کسی نمیداند شورای عالی کار طبقه حاکم در کدام جهنم دره است و مشغول چیست، اما همزمان خبر عیدی و پاداش سالانه بازنشستگان بیمه های اجتماعی، با اعلام رقم چهار میلیون تومان شیپور حمله به کارگران را به دهان گرفته است.
این رقم با همه انتظارات و با همه واقعیت زندگی و سوابق کار قریب پنج میلیون کارگر بازنشسته منافات دارد و هرگز پذیرفته نخواهد شد.
در مقابل، بیمه اجتماعی و مصوبه اش را باید به صلابه اعتراضات سراسری کشید. دیدنی است! از زیرزمینهای وزارت کار به خیال خود شبیخون میزنند، مصوبه علم کرده اند، ظاهرا رو به صف بازنشستگان، اما رو به کل طبقه شواهد دستمزدهای سال بعد را رو میکنند. ظاهرا مصوبه دستمزد است که منتشر میشود. اما تاریخ پرداخت ندارد، اعتبار عملی مصوبه به آزمایش واکنش کارگران موکول است. سه میلیون تومان مسخره را باید به صورت این کاربدستان حقیر بورژوازی تف کرد.
این مصوبه طلایه دار حمله تازه تری به دستمزدهای کل طبقه کارگر است. نفس در سینه حبس کرده اند، از هر طرف انتظار شورش کارگر و زحمتکش را بو میکشند و در عوض با مصوبه پراکنی و چرندیات و خزعبلات حاشیه عیدی و پاداش و حق فرزند و عائله مندی، گلوی خود را از حق طلبی چهل سال آزگار برای دستمزد عادلانه علیه فقر و بهره کشی افسار گسیخته بیرون میکشند.
دولت و سرمایه داران حساب و کتاب کرده اند مشق های خود در توجیه سودهای مورد علاقه و تامین مخارج دستگاه انگلی را نوشته اند، حالا نوبت حمله به سهم کارگر است. شورای عالی کارشان را خبر کرده تا با آسمان ریسمان جلو بیافتد و سالی دیگر از خط فقر و جان کندن و حسرت را برای اکثریت زحمتکش و شریف جامعه جار بزند.
برای کارگران، وقت آنست که سنگرهای دفاعی از کف خیابان تا تظاهرات های پراکنده را به سمت بسیج صفوف هر چه بیشتر و قدرتمند کارگران صنعتی و کلیدی، همه با هم به سمت یک جنبش کارگری تعرضی و سراسری سوق داد. در این راه تجمع و خشم نارضایتی کارگران روزگار را بر کل طبقه حاکم تلخ خواهد کرد؛ اما هر بار و هر تجمع را به محل حمله چماقداران حکومتی به تعداد محدودی از رفقای وظیفه شناس واگذار نخواهیم کرد؛ در حالیکه بخش های بزرگتر طبقه همچنان به کار خود ادامه میدهند.
کارگران از دستمزدها به تنگ آمده اند، ناراضی هستند اما بعد از ده ها سال از کشمکش بی حاصل در مسابقه افزایش قطره چکانی شورای عالی کار از یک طرف و سقوط دستمزدها زیر بار گرانی و تورم از طرف دیگر؛ کارگران قانون کار خود، شورای عالی کار خود را در دستور دارند و تا یک قدمی انحلال مجلس و برکناری دولت کسی جلودار آنها نخواهد بود.
کیست که از ابعاد فقر و گرانی بر دوش کارگران بی خبر باشد، اما بیشتر از خود فقر این تحقیر روزمره کل سلسله مراتب متکی بر بردگی مزدی است که امان از زندگی کارگران بریده است. کارگران برای دستمزد باید در دهها سنگر، بر علیه اخراج و بیکاری، بر علیه اضافه کاری و ده ها درد بیدرمان دیگر شمشیر بزند...
کارگران برای کسب دستمزد بیشتر و برای حفظ دستمزدهای موجود بیش از هر چیز به آزادی سیاسی، آزادی تجمع احتیاج دارد باید بتواند حمله دائم شورای اسلامی و ماموران دولتی خانه کارگر را کنار بزند تا بتواند اتحاد خود را تامین و حفظ کند...
کارگران باید علیه فرودستی زنان در میان کارگران فریاد خود را بلند کند، کارگر باید از همسران خود علیه "عائله مندی" به دفاع برخیزد، تا دستمزدها نیمه زن اعضای طبقه را به بردگی در کنج خانه به زنجیر نکشد.
طبقه بورژوا آشکارا هوس تعیین دستمزد در چندین نوبت در طول سال را در سر میپروراند، آب از لب و لوچه حضرات در تعیین منطقه ای دستمزدها آویزان است. مادام که عنتر چرخانی مشترک وزیر کار و شورای عالی کار برو دارد؛ برای بورژوازی این بساط و سردواندن میلیونها کارگر بدنبال دستمزدها بجای دو سه ماه آخر سال میتواند در چند سکانس به اجرا دربیاید. برای کارگران بازی نفرت انگیز بورژوازی دیگر بس است، باید پایان یابد.
کارگران! صفوف طبقه کارگر در غل و زنجیر دستمزدها از همه حقوق و ارزش های پایه ای زندگی محروم است. مادام که اتحاد و اراده طبقه ما برای در هم شکستن قدرقدرتی کاذب و دروغین اسلامی سرمایه هرگز بطور واقعی ، همه جانبه ومتحد، بدرستی بکار نیافتاده است؛ طبقه حاکمه دلیلی برای تخفیف ستمگری خود ندارد.
هنوز سرمایه عظیم از شبکه های رهبران رادیکال در مجموعه بزرگی از مراکز صنعتی کلیدی در ایران ظرفیت واقعی خود را بکار نیانداخته و به ایفای نقش واقعی خود حتی نزدیک نشده است. اگر چنین قدرتی متحد وارد میدان شود، دست ستمگران و دولت و شورای عالی كارشان در تعرض به زندگی كل طبقه كارگر از شاغل و بیكار تا بازنشسته، قطع خواهند كرد.
هیچ کس حق ندارد پیچیدگی و مخاطرات سر راه را برای رهبران کارکشته نادیده بگیرد. اما همزمان باید بر یک واقعیت گردن گذاشت. دستمزدها جان را به لب رسانده است. یک جرقه میتواند موجی از اعتصابها را بهمراه بیاورد. این موج همه دیوارها را در هم خواهد شکست. برای یک حزب کارگری، برای شبکه رهبران کارگری سوال واقعی اینست که در راس چنین موج اعتراض قرار بگیرد یا دنباله رو آن باشد؟ باید آماده بود. اما در منطق مبارزات کارگری در حکومت جمهوری اسلامی، اگر رهبران کارگری قبل از سازماندهی اعتصاب در صدد تامین منابع و تامین همه شرط و شروط بودند، هرگز یک اعتصاب سازمان نمی یافت. باید ابتکار عمل را بدست گرفت. بیشترین توده کارگر را بسیج کرد. باید جلو افتاد.
اتحاد، تشکل ها، شبکه رهبران کارگری با همه بی پروایی، و با همه اعتماد بنفس که شایسته آنها است؛ آینده کل جامعه و کل منطقه را دگرگون خواهند کرد. جنبش سراسری برای دستمزدها، به همان اندازه که ضروری و اجتناب ناپذیر؛ به همان اندازه قدرتمند و توفنده است که دستمزدها ایستگاه آخر آن نخواهد بود.
کارگران! برای اتحاد هر چه وسیعتر، برای به کرسی نشاندن دستمزدها و در راه تحقق حکومت کارگری به حزب ما بپیوندید.
حزب حكمتیست(خط رسمی)
۲۶ بهمن ۱۴۰۳- ۱۴ فوریه ۲۰۲۵