درگذشت پروانه ماندنی پرستار ۳۲ ساله بیمارستان امام حسین سپیدان در استان فارس در روز ۱۲ مرداد به دلیل فشار سیستماتیک کار سخت و طولانی و ناامنی شغلی ، جرقه ای شد بر آتش خشم بخش اعظم دویست وسی هزار پرستار شاغل در ایران که حدود پنجاه بیمارستان در سراسر کشور را به اعتصاب کشاند! خشم و اعتراضی که در بستری سازمان یافته، متحد و متشکل، جاری شد.
این اعتصاب از روز شنبه ۱۳مرداد شروع شد، روز ۱۵ مرداد به اوج خود رسید، و امروز ٣٠ مرداد همچنان در بیمارستانهای زیادی ادامه دارد. با یک اقدام فکر شده و سازمان یافته، هشتاد درصد بیمارستانهای شیراز، بسیاری از بیمارستانهای سراسر کشور در یاسوج، اصفهان، اهواز، اراک، مشهد، جهرم، قزوین، کرج، آباده، تبریز، زنجان، به اعتصاب کشیده شد. اخبار منتشره، از گسترش اعتصابات و اعتراضات در بیمارستانهای دولتی جهرم، فسا، لامرد و سایر شهرهای استان فارس و بیمارستانهای استانهای مرکزی، کهکیلویه و بویراحمد، خراسان رضوی و برخی استانهای دیگر به عنوان شهرها و استانهای درگیر اعتراض، نام می برند.
مطالبه پرستاران، علاوه بر اعتراض به شرایط سخت و ناامن کاری با دستمزد های نازل، که موجب مرگ بسیاری از پرستاران یا زیر فشار خردکننده کار و یا براثر خودکشی های ناشی از فقر می شود، همچنین شامل لغو اضافه کاری های اجباری، پرداخت دستمزدهای پرداخت نشده و افزایش دستمزدهای نازل، افزایش مبلغ اضافه کاری و اجرای قانون مشاغل سخت و زیان آور، بازنشستگی و لغو اضافه کاری اجباری است.
از جمله شعارهایی که پرستاران در روزهای گذشته سر دادند عبارت اند از: "نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم"، "پرستار داد بزن، حقت رو فریاد بزن"، "از وعده خسته ایم"،" فکر نکنید یک روزه، وعده ما هرروزه"، "حقوقمون رو نگیریم شیفتامونو نمی ریم"، "وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه"، "تعرفه ما کجاست، توی جیب شماهاست!
این اعتصاب با شعارها و اجتماعات و فراخوان ها، نه تنها همکاران را به اعتصاب سراسری فرامیخواند که از جامعه حمایت می طلبد. فراخوانی که بسرعت توسط تشکل های صنفی، کارگری و اجتماعی پاسخ گرفت و پیام های حمایتی از سندیکا شرکت واحد، سندیکا هفت تپه، کانال مستقل کارگران هفت تپه، بازنشستگان کشوری در همراهی با بازنشستگاه تامین اجتماعی و مخابرات در کرمانشان و دانشجویان پیشرو و تعداد دیگری از انجمن ها و تشکل های اجتماعی و محل های کار، از این اعتصاب حمایت کرده اند.
طبعا اولین پاسخ مقامات و مسِولین حکومتی، ارسال نیروی انتظامی و حراست، تهدید به اخراج و دست زدن به اخراج، پرونده سازی های امنیتی و مقابله با اجتماعات پرستاران بوده است. مقابله ای که نه تنها کمترین تاثیری در خاموش کردن اعتراضات نداشت، که دامنه آن را گسترش داد.
اعتراف مسولین به ناتوانی در مقابله با این اعتصاب گسترده با استفاده از بازوی نظامی و زندان و پلیس و روی آوری به وعده و وعید تلاش برای خریدن وقت و فرصت و پایان دادن مشروط اعتصاب در بخش هایی، به موازات ادامه تهدیدات پی در پی امنیتی و بالای سرنگاه داشتن شمشیر اخراج و بیکاری، عملا راهی برای عقب نشینی حکومت در مقابل عزم و اراده جمعی و متشکل این جمعیت عظیم کارکن است.
اعتصاب سراسری پرستاران، که امروز ایران را به تسخیر خود درآورده است، برخلاف تبلغات کم مایه بخش اعظم رسانه های اصلی، نه یک "اعتراض مدنی" و نشان زنده بودن "جامعه مدنی"، که یک اعتراض و اعتصاب متشکل، سازمان یافته و سراسری است! یک حرکت متحدانه بخشی از جامعه کارکن است که در هر دم و بازدم به "بردگی مزدی" اعتراض دارد! به فقر و بی حقوقی و بی حرمتی، اعتراض دارد!
اعتصاب و اعتراض این جمعیت کارکن، همچون طبقه کارگری که همواره متحدانه در میدان اعتراض و اعتصاب است، نه یک حرکت و اقدام "مدنی" تنها برای "رساندن صدای خود" که یک اقدام عملی متحدانه از پایین توسط بردگان مزدی است که بالایی ها را خوب می شناسند و ملزومات زندگی خود را به وعده و وعید و قوانین آنها و اقتدار، لطف و مرحمت آنها، نسپرده است!
برای گرفتن حق خود، به نیروی، نه فردی و فکر نشده که متحد و متشکل و فکر شده خود، متکی است و به میدان آمده است!
آموخته است که "حق گرفتی" است و تنها و تنها با فشار متحدانه و متشکل پایین تامین میشود!
این مشخصه، امروز فرهنگ محیط های کاری در سراسر ایران است!
گرفتن حق خود، به زور متحدانه متشکل خود!
اگر حکومت به حربه نیروی انتظامی و حراست و زندان و پرونده امنیتی با این اعتصاب، همچون اعتصابات کارگری و سایر اعتصابات در کشور مقابله میکنذ، از خوف پیشروی این قدرت است، نه اندازه "کمی" این و آن مطالبه!
سال ها است که در ایران، حرف اول و آخر مقتضیات زندگی مردم را قدرت پایین، قدرتی که نه بصورت شورش کور و فردی، که بصورت متحدانه و متشکل جریان دارد، می زند! کارکنان جامعه، طبقه کارگر، معلمان، بازنشستگان، پرستاران و .. این واقعیت را به فرهنگ محیط کار در ایران تبدیل کرده اند!
این جا قدرت کار رو در رو به مصاف قدرت سرمایه، به جدال با قدرت نمایندگان سرمایه در حاکمیت، به مصاف بی عدالتی و ظلم و تبعیض و فقر و بی حقوقی و اختناق آمده است!
به این دلیل از منظر حاکمیت در ایران، اعتصاب کار "اغتشاشگران" است و "تحریک کنندگان" و "علیه امنیت ملی"! از منظر فروشنده نیروی کار اما، به کار انداختن زور و قدرت خواباندن کار، بکار گیری زور و قدرت اجتماعی متحد در محل کار و زندگی، تنها زبانی است که حکومت فقر و استثمار می فهمد! عقب می نشیند، سر کیسه را شل میکند، و نهایتا زندگی انگلی و شرش را از سر جامعه مولد و کارکن، برمیدارد!
اعتصاب عظیم و شکوهمند پرستاران، که سازمان یافته و متحدانه پیش میرود و پیش رفته است، صحنه ای از این واقعیت در ایران است و شایسته بیشترین حمایت ها است. این یک جنبش عظیم انقلابی است که "چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است" را مدت ها است از هفت تپه و فولاد و نفت و گاز و پتروشیمی ها و ماشین سازی ها، تا تشکل های معلمان، بازنشستگان و پرستاران، به باور خود تبدل کرده است و با به جریان انداختن آن، ملزومات زندگی خود را معلوم میکند!
پیروز باد اعتصاب و مبارزه پرستاران
حزب حکمتیست (خط رسمی)
٣٠ مرداد ١٤٠٣