مقدمه: لشکرکشی نظامی اخیر امریکا و انگلیس در دریای عمان و خلیج فارس، انفجار کشتی های نفتکش و سقوط پهباد امریکایی، توقیف نفتکش ایران توسط بریتانیا و ادامه تبلیغات جنگی، همگی حاکی از ادامه و تشدید تنش میان نیروهای بورژوازی جهانی و منطقه ای است و امکان بروز درگیری نظامی و بروز فاجعه ای در ایران و کل خاورمیانه را بیشتر و بیشتر کرده است. تشدید تحریکات و تبلیغات جنگی هرگونه راه مصالحه و مذاکره را بر طرفین را، اگر نه غیرممکن که بسیار دشوار کرده است. بن بستی که نه فقط گریبان جمهوری اسلامی و ترامپ بلکه گریبان تمامی قدرتهای منطقه و جهانی را گرفته است.
هر درگیری احتمالی، به هربهانه و ترفند جهانی یا منطقه ای که صورت بگیرد، بی تردید جنگی کلاسیک مانند جنگ ایران و عراق نخواهد بود. بمباران مناطق نظامی و اقتصادی با هدف تخریب زیر بنای اقتصادی، بمباران شهرها، راه اندختن جنگ نیابتی از طریق جریانات و باندهای قومی و مذهبی یا ضربه زدن به نیروهای جمهوری اسلامی و حامیان آن در منطقه و .... پیامد سیاست امروز امریکا در تحریکات نظامی در منطقه است. امری که متقابلا از طرف جمهوری اسلامی و دستجات حامی آن، زمینه ساز "عملیات تلافی جویانه" نظامی و روی آوری به تقابل هایی چون نا امن کردن تنگه هرمز، و یا ضربه زدن به متحدین آمریکا در منطقه است.
وضعیت بحرانی امروز و مخاطرات آن، تعیین رئوس یک سیاست کمونیستی در قبال اوضاع سیاسی امروز، با توجه به شرایط و فاکتورهای روز، برای روشن کردن جبهه های جدال طبقاتی در ایران و تعیین مسیر پیشروی در راستای منافع طبقه کارگر، ضروری کرده است.
صفبندی نیروها، در ایران، در این شرایط
۱- بحران سیاسی و اقتصادی بورژوازی جهانی، راه حل های بورژوازی جهانی در "مدیریت" رقابت های بین خود، و بالاخره تحرک میلیتاریستی اخیر هیئت حاکمه آمریکا بعنوان حلقه ای از این سیاست، بحران دامنگیر جمهوری اسلامی را تشدید کرده است و بر عمق بن بست اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک آن افزوده است.
این شرایط سیر تحولات جنبش های مترقی، کارگری، آزادیخواهانه و سرنگونی طلبانه را، علاوه بر فاکتور سرکوب بورژوازی حاکم، تحت مخاطرات ویژه ای قرار میدهد.
جمهوری اسلامی برای برون رفت از این اوضاع و بویژه برای مقابله با جنبشی که در دیماه ۹۶ برای به زیر کشیدن آن به میدان آمد، برای مقابله با خشم و نفرت میلیونی در جامعه راهی جز انقباض در بالا و یکدست کردن خود ندارد.
تغییرات اخیر در سپاه، ارتش و بسیج، اعلام ضرورت تشکیل دولتی "انقلابی و حزب اللهی" از طرف خامنه ای در کنار بن بست "اصلاح طلبان" حاکی از این انقباض و یکدست شدن و عدم قبول هر نوع اپوزیسیون درون حکومتی، "لیبرال" یا "اصلاح طلب"، است.
۲- در صف اپوزیسیون های بورژوایی:
بخش اعظم اپوزیسیون بورژوایی جمهوری اسلامی، چپ یا راست، مذهبی یا غیرمذهبی، در داخل یا خارج کشور، در این شرایط، چاره ای جز انتخاب بین یکی از قطب های ارتجاع بورژوایی، در مقابل خود نمی بییند و خود را ناگزیر از دنباله روی از یکی از قطب های بورژوایی در جدال در صفوف بورژوازی میداند.
الف: بخشی از اپوزیسیون بورژوایی، از لیبرال و جمهوریخواه تا طرفداران سلطنت، همه در صورت هر درگیری نظامی، در کنار طیف توده ای- اکثریت، طیف ملی - مذهبیون و هم خانواده های آنها، به نام "دفاع از میهن" در کنار جمهوری اسلامی قرار خواهند گرفت.
ب: بخش دیگری از اپوزیسیون بورژوایی از نیروهای قومی تا چپ مستاصل و بی افق غیرکمونیست، به نام ضدیت با جمهوری اسلامی و با توهم و این فریبکاری که جنبش اعتراضی مردم و سرنگونی رژیم بر متن تشدید کشمکش و حمله نظامی، رشد خواهد کرد، مدافع سیاست میلیتاریستی و ضد انسانی ترامپ خواهند شد.
۳- اپوزیسیون پرولتری و کمونیستها
الف: طبقه کارگری که پس از اعتصابات هفت تپه و فولاد به میدان آمد و عملا هژمونی خود در تحرکات اعتراضی در ایران را تامین کرد، از ابتدا در مبارزات اش علیه بورژوزای حاکم در ایران، فاصله خود از پروژه های میلیتاریستی و ارتجاعی بین المللی را اعلام کرد. این واقعیت رنگ خود را به سراسر مبارزات مردم زده است. در این شرایط طبقه کارگر بطور ابژکتیو هم، از جانب حکومت و اپوزیسیون طرفدار آن، تحت فشار برای عقب نشینی است و هم تنها نیرویی است که همچنان در راس اعتراضات علیه فقر و برای معیشت و آزادی و حرمت انسانی، استوار ایستاده است.
ب: طبقه کارگر و کمونیستها، در این شرایط در راس تقابل با میلیتاریسم عریان امریکا و جنگ طلبی آن و در دفاع از مدنیت و تامین بهترین شرایط برای مبارزه ای رادیکال و انقلابی علیه جمهوری اسلامی و نظام سیاسی-اقتصادی حاکم ایستاده اند.
تحولات اخیر پس از خیزش دیماه ۹۶ و اعتصابات کارگری، زمینه ها، شرایط و امکان عروج این صف قدرتمند کارگری و سوسیالیستی را مهیا کرده است. این صفی، هم ضد جنگ بطور کلی و هم جبهه ای بعنوان آلترناتیو انقلابی در مقابل نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. این صف و جبهه انقلابی کمونیست ها و بخش آگاه پرولتاریا و توده های زحمتکش، مرعوب فضای جنگی و یا بدهکار مشروعیت "دفاع مقدس" بورژوازی و نظام جمهوری اسلامی نیستند.
سیاست و تاکتیک کمونیستی حزب در قبال وضع موجود
جمهوری اسلامی که بدون تحریمها و فضای جنگی هم با بن بست اقتصادی بنیادی خود، از تامین نیازمندیهای مردم سرباز میزد، تحریمهای اقتصادی و فضای جنگی، را به مستمسکی برای تعرض بیشتر به معیشت کارگران و معلمان و مردم محروم و توجیه فقر، فلاکت، بیکاری و تورم حاکم در جامعه تبدیل کرده است.
جمهوری اسلامی همچنین بیشترین استفاده را از فضای جنگی برای گسترش فشار، افزایش دستگیری ها و سرکوب اعتراضات و امنیتی و نظامی کردن محیط کار و زیست مردم، کرده است.
طبقه کارگر در دل هر شرایطی، تحت رهبری پیشروترین بخش خود، باید راه مقابله، مقاومت، دفاع مستقلانه خود را بیابد و راه پیشروی های بیشتر خود را باز کند. کمونیست ها، نه قدرگرا هستند و نه متوهم. نه خود را ملزم به دنباله روی از این یا آن قطب دشمن میدانند و نه در هیچ شرایطی تسلیم داده های دشمن میشوند.
در این شرایط سیاستهای زیر در دستور حزب قرار میگیرد:
۱- تلاش در سازماندهی و بسیج توده ای در مقابله با گسترش فقر و فلاکت و سرکوب به بهانه تحریمها و فضای جنگی. مقابله با به حاشیه افتادن مبارزه برای تحقق مطالبات مردم و مبارزه علیه فقر و فلاکت به بهانه فضای جنگی.
۲- گسترش تلاش بر سازمان دادن تحرکی وسیع در میان طبقه کارگر جهت تشکیل و گسترش جنبش مجامع عمومی و شوراهای کارگری و مردمی و فشار بر بورژوازی حاکم برای تامین معیشت مردم.
۳- گسترش فعالیت علیه تهدیدها و فضای جنگی امریکا و متحدینش در خارج کشور و بسیج افکار عمومی علیه هر گونه تهدید و یا اقدام نظامی علیه مردم.
در شرایط وقوع درگیری های نظامی
۱- سازماندهی مستقل مقاومت توده ای در قبال جنگ، درگیری های نظامی و .... و عوارض آن با هدف تشکیل جبهه پرولتاریا و زحمتکشان غیر پرولتر برای اعمال اراده مستقیم مردم، کمک رسانی به مردمی که در اثر جنگ دچار آسیب جانی و مالی می شوند
۳- از آنجا که مبارزات مردم با مقاومت و سرکوب شدید از طرفی و خطر تهدید و توطئه های ناسیونالیستها و قوم پرستان، باندهای مذهبی و... درمناطق مختلف، مواجه می شود، اقدام عملی جهت تامین قدرت دفاع از خود مردم و در نهایت تسلیح عمومی در دستور حزب قرار میگیرد.
۴- حزب به همراه نیروهای کمونیست در منطقه، کمپین خود در خارج کشورعلیه حمله نظامی و میلیتاریسم امریکا و با هدف جلب حمایت افکارعمومی از مبارزات طبقه کارگرو مردم ازدیخواه علیه جمهوری اسلامی گسترش میدهد
حزب حکمتیست، با تاکید بر ضرورت دخالت و حضور قدرتمند خود بعنوان یک آلترناتیو کارگری و کمونیستی قدرتمند برای ممانعت از خلع سلاح طبقه کارگر و مردم محروم، تلاش میکند در ایران، رئوس سیاست های خود را، در دل هر شرایط "مناسب" یا "نامناسب" ، اقدامات نظامی یا پروپاگاند میلیتاریستی، پیاده کند و در صف مقدم شکل دادن به قدرت و نیرویی باشد که بتواند ورق را در راستای منافع جامعه، منافع طبقه کارگر و همه مردم ایران، برگرداند.
کمیته رهبری حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)
۱۶ ژوئیه ۲۰۱۹- ۲۵ تیرماه ۱۳۹۸