روز پنج شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ میزان افزایش دستمزد حداقل سال جدید به تصویب شورای عالی کار رسید و دستمزد حداقل پایه یک کارگر در ایران معادل یک میلیون و ۸۳۴ هزار تومان رقم خورد. این مصوبه هم مانند تمام مصوبه های قبلی، بخشی از سناریوی تبهکارانی است که با مهندسی فلاکت و گرسنگی دادن دهها میلیون خانواده کارگری قرار است قطر کیف پول دولت و مشتی انگل سرمایه دار را کلف تر کنند. بار دیگر آشکار شد که هیچ چیز پوشالی تر از پز شورای عالی کار و هیئت سه جانبه در "تامین حداقل معیشت کارگران" نیست؛ غرولند خانه کارگر و "نمایندگان" دروغین کارگران حول این مصوبه را همانقدر جدی باید گرفت که اپوزیسیون بازی اصلاح طلبان در مقابل اصولگرایان! معلوم شد که "خاصیت" و نقش این نهادهای ضدکارگری در طول این ۴۰ سال چیزی جز سوپاپ اطمینان برای دولت و کارفرما نبوده است؛ اینها همیشه با یک دست کارگر را زده اند و با دست دیگر ظاهرا نوازشش کرده اند؛ امسال هم تصمیم گرفته اند در نقش "قهرمان" و "جنگجوی" طبقه کارگر ظاهر شوند. اما این تمام داستان نیست؛ هنوز دو روز از اعلام مصوبه دستمزدها نگذشته بود که تب و لرز در بالای حاکمیت بروز کرد؛ ابتدا دولت از تائید مصوبه شورای عالی کار سر باز زد و پس از آن نمایندگان مجلس وادار شده و"فراکسیون کارگری" اعلام کرد درحال بررسی مصوبه شورای عالی کار است!!
آنچه امسال را با سالهای دیگر متفاوت میکند، تعیین ارقام نیست؛ امسال بازی با ارقام در حکم بازی با آتش است! در ایرانی که دیماه ۹۶ و آبان ۹٨ را به خود دیده است، جامعه ای که طبقه کارگر آن از جنوب تا تهران سطح توقعش از زندگی، رفاه و خوشبختی تغییر کرده است، طبقه ای که دیگر نه دنبال ناجی در کریدورهای مجلس و جناح های حاکمیت، بلکه سنبه پر زور خود را در پایین، در شوراها و مجامع عمومی و در ارگانهای اعمال قدرت خود جستجو میکند، در ایرانی که سر سوزنی رفاه در گرو متشکل شدن و متحد شدن از پایین و جدال با بالا است، در ایرانی که طبقه کارگر آن با اعتماد، قدرت، تشکل و پرچم آزادیخواهی خود وارد جدال بر سر رفاه شده است، بازی با سرنوشت میلیونها کارگر کار آسانی نیست! تب و تاب در مجلس و دولت و نهاد ضدکارگری خانه کارگر را باید بر متن موقعیت انفجاری جامعه ایران و پیشروی طبقه کارگر در آن دید. هر قدر این اوضاع به نفع اتحاد طبقه کارگر پیش برود به همان میزان فشار به بالا زیاد میشود.
امروزطبقه کارگر در ایران از مناسبترین شرایط برخوردار است که جدال بر سر مصوبه دستمزدها را به گرفتن یقه دولت تبدیل کند، و با اعتماد بنفس و با توقعات بالا و متشکل کننده وارد این زمین شود. تجربه دیماه ۹۶ و آبان ۹٨ همراه با دستاوردهای طبقه کارگر در اراک، هفت تپه، فولاد، هپکو، آذرآب، چادرملو و ... زمینه و افق یک اتحاد طبقاتی فشرده و سراسری در صفوف کارگران را فراهم ساخته است. اتحادی که با حمایت میلیونها مردم محروم و زنان و جوانان تشنه رهایی و خوشبختی همراه خواهد شد.
هراس و دستپاچگی امروز حاکمیت، از مجلس و دولت تا خانه کارگر و شوراهای اسلامی حول مصوبه دستمزدها واقعی است. ترس از دوره "پسا کرونا" و خیزشهای اعتراضی بعدی، ترس از ابعاد عروج و ابراز وجود طبقه کارگر صنعتی در ایران به رهبری پیشروترین نمایندگان و سخنگویانش، و تبدیل شدن آنها به اصلی ترین کاراکترهای سیاسی در جامعه ایران و در فضای رسانه های اصلی در جهان است.
ایران امروز، مدتها است در انحصار جدال دستجات حکومتی، و نهادهای زرد و دولتی نیست؛ هر میزان رفاه و خوشبختی جامعه، بلاواسطه به پیشروی طبقه کارگر گره خورده است. این را بیش از همه، دشمنان دیده اند؛ بازتاب این "خطر" را باید در جدال بالا حول تعیین حداقل دستمزدها دید.
حزب حکمتیست (خط رسمی)
۲۹ فروردین ۱۳۹۹- ۱۶ آوریل ۲۰۲۰