وقتی به تاریخ وقایع کردستان در خلال سرنگونی نظام سلطنتی و به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی مرور دوباره ای میکنیم، شاهد قطب بندیهای تاریخی در کردستان میان چپ و راست هستیم. تاریخی که هیچ وقت مردم کردستان تسلیم ضد انقلاب به رهبری خمینی نشده و قطب چپ و کمونیست در کردستان تا کنون مخالفت صریح و قاطع خود را با جمهوری اسلامی نشان داده و زیر بار این حاکمیت نرفته است.
در مقابل، قطب راست ناسیونالیسم و سنی گری همواره حول و حوش جمهوری اسلامی و همسو با این رژیم قرار گرفته است. این ها از همان آغاز، جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختند، خمینی را پدر انقلاب نامیدند و برایش پیام لبیک و بیعت فرستادند. یکی کردستان را "کرد مسلمان " مینامد و دیگری "مسلمان کرد" و علیه قطب چپ در کردستان در یک اتحاد اعلام نشده قرار گرفته اند.
احزاب جنبش کردایتی و سنی گری همانند برادران خود، حزب توده و سازمان مجاهدین خلق، چیز بیشتری از "خودمختاری اسلامی" در کردستان از پدر معنوی خود خمینی طلب نکرده و برای رسیدن بهاین هدف شوم خود از هیچ تلاشی فروگذاری نکرده و در این راستا خدمات وسیعی به جمهوری اسلامی برای پذیرش و سهیم شدن در قدرت، انجام داده اند.
احزاب جنبش کردایتی علیرغم همه ی کرنش ها و سر افکندگی، علیرغم آویزان شدن به طناب مذهب "سنی گری و استفاده از ابزار جنگ برای مذاکره، تا کنون چیزی نصیب خود نکرده، جز این که باندها و فرقه های مذهبی سنی را بیشتر پر و بال بخشیده است.
در همین کمپ راست ، مکتب قرآن احمد مفتی زاده نیز با آرزوی تشکیل دولت اسلامی در کردستان با حمایت ضد انقلاب جمهوری اسلامی، به میدان آمد. مفتی زاده بعنوان شاخه ی سنی جمهوری اسلامی، برای تحمیل قوانین مذهبی و شریعت ضد زن به شعبان بی مخ های کردستان تبددیل و از دولت مرکزی خواست تا نیرویی به نام پیشمرگ مسلمان در کردستان سازمان دهد. احمد مفتی زاده، انقلاب فرهنگی و پاکسازی نیروهای چپ و کمونیست در دانشگاهها و چندین خواست ارتجاعی دیگر را در یک قطعنامه هشت ماده ای از جمهوری اسلامی مطالبه کرد. این فرقه در دفاع از جمهوری اسلامی و تثبیت آن در کردستان به امید پایه ریزی خلافت اسلامی در کردستان، همپای دولت مرکزی برای سرکوب انقلاب از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده است. با وجود این، تلاش ارتجاعی ناسیونالیسم کرد و سنی گری در کردستان ایران در خدمت به جمهوری اسلامی و قومی - مذهبی کردن کردستان تا به امروز، ناکام مانده است.
جمهوری اسلامی و فرقه های مذهبی
جمهوری اسلامی در تمام این سال ها با استفاده از ترفند های مختلف فرهنگی و سیاسی، ابزار قهریه و سرکوب، تلاش کرد مذهب را به عنوان یک روش زندگی به مردم کردستان تحمیل کند اما هر گز موفق نشد. در دل چنین اوضاعی است که جریان مفتی زاده تا کنون توانسته است بدون هیچ مزاحمتی و آشکارا بیخ گوش جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه دهد. مفتی چی ها با حضور در ارگانهای دولتی و در میان بخش عقبمانده ی جامعه و با استفاده از فقر و نداری زحمتکشان به جذب جوانان و کودکانی پرداخته و تلاش کرده است تا به موجودیت و تداوم کار این فرقه درجامعه مشروعیت بدهد.
بعلاوه روند سیاست مذهبی کردن جامعه کردستان از سوی جمهوری اسلامی، زمینه ساز فعالیت و ابراز وجود تکایا و خانقاهای شیوخ صوفی و دراویش بخصوص در مناطق فقیر نشین کردستان شده است. این بخش ارتجاعی هم از پستوی خانقاه و تکیه هایشان بیرون آمدند و در خیابانهای شهرهای کردستان با شمشیر و قمه به رژه مذهبی پرداختند. جمهوری اسلامی در رابطه با این بخش هم، نه تنها مانعی نبود بلکه با ابزارهای فرهنگی و مذهبی متعدد رشد مجدد این دارو دسته ها را تسهیل کرد. از جمله برگزاری مراسم عرفانی، دف زنی، ذکر گویی، رونق بخشیدن به مقابر امامزاده ها و شخصیتهای اهل تسنن به عنوان زیارتگاه جاذبه های توریستی و غیره. از طرف دیگر، آخوندهای سنی منبر نشین از چاشنی کردایتی در موعظه های مذهبی خود برای جلب نظر نمازگزاران استفاده می کنند. به این ترتیب، مذهب و ناسیونالیسم کرد به موازات هم، در جامعه کردستان بدون کوچکترین مانعی از سوی جمهوری اسلامی، در تمام این سال ها نقش ایفا کرده است.
سلفی گری
جریان سلفیت با شاخه های مختلف نزدیک به دو دهه است در کردستان پا گرفته است. بررسی تاریخ پیدایش این گروهها موضوع این نوشته نیست، اما حداقل از زمان حمله آمریکا به عراق و بمباران خلافت اسلامی در کردستان عراق توسط آمریکا، بخش زیادی از اعضا آنها به سوی مرزهای کردستان ایران مهاجرت کرده و توانستند در کردستان ایران به کمک جمهوری اسلامی اسکان داده شوند. هدف جمهوری اسلامی در پشتیبانی از بازماندگان خلافت اسلامی کردستان عراق، بکار گرفتن این گروهها برای جنگ های نیابتی در خارج از مرزهای ایران بیشتر مد نظر بوده است. در طول این مدت، این گروهها توانستند به صورت آزادانه به فعالیت خود زیر سایه جمهوری اسلامی ادامه دهند به شرطی که تحرکی علیه جمهوری اسلامی در کردستان انجام ندهند. تقریبا همه مردم کردستان میدانند که این گروهها هسته های خود را تشکیل داده اند و در انظار عمومی هم با ظاهر سلفی در رفت و آمد می باشند و به طبع جمهوری اسلامی نیز از این موضوع به خوبی واقف است. بنابراین برای همه مثل روز روشن است که سلفی ها در حمایت کامل جمهوری اسلامی اینچنین توان ابراز وجود پیدا کرده اند. امروز سلفی ها علاوه بر فعالیت پشت پرده، به ابراز وجود علنی و دخالت درزندگی مردم عملا نقش منکرات جمهوری اسلامی در کردستان را برعهده گرفته اند. در چند ماه اخیر این مرتجعین، چند نفر از زحمتکشان منطقه مریوان و اورامانات را به بهانه ی کفر گویی مورد اذیت و آزار قرار داده اند. تعرض این فرقه ی فاسد به مردم از جانب دستگاه های محلی رژیم هم هیچگاه مورد تعقیب قرار نگرفته و وظیفه ی تنبیه کردن این جریان و فرستادنشان به پستوهای مساجد و مخفی گاه هایشان برعهده مردم ازادیخواه قرار گرفته است.
احزاب ناسیونالیست کرد و مذهب
همانطور که پیشتر اشاره شد، حزب دمکرات کردستان ایران به عنوان پرچمدار بلامنازع ناسیونالیسم کرد در دوران سلطنت شاه و حاکمیت جمهوری اسلامی، گرایش مذهبی خود را رسما اعلام کرده است. امروز نیز و بعد از چهار دهه با صراحت اعلام می کنند که اسلام و آیین مذهبی بخش جدای ناپذیر در آینده حاکمیت در کردستان است، بدین معنی که خلاصی جامعه از جمهوری اسلامی به معنای خلاصی از مذهب و اسلام نیست بلکه تغییر پوشش لباس از اسلام تشیع به اسلام تسنن و تشکیل خلافت کردی اسلامی، تمام آن دگرگونی است که برای کردستان ایران در نظر دارند. رابطه امروز هر دو احزاب دمکرات با آخوندهای تسنن، بر مبنای به دست گرفتن و تقسیم کرسی قدرت همچون حاکمیتی است که در کردستان عراق امروز شاهد آن هستیم.
هر دو سازمان زحمتکشان کومله عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده هم به جرگه ی پیوند کردایتی با اسلام پیوسته اند تا جایی که از خالد عزیزی گرفته تا عمر ایلخانی زاده با کرنش و احترام از احمد مفتی زاده یاد می کنند و او را یک کرد راستین و باورمند به "حق ملت کرد" می نامند.
همچنین پژاک دستکرد پ ک ک در کردستان ایران باورمندی خود به مذهب و اسلام را در کمیته ادیان ک ج ک اعلام کرده و به مناسبتهای مختلف از عاشورا و رمضان و مرگ شخصیتهای مذهبی در کردستان، بیانیه های مختلف صادر میکند.
دورنمایی که این احزاب برای خود تعیین کرده اند ایجاد یک جبهه متحد از ناسیونالیستها و مذهبیون در کردستان ایران، علیه جناح چپ جامعه و زنان و مردان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب است. سیاست پیوند کردایتی و مذهب از سوی این احزاب در راستای به مصاف طلبیدن چپ و کمونیستهای کردستان، کارگران و نیروهای مترقی و آزادیخواه و برابری طلب کردستان است. باندهای قومی و مذهبی در کردستان عناصر سناریوی سیاه و دامن زدن به توحش و ضدیت با کارگر و زحمتکش و زن و صف ازادیخواهی و برابری طلبی در کردستان است.
طناب پوسیده مذهب در کردستان
بیش از چهار دهه فعالیت و تبلیغات سیستماتیک مذهبی احزاب و جریانات قومی و مذهبی در کردستان و هماهنگ با جمهوری اسلامی، نتوانسته است مذهب و ارتجاع دینی شیعی و سنی را در جامعه ی کردستان انقلابی به موضوع و مشغله مردم کردستان تبدیل کند. اما تبلیغات تهوع آور دینی و عملکرد ارتجاعی قوم پرستان و فرقه های سنی در کردستان، سرش به دیوار سخت جبهه ترقی خواهی و برابری طلبی خورده است و موجبات تنفر و رویگردانی هر چه بیشتر مردم و بویژه جوانان و زنان را فراهم کرده است.
به یمن آگاهی و روشن بینی و موقعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که مردم کردستان درآن قرار دارند، این شرایط با قومگرایی و مذهب و ارتجاع همواره در تضاد و کشمکش بوده است. الگوی حاکمیت قومی- مذهبی احزاب میلیشیا در کردستان عراق الگوی نفرت انگیزی برای مردم کردستان ایران و عراق است. تکرار این شیوه ی ضد مردمی، ضد زن و ضد ازادیخواهی، در کردستان ایران غیر قابل تصور است.
تاریخ مقاومت و مبارزه ی کمونیست ها، کارگران، زحمتکشان، زنان و جوانان در کردستان ایران چه علیه جمهوری اسلامی و چه در مقابله با ناسیونالیسم و مذهب، رویای قومی و مذهبی کردن جامعه را به سرابی برای احزاب کردی و فرقه های مذهبی تبدیل و ثابت کرده است که ابزار مذهب در دست این احزاب و جریانات، طناب پوسیده ای بیش نیست.