گورستان سیوان سلیمانیه، نامیست که این روزها بر سر زبانها افتاده است.محل دفن هزاران زنان و نوزاد بی نام و نشان که در کردستان عراق و زیر حاکمیت اقلیم کردستان قربانی شرف، غیرت و ناموس مردان شده اند.
در میان این زنان هستند که به دست برادرانی که روزی با هم کودکی کرده اند، بازی و شیطنت های بچه گی را تجربه کرده اند، یا اینکه به دست پدرانی که چه روزها دخترکانشان را بر شانه های خود کول گرفته اند، دست نوازش و محبت بر سر و صورتشان کشیده اند و بر گونه هایشان بوس زده اند، به بیرحمانه ترین شکل ممکن جان داده اند. در این گورستان زنانی هستند که به ازدواج اجباری مردان خود درآمده اند وبعد سلاخی شده اند. یا زنانی هم هستند که به دست شوهرانی که روزی با هم عاشقی کرده اند و پایان این عشق را امروز با جان خود در گوشه ای از خرابه های شهر پرداخت کرده اند. همخونی، عشق و علاقه هیچ برادر و پدر و شوهری به اندازه یک سر سوزن بر ارتجاعی بودن، جهالت و شقاوت آنها در حق خواهر، دختر و همسرانشان نه تنها کم نمیکند بلکه سیمای از انحطاط انسانیت و عشق در جامعه را به نمایش میگذارد. نگاه سرد زنان غرق در خون، زنان کبود شده زیر دست نزدیکترین مردان زندگیشان، زنان همه کردستان عراق به گورستان سیوان و سیوان ها، آیینه تمام نمای آینده شومی است که در پیش رو دارند.
در گورستان سیوان، اما این تنها مردگان بی نام و نشان نیست که در آن مدفون شده اند. گورستان سیوان بغض در گلو نشسته همه زنان زنده کردستان است. طوق لعنتی بر گردن زنده زنان کردستان است که با هر سرپیچی کردن از قوانین و باورهای ارتجاعی مردان همچون زنگ خطری به صدا در میاید. گورستان سیوان نماد مرگ، و نیستی و قتلگاه به پهنای خاک کردستان است.
گورستان سیوان میتوانست همچون زنان بی نام و نشان در آن، بی نام و نشان بماند اگر در چند سال گذشته به همت سازمان ها و فعالین عرصه زنان و انسانهای برابری خواه کردستان عراق مثل نوک تیز سوزنی در چشم بانیان این جنایت هولناک نمیکردند. دولت اقلیم کردستان حتی ناچار شد قتل های ناموسی را به عنوان قتل عمد و یک جرم به رسمیت بشناسد، هر چند در این عرصه مجرمان را نه تنها دادگاهی نکرده بلکه بعد از چند روز آنها را آزاد گذاشته. اگر این تصاویر را در فیلم های جنایی میدیم قطعا نام آن جامعه را می گذاشتیم “ شهر جنایتکاران”. تصور کنید در شهری قدم میگذارید که هزاران قاتل بدون هیچ مجازاتی آزاد و مفتخر از جنایتهای که مرتکب شده اند از کنارتان رد شوند. چند هزار قاتل جانی در لباس کارگر و مغازه دار شهر و هر قشر دیگری تا مسئولان ریز و درشت حکومتی هر کدام زن یا زنانی را به قتل رسانده اند و مردم عادی نیز همه را میشناسند.
حکومت اقلیم کردستان بی شک آمار تک تک این قاتلان ومرتکبین این جرمها رادرتمام این سالها که گورستان سیوان و سیوان ها وجب به وجب پر شده است از جنازه زنان، میشناسند. مگر نه این است که شهرداری بخش زیادی از این قربانیان مردان ناموس پرست و متجاوز را از گوشه و کنار شهر جمع آوری کرده و سپس دفن کرده اند!؟ بنابراین انگشت اتهام اول رو به دولت اقلیم است که با سکوتی معنادار و همزمان حمایت قانونی خود از اشاعه فرهنگ و قوانین شریعت که اولین قربانیان آن زنان هستند، شرایطی را برای مردان مهیا کرده که بدون هیچ واههمه ی از مجازات شدن و حتی مفتخر از حفظ شرافت و ناموس با گردنی افراشته اقدام به سرکوب و قتل زنان میکنند.
فرهنگ عشیره ای و قوانین اسلامی احزاب حاکم در دولت و پارلمان اقلیم کردستان، نمیتواند دستاورد بهتری از آن چیزی که امروز در کردستان عراق مشاهد میشود ببار بیاورد. در این فرهنگ هر روز شاهد تعرض به پایه ای ترین حقوق انسانی و شهروندی شهروندان تحت لوای آیین و هویت اسلامی و کردی هستیم. در این میان زنان به عنوان نیمی از آن جامعه با تعرضی سیستماتیک از طرف حاکمیت و سپس نهادهای کوچکتر اجتماعی مانند خانواده مواجه هستند. فتوا ملاهای کرد بیش از هر قانون و مصوبه ای که در این سالها با فشار جنبش های مختلف از فعالین سیاسی و مدنی علیه خشونت زنان به دولت تحمیل شده است برندگی دارد. مسئله این است که دولت اقلیم خود بخش بزرگ و لاینفک از سیستم مردسالارانه حاکم بر جامعه کردستان است. رویکرد بخش اعظم حاکمیت به مسائلی مانند حقوق زنان و کودکان، آزادی پوشش و برابری های حقوقی بین شهروندان بر مبنای همان نگرش های ارتجاعی و سنتی در جامعه است به همین دلیل مانع اساسی بر تحقق خواسته های برابری طلبانه و آزادی خواهانه در کردستان با موانع عدیده ای هم از طرف حاکمیت که از خشونت و آزار وقتل شهروندان زن عملا چشم پوشی میکند و هم اینکه مجال وسیع اجتماعی برای رشد اسلامیون در جهت تغییر شیوه زندگی شهروندان جامعه را فراهم کرده است.
با این استاندارد های دوگانه، میتوان این نتیجه را بدست داد که ساختار پوسیده و قرون وسطی حاکمیت برای به انقیاد درآوردن و سرکوب جامعه، از وقوع این دست جنایتها و تعرض به شأن و کرامت زنان توسط نمایندگان فرهنگ مردسالارانه ذینفع خواهد بود. نباید فراموش کرد که کردستان عراق از نا امن ترین کشورهای منطقه برای زنان به شمار میرود . آمارهای بالای خودکشی و خودسوزی زنان، ختنه دختران، چند همسری ، ازدواج های اجباری، خشونت های خانگی و قتل های ناموسی که مثال برجسته وضعیتی نا امن زنان در این کردستان است.
ادر این اوضاع ، وظیفه بزرگی بر دوش نه تنها فعالین زن بلکه تمام احزاب نهادها و سازمانهای که یکی از جدال هایشان ، مبارزه برای حقوق زنان و کودکان است ، خود را باید علیه قوانین، سنتها و ابزارهای زن ستیزانه موجود در صفی متحد سازمان داده و آنها را به عقب نشینی وادار کنند. زنان و فعالین حقوق زنان در کردستان عراق در این جدال تنها نیستند. همسر نوشتی تمام زنان دنیا، هیچ مرزی را به رسمیت نمی شناسد. هر قدم پیشروی در هر نقطه ی ، استواری و استمرار مبارزاتی برای همه زنان جهان را رقم خواهد زد.
بشریت متمدن امروز باید لگام محکمی به فرهنگ ، سیاست و سنتهای مذهبی و عشیره ای و مردسالارانه بزند.
٢٩ مارس ٢٠٢٠