نیروهای "شورشی" در سوریه (به رهبری جریان ارتجاعی-اسلامی ״هیئت تحریر الشام״ از بقایای جبهه النصر) در حملاتی برق آسا به شهرها و مناطق  زیر كنترل دولت مركزی، با كمترین مقاومت ارتش سوریه، نهایتا روز یكشنبه ۸ دسامبر ۲۰۲۴، برابر با ۱۸ آذر ۱۴۰۳  بدون مانعی جدی وارد دمشق شدند.

با تسخیر پایتخت و كنترل رادیو و تلویزیون و كاخ ریاست جمهوری توسط این نیروها كه ظاهرا در توافقاتی از پیشی با دولت سوریه و قدرتهای دخیل در سوریه انجام گرفته بود، دولت اسد عملا سقوط كرد. بشار اسد و خانواده او صبح همان روز سوریه را ترك و وارد مسكو شدند.

سقوط بشار اسد نه نتیجه جدال مردم سوریه برای‌ آزادی و عدالت علیه دولت فاسد و مستبد او، كه نتیجه كشمكش نیروها و قدرتهای مخرب منطقه ای و جهانی دخیل در تحولات بیش از یك دهه اخیر در سوریه است. نیروهای كه امروز از آنان بعنوان ״نمایندگان״ مردم سوریه و پیروزمندان جدال آنان با دیکتاتوری حاکم در سوریه، نام برده میشود، جریانات اسلامی و ارتجاعی اند كه به مراتب از دولت اسد فاسد تر، عقب مانده تر و در توحش اگر از حكمومت اسد ضد انسان تر نباشند، مطلقا دست کمی از آن ندارند. 

شادی مردم سوریه از سقوط دولت اسد، از آزادی هزاران زندانی سیاسی از سیاهچالهای مخوف، امکان بازگشت صدهاهزار فراری از جنگ و آوارگان جنگی و کوتاه شدن دست حکومت فاسد و مستبد اسد از زندگی شان، طبیعی و قابل فهم است. اما سقوط اسد از طریق دست به دست شدن قدرت، با توافقات قبلی، میان دو نیروی ارتجاعی، سقوطی که به اذعان ״پیروزمندان״ حفظ بنیادهای سیاسی-اقتصادی و حتی نظامی موجود در سوریه را تضمین میکند، فاصله عمیقی با به زیر کشیدن اسد توسط جنبش آزادیخواهانه و توده ای مردم‌ مترقی سوریه دارد. 

سقوط دولت اسد در نتیجه ادامه تخاصمات و كشمكشها میان نیروهای مختلف منطقه ای و جهانی، از ایران و ترکیه تا روسیه و امریکا از طرفی و ناتوانی دولت و ارتش سوریه و تغییر توازن میان نیروها و دولتهای درگیر در این كشور به نفع جریانات اسلامی متحد در "هیئت تحریر الشام"، كه به كمكهای همه جانبه دولتهای متخاصم با اسد مجهز و تسلیح و آماده و تجدید سازمان یافته است، بود. تلاشهای دولت امریكا و متحدین او از اسرائیل تا بریتانیا در حمایت از نیروهای ارتجاع اسلامی در اپوزیسیون اسد، نقش تركیه در حمایت از متحدین خود در میان گروههای اسلامی، روابط تركیه و دول غربی، حمایت روسیه و ایران از دولت اسد، عملا سوریه را به میدان تسویه حسابهای بزرگتری در جهان چند قطبی در منطقه خاورمیانه كرد.

علیرغم توافقات اولیه دولتهای دخیل از جمله روسیه، تركیه و... با نیروهای به قدرت رسیده، علیرغم توافقات مقامات دولت اسد، از جمله نخست وزیر او با سران "تحریر الشام"، علیرغم قول این نیروها به  ممانعت از به خون كشیدن جامعه و تضمین سهیم کردن همه نیروهای دخیل در قدرت، هنوز ثبات، امنیت و آزادی مردم سوریه در چشم انداز نیست.  هیچكدام از این نیروها نه تنها نماینده منافع مردم محروم سوریه نیستند، كه جملگی از عاملین فقر و جنگ و جنایت و تباهی تا كنونی زندگی آنها بوده اند. آینده سوریه با به قدرت رسیدن این نیروها، با كشمكشهای آنها با هم و تناقضاتشان در پرده ابهام است. 

سقوط دولت بشار اسد صحنه مبارزه سیاسی در جامعه سوریه را برای مردم آزادیخواه تغییر داده است و صفحه جدیدی را برای دستیابی به‌ آزادی و خلاصی از ارتجاع باز کرده است. فصل جدیدی از جدال بر سر همان خواسته ها اما علیه ارتجاعی جدید و تازه به قدرت رسیده!

سقوط بشار اسد تلاش جدیدی را، برای حفظ یا بهبود موقعیت خود، در سطح قدرتهای جهانی و منطقه ای دامن زد. روسیه میكوشد با نیروهای به قدرت رسیده وارد مناسباتی مسالمت آمیز و دوستانه شود، تركیه میكوشد موقعیت منطقه ای خود با اتكا به وزنی كه در میان نیروهای به قدرت رسیده دارد، بهبود ببخشد و اسرائیل از این فرصت به نام دفاع از خود، مناطقی در بلندهای جولان و در مرز سوریه با خود را به اشغال درآورده است.

در این میان جمهوری اسلامی یکی از قدرتهایی است که بیشترین لطمه را از سقوط بشار اسد خورده است.  با سقوط اسد جمهوری اسلامی یكی از متحدین تاریخی خود و یکی از قدرتهای تعیین کننده در ״محور مقاومت״ را از دست داد. تلاش جمهوری اسلامی برای جمع كردن متحدین خود در سوریه و ایفای نقش در توازن كنونی و به عنوان یكی از بازیكنان در تحولات سوریه، نمیتواند شكست تا كنونی را جبران كند.
 
این شکست قطعا بر فضای جامعه ایران تاثیر میگذارد. مردم ایران به حق هر لطمه و هر ضربه ای به جمهوری اسلامی و متحدین منطقه ای آنرا بعنوان ضربه ای به دشمن خود که میتواند روی شرایط مبارزه آنها علیه حاکمیت تاثیر بگذارد نگاه میکنند و آنرا به ״فال نیک״ میگیرند. اما بی ترید نحوه سقوط اسد و دست بدست کردن قدرت میان نیروهای ارتجاعی را الگوی پیروزی خود علیه حاکمیت ارتجاعی در ایران نمیدانند.  بر خلاف هیاهو و هلهله اپوزیسیون راست و چپ پرو امریكایی و اسرائیلی، كه گویا با سقوط اسد انقلاب در سوریه پیروز شده و نوبت مردم ایران برای قدم گذاشتن در همین راه است، جنبش آزادیخواهانه مردم در ایران، طبقه کارگر و زنان و مردم آزادیخواه در ایران هیچوقت دشمن دشمن خود را دوست خود ندانسته است. طبقه کارگر و مردم ‌آزادیخواه ایران، به تحولات اخیر در سوریه، به مخاطرات پیش روی مردم سوریه و سناریوهای ارتجاعی که برای آنان تهیه شده است نگاه میکنند و آنرا تعقییب میکند. 

طبقه كارگر و مردم آزادیخواه در ایران از هر فرجه ای برای قدرتمند تر کردن صفوف خود و به میدان آوردن نیروی خود و تحمیل عقب نشینی های بیشتر به جمهوری اسلامی تا سرنگونی آن میكوشند. اما همزمان به این واقعیت آگاهند که سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی از نظر طبقه كارگر و زنان و مردم آزادیخواه ایران تنها و تنها روی پای خود و با نیروی متشكل و متحد خود مقدور است. در این مسیر و تا امروز مردم آزادیخواه ایران دست رد به دخالت همه نیروها و دولتهای ارتجاعی در منطقه و در سطح جهان زده اند. طبقه كارگر و جنبش آزادیخواهانه مردم ایران در این مسیر روی متحدین خود در صف طبقه كارگر و مردم انسان دوست و برابری طلب در همه جهان حساب میكنند.


حزب حكمتیست (خط رسمی)
۱۹ آذر ۱۴۰۳- ۹ دسامبر ۲۰۲۴