بر اساس اخبار تا کنونی و از جمله گزارش کانال خبری کارگران هفت تپه، در مدت اخیر و در جریان اعتصاب دوماهه کارگران هفت تپه، فعالین کارگری، رهبران و نمایندگان کارگران بارها توسط عوامل حاکمیت و کارفرما از کانال تلفن تهدید به ترور و مرگ شده اند. عوامل و ماموران اطلاعاتی آنها بدون معرفی خود و مرکزی که آنها را اجیر کرده است، نمایندگان کارگران اعتصابی را تهدید کرده اند که چنانچه دست از اعتصاب برندارند ترور خواهند شد. در ادامه این تهدیدها مراکز اطلاعاتی و پلیسی و عوامل آنها در همین مدت خانه پدری محمد حنیفر را به گلوله بسته و منزل یوسف بهمنی را نیز آتش زده اند. خوشبختانه این اعمال تروریستی و جنایتکارانه تلفات جانی به همراه نداشته است. شکی نیست این اقدام تروریستی را عوامل کارفرما و حامیان دولتی شان انجام داده اند و این آخرین برگ تهدید و سرکوب و فشار کارفرما و دولت بر کارگران هفت تپه برای ایجاد رعب و وادار کردن کارگران به عقب نشینی و خاتمه دادن به اعتصاب است.
نمایندگان دولت و کارفرما در رویارویی با کارگران در خیابان، در دستگاه قضایی و پلیسی و زندان و بر سر میز مذاکره، جز طفره رفتن، وقت کشی و نشان دادن استیصال خود، حرفی برای گفتن ندارند. این ها هر گونه عقب نشینی در مقابل خواستهای کارگران را در حکم شکست خود می دانند و نهایتا به ترور و ارعاب پناه برده اند. دولت سرمایه داران در مقابل اعتراض و مبارزه کارگران هفت تپه تمام برگ های خود را آزمایش کرده است. دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری، شکنجه کارگران در زندان، اعتراف گیری اجباری، مستند سازی رسوا، پرونده سازی و احکام قضایی بی پایه، اخراج رهبران کارگری، تلاش برای ایجاد تفرقه در صفوف کارگران بخش های مختلف و علم کردن هویت های قومی و ناسیونالیستی به همین منظور، علم کردن شورای اسلامی علیه اعتصاب کارگران و ... از جمله اقدامات ضد کارگری دولت و کارفرما در این مدت بوده است. همه این جرایم بر علیه کارگرانی انجام شده است که حقوق های معوقه می خواهند و تلاش می کنند با درآوردن و نجات شرکت از دست تخریب کارفرمای اختلاسگر و معلوم الحال بخش خصوصی، از امنیت شغلی و نان سفره خانواده هایشان، دفاع کنند.
تلاش های ضد کارگری دولت مدافع کارفرمای هفت تپه هر کدام به تنهایی کافی بود پشت هر کارگری را خم کند. چند ماه بدون دریافت حقوق و دستمزد، سفره خالی خانواده ها، عرق ریختن در گرمای بالای ٥٠ درجه در خیابان ها، اعتصاب طولانی مدت و بی جوابی دولت و کارفرما...، وعده های توخالی مقامات دولتی و نمایندگان بیت رهبری،همه این ها می توانست کارگران را خسته و نا امید کند و به عقب نشینی وادارد. اما این اتفاق نیفتاد! در عوض استقامت، اتحاد و یکپارچگی صفوف کارگران، هشیاری رهبران، معجزه ی مجامع عمومی کارگری، کمر دشمنان کارگران از کارفرما تا بالاترین سطح نهادهای دولتی و مجلس و قوه قضاییه در مرکز و دستگاه های دولتی و قضایی و پلیسی محلی و سرسپرده ی اسد بیگی در شوش را خم کرده است.
شکی نیست مسئولین و نهادهای دولتی و پلیسی محلی که کارفرما آن ها را خریده و پرونده رشوه خواری شان برملا شده است، شریک این اقدام تروریستی و متهم ردیف اول این جنایت هستند. در نتیجه، توقع این که دستگاه قضایی و پلیسی دولت در شوش، تروریست های عامل کارفرما و وابستگانش در نهادهای دولتی مثل فرمانداری و دادگستری شوش و غیره را شناسایی و معرفی کند، اگر بیهوده نباشد، اما غیرمحتمل است.
اما این ترور از نگاه هزاران کارگر هفت تپه و خانواده هایشان که خود چند ده هزار عضو هستند و همچنین از دید طبقه کارگر ایران ، از دید مردم شرافتمند شوش و دهها میلیون انسان آزادیخواه در ایران و حامیان کارگران مخفی نمی ماند. این مجرمین شناسایی و معرفی خواهند شد. برای کارگارن هفت تپه و برای صف دهها میلیونی از کارگران و مردم حق طلب در ایران، مجرم درجه اول این جنایات بالاترین مقامات جمهوری اسلامی و کارفرمایان هفت تپه است. آنها مسئول و مجرم ردیف اول در مقابل این اعمال جنایتکارانه و هر اتفاقی هستند که برای کارگران هفت تپه، برای سخنگویان و نمایندگان آنها و برای خانواده های آنها اتفاق بیفتد.
دولت کارفرماها و دستگاه های دولتی و قضایی و پلیسی محلی در مقابل ایستادگی هزاران کارگر هفت تپه و بخاطر جرایم شان نسبت به کارگران، در دادگاه طبقه کارگر و افکار عمومی جامعه ٨٠ میلیونی مردم ایران، مجرم شناخته شده و محکوم اند.
کارگران هفت تپه آگاهند که تنها ضامن محافظت از جان رهبران و نمایندگان شان و متوقف کردن جرایم کارفرما و عواملش در دستگاه های دولتی و قضایی، اتحاد و همبستگی خود کارگران است. اما کارگران متحد، همزمان از فشار بر پلیس و دستگاه قضایی برای شناسایی و معرفی مجرمین دست بر نخواهند داشت و آن را از طرق مختلف پیگیری خواهند کرد!
طبقه کارگر در مراکز بزرگ و کوچک کار این اقدام جنایتکارانه را محکوم می کنند، اعمال تروریستی نسبت به کارگران هفت تپه و خانواده هایشان را بی جواب نمیگذارند و تجربه اعتصاب قدرتمند و ایستادگی خستگی ناپذیر کارگران و پافشاری بر خواستهایشان را می ستایند و از آن می آموزند.
ترور آخرین برگ کارفرما و دولت علیه کارگران و نشان استیصال حاکمیت در مقابل اعتصابات کارگری مراکز نفت و گاز و پتروشیمی و ماشین سازی ها و هفت تپه و در مقابل اعتراضات عمومی زحمتکشان و محرومان و گرسنگان است. ترور، شلیک آخرین گلوله ی دولت کارفرماها بر شقیقه خود در مقابل مبارزه طبقاتی و اجتماعی میلیونی است که گلویش را می فشارد. در این جدال طبقاتی طبقه کارگر و زحمتکشان وزنان و همه انسان های آزادیخواه و برابری طلب پیروز اند.
حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)
٢٤ مرداد ١٣٩٩ (١٤ اوت ٢٠٢٠)