در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری و بازار وسیع دستگاه پروپاگاند حكومتی برای جلب توجه مردم ایران به این مضحكه و تلاش جناحها و جریانات حكومتی، كارگران پروژه ای صنعت نفت وارد اعتصابی وسیع شده اند. بر اساس اخبار منتشر شده این اعتصاب كه روز چهارشنبه ۳۰ خرداد از تعدادی از كارگاهها و مراكز نفتی شروع شد به تدریج  دامنه آن به دهها مركز كشیده شد و حدود ۲۰ هزار كارگر را وارد اعتصابی متحدانه كرد. كارگران اعتصابی خواهان افزایش دستمزدها، ۱۴ روز كار و ۱۴ روز استراحت با سقف ۸ ساعت كار در روز، حذف پیمانكاران و قرار دادهای سفید و همزمان بهبود ایمنی محیط كار و امكانات بهداشتی و خوابگاهها و ... شدند. كارگران از قبل بارها به كارفرمایان و دولت اخطار داده بودند كه در صورت عدم رسیدگی به مطالبات روشن آنها دست به اعتصاب میزنند.

درست در چنین شرایطی كه طبقه كارگر در ایران و نیروی كاركن جامعه از نفت و گاز و پتروشیمی ها در صفوف معلم و پرستار و بازنشسته، تا صفوف زنان و نسل جوان آزادیخواه برای رفاه و آزادی در جدال است، منابع رسمی در ایران و خارج کشور می نویسند که: "ایران در تسخیر رقابت‌های "انتخاباتی" چهاردهمین دوره ریاست جمهوری ایران، همایش‌های انتخاباتی شش نامزدی است که "تحریم‌ها و تنگناهای معیشتی، حجاب اجباری، موانع دسترسی به اینترنت و مشکلات فرهنگی" کانون بحث‌هایشان است! " این منابع تنها یک ایران را منعکس میکنند. 

منابع کمپ راست در اپوزیسیون و بنگاه های سیاسی و رسانه ای آنها هم، پابه پای بازار گرمی رسانه های حکومتی، مشغول "کمپین تحریم انتخابات" و  بازارگرمی برای فروش پروژه "بهشت" ساقط شده سلطنتی است. 

هر دو این منابع تنها یک ایران را منعکس میکنند. ایرانی که در آن اول و آخر انسان بودن، تعلق به اقلیت میکروسکوپی و انگلی است که صاحب ثروت و سرمایه است! ایرانی که در آن کسانی که به خاطر پول و قرار داشتن در مقام قدرت تصمیم گیری برای اکثریت عظیم انسانهای کارکن، بین خودشان صندلی هایی عوض میکنند،  "مراسمی" برگزار میکنند، و یا وعده برگزاری "انتخاب های" بهتری چون "بهشت" سقوط کرده میدهند! 

این تنها یک سوی جدال سیاسی، طبقاتی و تبلیغاتی است که در جامعه ایران، میان لایه های مختلف بورژوازی در جریان است.  جدالی تبلیغاتی که نه بر سر این و آن سیاست و "رویکرد"،  که بر سر بود و نبود نظام، نه فقط جمهوری اسلامی، که بعلاوه و مهمتر بر سر بقا نظام کاپیتالیستی ایران است! 

در همین مقطع ایران دیگری در جدال برای ساختن آینده ای انسانی برای کل جامعه، است. ایران کارگری! ایران کارکنان! ایران نیروی کار! ایران جوان بیکار، ایران کارگر نفت، گاز، پتروشیمی ها، فولاد، معادن و هفت تپه، بازنشستگان، پرستاران، معلمان، جوانان، زنان و مردانی که به فقر و بی حقوقی وبی حرمتی هر روز نه میگویند! ایرانی که برای مراسم  جابه جایی صندلی ها میان دشمنانش در قدرت، نه تنها پیشیزی ارزش قائل نیست، که بارگاه  و مضحکه انتخابات شان را زیر ضرب حضور قدرتمند خود، با خواست و اقدام عملی  خود، به لرزه درآورده است. 

اعتصاب قدرتمند كارگران پروژه ای صنعت نفت که با خواستهای معیشتی، رفاهی، دستمزد، بهبود شرایط کار و قراردادها و .. در جریان است! مستقل از اینکه هر مقام مضحک حکومتی بخواهد با آن عکس بگیرد و برای رقابت با رقبا حول آن بازارگرمی بکند یا نکند! از هر کانال قانونی و غیرقانونی از آن استفاده بکنند یا نکنند! یک قدرت نمایی کامل، مستقل و برابری طلبانه طبقه کارگر ایران است! این اعتصاب مستقل از جایگاه ارزشمند آن در جنبش طبقه كارگر علیه نظام كاپیتالیستی، مستقل از برداشتن پرچمی متحد و مهم برای افزایش دستمزدها و بهبود شرایط زندگی، جایگاه آن در بحبوحه تبلیغات كر كننده "انتخاباتی" حاكمیت و جناحها و رسانه های آنها، بیان خواست عمیق اكثریت عظیمی از جامعه است كه دنیای دیگری را در تصویر خود دارد و برای آن روی پای خود میكوشد. 

مختصات این جدال را از کارگر نفت بشنوید که با آموخته های رهبران، سازماندهندگان و  عناصر سوسیالیست خود، تحت هدایت طیفی از پیشروان خود، که  نه تنها فجایعی که فقر و بیکاری بر سر طبقه اش میآورد را میداند، طیفی که نه تنها اهمیت اعتصاب را میداند و به آن شکل داده است، که جایگاه قدرت خود را به دشمنان خود بر صندلی های حاکمیت هم نشان میدهد! 

حمایت همه جانبه و عملی از اعتصاب کارگران در نفت، شكل دادن به تجمعات حمایتی به هر شكل ممكن و بر افراشتن پرچم آزادی و برابری در این تجمعات نیاز طبقه و جنبش برابری طلبانه ما در این شرایط و در دل مضحكه انتخابات دشمان ماست.

اگر ایران آینده ای بخواهد كه سفید، مرفه، شاد، برابر و انسانی باشد، ناچار است که سوسیالیستی و کارگری باشد. و این در گروه اتحاد و  پیوند رهبران و پیشروان طبقه کارگر، بخصوص در مراكز اصلی صنعتی و تا صف بازنشستگان تا بیکاران، و ... فراتر از یک صنعت و یک کارخانه و یک منطقه  و محل های کار است. شکل دادن به شبکه به هم پیوسته و سراسری از پیشروان در تمام صنایع و محل های کار در ایران، شبکه ای که نقش تشکل سراسری طبقه کارگر ایران را ایفا کند و  در جدال های پیش رو کل طبقه کارگر را نمایندگی کند،  ممکن است. این امر بیش از همه در گرو اقدام خود رهبران و سازماندهنگان این اعتصابات و اعتراضات و در گرو ایفای نقش مهم تاریخی و متحد كننده كمونیستهای این طبقه است. 

زنده باد قدرت کارگری

زنده باد سوسیالیسم

حزب حکمتیست (خط رسمی)

۵ تیر ۱۴۰۳- ۲۵ ژوئن ۲۰۲۴