در حالی كه رسانه های فارسی زبان تمركز ویژه ای روی انتخابات ۱۴۰۰ و بازی موش و گربه ایران- آمریكا پیرامون مذاكرات شان دارند، اما نگاهی گذرا به جامعه و خروش هر روزه پائینی ها علیه بالایی در سرتاسر ایران حاکی از واقعیت دیگری است. 

گزارش ها از ایران حاكی است كه امروز یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، بار دیگر شماری از بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی در شهرهای ایلام، نیشابور، کرج، شیراز، اصفهان، یزد، اراک، اردبیل، کرمان، سنندج، قزوین، تبریز و خرم آباد، در مقابل ساختمان اداره کل تامین اجتماعی شهر خود، تجمعات اعتراضی وسیع برپا کردند. بازنشستگان معترض برای چندمین بار و متحدانه مطالبات خود را بصورت فشرده اعلام كرده اند. اعتراض به خطر فقر مطلق و افزایش مستمری های دریافتی در موازات خط فقر، اجرای قانون همسان سازی حقوق، پرداخت بیمه بیكاری مكفی و اعتراض علیه گرانی، بیكاری و فلاكت سرلوحه كیفرخواست این بخش از طبقه كارگر ایران است.

واقعیت اینست كه سیمای امروز ایران، از جنوب تا شمال و از غرب تا شرق را جنگ و كشمكش بر سر اقتصاد و معیشت و زندگی رقم میزند. این عطش اردوی كار به رفاه، به رهایی از بختك فقر و نابرابری در برابر سرنیزه اردوی طبقه حاكم در ایران است كه از دولت و نهادهای سركوبگرش تا مجلس و قوه قضاٸیه را آچمز كرده است و فروكش نمیكند. بازی جمهوری اسلامی با معیشت و سرنوشت میلیونها انسان در جامعه ایران، جایی برای دامن زدن به توهم به این نظام و "نقطه تعادل" در مذاكرات با امریكا باقی نمیگذارد. وحشت جمهوری اسلامی از سنگر معیشت و مقاومت توده ای طبقه كارگر و محرومان جامعه واقعی است. مدتها است "فرصت" نظام تمام شده است! نه بهانه "تحریم اقتصادی" و نه "بازگشت به برجام" و نه هیچ مذاكره و بند و بستی در بالا قادر نیست سپر "بلا"ی هجوم لشكر طبقه كارگر به قلعه حاكمان باشد. این واقعیت بنیادین اقتصادی و نبرد آشكار طبقاتی به ناگزیر قالب سیاسی هر معامله و دیپلماسی حاكمیت كه در خدمت به ادامه وضع موجود باشد را میشكند و بیش از این جایی برای مانور سیاسی و دیپلماسی پشت پرده باقی نمیگذارد.

تا كی میتوان به بهانه "رفع تحریم ها" و جنگ و مرافعه با آمریكا، وقت و فرصت خرید؟! تا كی از این خندق به آن خندق میتوان رگبار كرد و گریخت و مردم را به "جنگ با دشمن خارجی" مجاب كرد؟! تا كی میتوان همزمان هم استبداد سیاسی را تحمیل كرد و هم فلاكت اقتصادی را؟! تا كی میتوان ۸۰ میلیون انسان تشنه برابری و آزادی را در زندانی به وسعت ایران سركوب كرد؟! تا كی میتوان نیمی از جمعیت را تنها به حكم زن بودن شهروند درجه دو بحساب آورد؟! چگونه میتوان نسلی كه از دیماه ۹۶ حكم به عبور از هر دو بال نظام داده اند و بیش از این تره برای توجیهات حاكمیت خورد نمیكنند و مترصد انداختن نظام از اریكه قدرت اند، را مرعوب كرد؟! چطور میتوان "خطر" كارگر آگاه و كمونیست از هفت تپه و فولاد و هپكو و بازنشستگان تا كردستان و ماهشهر و پتروشیمی ها و عسلویه را پشت سر گذاشت؟! خیلی ساده، نمیشود! سرنگونی جمهوری اسلامی شروع انقلاب دیگری است؛ انقلاب كارگری! انقلاب علیه فقر و نابرابری و بیكاری!

طبقه کارگر در ایران میرود كه تكلیف کل اردوى ارتجاع، با همه دستگاههاى تبليغاتى اش، حاميان بين المللى اش، ارتش و سپاه و اوباشش، سرنيزه ها و شلاقها و عمامه هايش، را بسرعت يکسره كند. اردوى آزادى و برابرى و رهائى در ايران چشم به طبقه كارگر دوخته است. زمان براى وسيع ترين و قاطعانه ترين دخالت طبقه کارگر در صحنه سياسى ايران فرا رسيده است. سران نظام مدتها است متوجه "خطر" ظهور سیاسی طبقه كارگر شده اند! امروز همه جناح های جمهوری اسلامی، كه در این وانفسای حاكمیت شان زیر بغل یكدیگر را گرفته اند تا زمین نخورند، در برابر پرچم سرخ اداره شورایی و عدالت اجتماعی به دست و پا زدن افتاده اند.

 

حزب كمونیست كارگریحكمتیست (خط رسمی)

۱۴ فوریه ۲۰۲۱

۲۶ بهمن ۱۳۹۹