی شما به دست خودتان باشد.
به نظر من این بخشی از سنت سیاست مشترک احزاب ناسیونالیست کوردی که می خواهد جامعه را به عقب برانند و جامعه را دچار ترس و رعب کنند و مردم دور باور دیگری(مثلا کمونیسم) متحد نشوند.ما قبلا در کردستان عراق با چنین سیاست هایی روبرو شده ایم.زمانی که منطقه در بحران حاکمیت بسر میبرد ، میدیدم که آنها جوانان و کودکان 12 یا 13 ساله را میدزدیدند کسی نمی دانست که بر سرشان چه آمده است،ما در حزب کمونیست کارگری کردستان عراق نتیجتا توانستیم بر اساس تمدیدهای آنها را وادار به عقب نشینی کرده که دست از این اعمال بکشند.
باجگیری از مردم در مرزهای اقلیم کردستان از قندیل رو به پایین را تصاحب و کنترل کرده اند و مانند داعش که هر جایی را اشغال می کنند ،راه و روش اسلام و محمد اجرا می کنند ،اینها نیز افراد را مجبور می کنند با تکیه بر کتابهای اوجالان، فرهنگ و نظام آموزشی خود را که حاوی فرهنگ مردسالاری،ارتجاعی و مذهبی و عقب مانده است را به مردم تحمیل کنند.
این سیاستی است که احزاب ناسیونالیست بویژه در این دوره که خاورمیانه درگیر انواع جنگ و ناآرامی است، دورانی که دنیا در بحران های سیاسی بسر میبرد، در خاورمیانه حکومتها درگیر انواع کشمکش های سیاسی است، در ایران و در کردستان عراق نیز همینطور، اینها از این مسائل فرصت کسب میکنند که از همین حالا برای اینکه بتوانند در صورت تغییراتی در ایران و کردستان ایران، منطقه ای درست کنند و کنترل کنند.بدین منظور از راه تسلیم کردن معیشت آن مردم و باج گیری از آنها می خواهند، زمینه های این سیاست از همین الان پایه ریزی کنند.
نمونه بارز ،شنگال (منطقه ی ایزدیهای عراق از استان موصل) است که اینها نیروی پیشمرگه خود را به آنجا منتقل کردند و دخالت شان، ماهیتا کم تر از ترکیه عقب مانده نیست. اینها هدفشان تحمیل فرهنگ خود بر مردم زحمتکش است و برخلاف حقوق طبیعی و ابتدایی کارگران و زحمتکشان در تمام کردستان است.
وریا نقشبندی: مدتی است که طوماری به امضای بیش از سیصد نفر فعالین چپ و کمونیست در خارج کشور در اعتراض به ترور کردن دو کس به نامهای سامان دانشور و سوران اختر ثمر بدست پژاک در منطقه مریوان در جریان است که شما خودتون یکی از امضاکنندگان این بیانیه بودید.دوست دارم که نقش و جایگاه این طومار را چگونه ارزیابی می کنید؟
خسرو سایه: این طومار به نظر من نشان می دهد که کشمکش بین سوسیالیستی و ناسیونالیسم دو خط است که به درازای پیدایش تاریخ معاصر کردستان چه در عراق و چه (ایران)پس از سال 1979 که به تقویم ایرانی به انقلاب ۵۷ گفته می شود.این دو خط همواره در میدان بوده اند و همیشه بر سر همه ی مسائل درگیری و جنگ بین شان ادامه داشته است، و هیچ چیزی تاکنون نتوانسته این دو جریان را دور خودش جمع کند.این طومار نشان می دهد که خط انسان دوستی و آزادی خواهی و سوسیالیستی در میدان حضور دارد و چنین نیست که پژاک یا پ ک ک بتوانند با فراغ باز مانند پرنده ای در آسمان به اوج دربیایند. مبارزه طبقاتی در کردستان از طریق خطوط سیاسی احزاب بویژه در کردستان ایران پیش برده می شو. دخط سوسیالیستی و جنبش کمونیسم کارگری خطی قوی است و تاریخی دارد و در میدان است. در تاریخ انجام نمی توانی اگر بحث کنید، آن را حذف کنید.این حرکت نشان می دهد که قلب تپنده یی دارد و با تمام قامت خودش در میدان است.
براستی مسئله طومار نویسی برای داخل و خارج نیست،بلکه به باور من نشانگر این است که هرجایی که ناسیونالیسم کردی به حقوق مردم دست اندازی کند،کمونیستها وجود دارند و سوسیالیسم کارگری و مردم آزادیخواه در می دانند و نمی تواند (ناسیونالیستها) به آسانی پیشروی کنند.
به نظر من این طومار ریشه در مبارزه طبقاتی علیه کهنه پرستی و خلع سلاح سپاه رزگاری (منظور اسلامیستهای کردستان عراق به رهبری ملایی به نام نقشبندی است که توسط کومله در دهه 60 ) و خلع ید فئودالها و خوانین بود که اجازه ندهند دهقانان زیر دست خود را استثمار کنند،دارد.ریشه در مبارزه علیه کهنه پرستی و تمامیت خواهی حزب دمکرات دارد.این همان چیزی است که به اشکال مختلف علیه خط ناسیونالیستی و بورژوازی کرد در منطقه ،سنگربندی می کند. در کردستان عراق نیز به همان روش سیاست پیش برده میشود.
این طومار ادامه ی آن کمپین و ریشه در تاریخی دارد که حزب کمونیست کارگری کردستان (در دهه 90 میلادی) در برابر زورگویی و دزدیدن پسران و دختران جوان دانش آموز در مقاطع راهنمایی و دبیرستان، میباشد که به زور آنان را مسلح می کردند بدون اینکه اختیاری داشته باشند .حتی بدون اینکه این حق را داشته باشند که در امورات و مسائل سیاسی دخالت داشته باشند که با آن مقابله شد و به شکست کشاندند.
بنظر من این زنده است و سنگری است که در آینده شکست سیاسی به ناسیونالیسم کرد و خط پ ک ک و اقمارش(پژاک) در منطقه تحمیل کند.مردم کارگر و زحمتکش این آگاهی نسبت به ماهیت پژاک را دارد و به باور من اشتباه است که نام پژاک را حزب سیاسی بگذاریم بلکه اینها باندی هستند که در شرایط سیاسی امروز ایران مناطقی را کنترل می کنند و به عنوان شرکتهای پیمانکاری خریداری شده اند برای پیش بردن نقشه های سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه.
باید مردم زحمتکش و کارگر با آگاهی و حساسیت بیشتری داشته باشند و به آنها اجازه ندهند که ... و... در برابر این دست اندازی زورگوی های پژاک. اما من توقع دارم در آینده کارگران و زحمتکشان و مردم آزادیخواه شهرهای کردستان ،چه ایران و یا عراق اجازه ندهند که این سنت وبالی بر گردنشان باشد. .باور نمی کنم کارگر متمدن و پر امید از زندگی و آزادی و کسی که علیه جمهوری نکبت اسلامی می ایستد و قیام می کند، زیر بار سیاستهای پژاک و پ ک ک برود و گردن خم کند.
( ترجمه از کردی به فارسی: علی زیدونی )