بعد از چند ماه ریاکاری و سنگ فقر و مشکلات کارگران را به سینه زدن توسط جمهوری اسلامی و مقامات مختلف "کارگری" آن، مانند کمیته تعیین حداقل دستمزد مجلس و خانه کارگر، رقم چهار میلیون و نه صد هزار تومان به عنوان حداقل دستمزد تعیین و برای تصمیم نهایی و به شورای عالی کار ابلاغ شد. و به این ترتیب کارناوال و تبلیغات کر کننده "کارگر دوستی"، با یک تعرض افسار گسیخته به سطح معیشت طبقه کارگر پایان یافت.

تعیین حداقل دستمزد کمتر از پنج میلیون تومانی، یعنی کمتر از ۵۰ درصد خط فقر اعلام شده حاکمیت، آنهم در یکی از بحرانی ترین دوره های حیات چهل و یکساله جمهوری اسلامی، چیزی جز مشروعیت بخشیدن به بردگی طبقه کارگر و گستاخی و دهن کجی سرمایه داران به این طبقه و مبارزات روزمره این طبقه برای رهایی از فقر و فلاکت و برای بهبود و رفاه نیست. رقمی که تنها بیانگر بی شرمی حاکمیت و ظرفیت بالای آنها در ضدیت با حق طلبی، رفاه، آزادی و امنیت و حق یک زندگی شرافتمندانه برای دهها میلیون کارگر و خانوادهای آنها نیست.

پس از چهار دهه تکرار سالانه مراسم "تعیین حداقل دستمزد"، چهاردهه اعتراض طبقه کارگر به این کارنوال، این واقعیت را که میزان دستمزد طبقه کارگر نه در اتاقهای فکری بورژوازی و ارگانهای ضد کارگری حاکمیت، یا در چانه زنی فرمایشی دولت و نماینده سرمایه داران و شوراهای اسلامی کار، که در جدال و مبارزه متحد این طبقه علیه بورژوازی و تمام نمایندگان او در حاکمیت رقم میخورد، به داده طبقه کارگر در ایران تبدیل کرده است. اینکه حداقل دستمزد، سطح رفاه طبقه کارگر نه از مجرای "تبادل نظر" و "همفکری" با حاکمیت که در جدالی روزمره و دائمی میان کارگران از یکسو و کارفرما و دولت آن از سوی دیگر، در توازن قوای میان این دو طبقه متخاصم صورت میگیرد، داده امروز طبقه کارگر در ایران است. 

امروز و پس از سه سال جدال همه جانبه و رودر رو میان طبقه کارگر ایران و مردم آزادیخواه با جمهوری اسلامی، جدالی برای رفاه، آزادی و برابری،  کسی برای کمیته تعیین دستمزد مجلس، شورای عالی کار و دولت و عوامل آنها در شوراهای اسلامی تره هم خرد نمیکند. طبقه کارگر در ایران به قدرت خود و به توان متحد خود چشم دوخته است. طبقه کارگر در دل مبارزه ای تاریخی و در جدال همه جانبه خود آموخته است که تامین رفاه و آزادی  به صف متحد این طبقه و به مبارزه همه جانبه او گره خورده است و مردم محروم آموخته اند که رفاه کارگر شرط رفاه جامعه است!

امروز طبقه کارگر نه تنها برای تامین یک زندگی شایسته که برای به زیر کشیدن بورژوازی و دستگاه سرکوب و تحمیق آن، برای سرنگونی جمهوری اسلامی، کسب قدرت و پایان دادن به بردگی مزدی در مبارزه ای همه جانبه است. سه سال است جامعه ایران و فضای سیاست در این جامعه مهر عدالتخواهی سوسیالیستی طبقه کارگر را برخود دارد. کمونیستها و رهبران سوسیالیست این طبقه در همه میدانهای مبارزه، در پیشاپیش این صف عظیم با پرچم یک رهایی سوسیالیستی در حرکت اند و همه کارگران و مردم ستمدیده و آزادیخواه را به صف خود دعوت میکنند. تلاش میکنند اتحاد کارگری، سازمانیابی کارگران در تشکلهای این طبقه را تامین و کار بورژوازی را یکسره کنند.

تعیین حداقل دستمزد پنجاه درصد زیر خط فقر در چنین دوره ای بازی با آتشی است که میرود به حیات سیاه جمهوری اسلامی در ایران خاتمه دهد. تعرضی است که بیشک از جانب طبقه کارگر بیجواب نخواهد ماند. جواب طبقه کارگر به این لجام گسیختگی بورژوازی و حاکمیت آن، گسترش مبارزه متحدانه و متشکل خود، گسترش  مبارزه ای سراسری علیه فقر و فلاکت که یکسر آن در مراکز کار و سر دیگر آن در محلات کارگری است و در متحد کردن مردم محروم حول پرچم رفاه و آزادی خود است. این تنها راه افسار زدن به مجلس نشینان و روسای حاکم و بورژوازی در تعرض به معیشت طبقه ما به نام تعیین حداقل دستمزد است.

امروز بیش از هر دوره ای مبارزه برای رفاه به مبارزه ای سراسری علیه حاکمیتی که فقر و فلاکت، خفقان و استبداد و یک زندگی سراپا تحقیر را به طبقه کارگر و مردم محروم در ایران تبدیل کرده، گره خورده است. فقر و بیکاری، گرانی و استیصال مهمترین سلاح بورژوازی و دولت جمهوری اسلامی در مقابله با کارگران و مبارزه همه جانبه آنها برای رهایی است. تلاش برای سازمانیابی یک مبارزه سراسری به وسعت ایران، برای رفاه و یک زندگی انسانی و مرفه، بخشی مهم از مبارزه ما برای سرنگونی و استقرار یک جامعه آزاد و برابر، یک جامعه سوسیالیستی است.

حزب حکمتیست (خط رسمی) در کنار همه سوسیالیستهای این طبقه، پرچم این رهایی را برافراشته و تمام کارگران کمونیست و آگاه، همه رهبران و فعالین کارگری را به پیوستن به این تلاش و مبارزه ای متحد حول این پرچم فرامیخواند.

 

زنده باد آزادی و برابری

زنده باد انقلاب کارگری

حزب حکمتیست (خط رسمی)

۱۵ اسفند ۱۳۹۸ (۵ مارس ۲۰۲۰)