"انتخابات" ریاست جمهوری ایران بدنبال مرگ رئیسی بطور زودرس انجام میگیرد. شورای نگهبان سرانجام با حساب و كتابهای خود  و برای حفظ بالانس در اوضاعی حساس و كاهش كشمكش در بالا، ۶ نفر را از صافی خود گذارند و به عنوان كاندیداتورهای مورد تائید نظام اعلام كرد. تا انتخابات شان، یعنی گرفتن "آرایش مناسب" برای حفظ نظام از تعرض طبقه كارگر و مردم آزادیخواه، را به "سلامت" از سر بگذرانند. 

فضای امنیتی كه به بهانه مرگ رئیسی و یارانش و از ترس شادی مردم محروم در مرگ قصاب و دشمنان قسم خورده خود اشاعه یافت، همراه مرثیه و روزه خوانی و عزا و سینه زنی و شهید پروری، ظاهرا تا پایان تندپیچ انتخاباتی و به امید عبور سالم و بی دردسر حاكمیت از این معضل و تامین آرایش بالا، ادامه دارد. 

تهدیدهای مكرر دستگاه قضایی و امنیتی و اعلام رسمی كنترل هر نوع تبلیغات، كنترل فضای مجازی، جرم انگاری هر مخالفتی تحت نام "تخریب" و دلسرد كردن مردم برای "شركت" در این مضحكه، و ممنوع كردن هر تجمع و اعتراضی، بیان ترس و نگرانی از دهها میلیون انسانی است كه خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی و رفاه و عدالت و برابری در جامعه اند. بی تردید وزن جنبش عدالتخواهانه طبقه كارگر، وزن جنبش برابری طلبانه و انسانی در این جامعه، وزن جنبش حق زن و نسل جوان برای آزادی، سكولاریسم، رفاه و صلح و آسایش همگانی و ترس از آن در ادعاها، تبلیغات انتخاباتی، وعده های كاندیداتورها و تلاش برای مرعوب كردن پایین و وقت خریدن برای جمهوری اسلامی، برجسته است.

نفرت عمومی از جمهوری اسلامی، عدم شركت اكثریت عظیم مردم ایران در این مضحكه، برای سران حكومت امری مسلم است. جمهوری اسلامی مستقل از هر تلاشی برای بردن عده ای پای صندوق رای، نیك میداند كه این انتخابات از قبلی ها بی رونق تر است و عدم شركت فرض است. اما اتمام این پروسه و آرایش گرفتن مناسب بالا در مقابل پایین، و ایجاد انسجامی و دمیدن نور امیدی در صفوف نیروهای خود و مقابله "متحدانه" شان با امکان عروج طبقه كارگر و محرومین جامعه و  تلاش "متحدانه" شان برای حفظ و بقا حكومت، هدف اصلی این انتخابات است. 

محوریت اقتصاد و بهبود اقتصادی، وعده و ادعاهای پوچ و تكراری از حل معضل بیكاری، حل گرانی و تورم، رشداقتصادی، بهبود بهداشت و... كه مورد اشاره كاندیدهای ریاست جمهوری است، تاكید بر "خدمات" رئیسی در دوره ریاست جمهوری و ادامه این مسیر، مستقل از ریاكاری و تلاش برای ساكت كردن جامعه، بیان فشار عظیم طبقه كارگر و اقشار محروم علیه وضع موجود، علیه استثمار و فقر و زن ستیزی و استبداد سیاسی است. در این میان تعرض به بخشی از طبقه كارگر با پیشینه افغانستانی و مهاجرانی كه از جهنم افغانستان فرار كرده اند، معرفی آنها به عنوان عامل بیكاری، نه تنها شیادی و عمق نژادپرستی و تلاش برای جذب شعبان بی مخها حول ناسیونالیسم ایرانی و علیه كل طبقه كارگراست، چیزی كه برای طبقه كارگر و مردم شرافتمند ایران، شرم آور و رقت انگیز است. ترس آنها از جنبش عدالتخواهانه طبقه كارگر به عنوان پایه هر تحول انقلابی علیه جمهوری اسلامی و نظام كاپیتالیستی و تحقق امیال انسانی مردم محروم، در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مشهود است. 

مردم آزادیخواه

كارگران، زنان، جوانان

انتخابات ریاست جمهوری و داغ شدن فضای تبلیغاتی از جانب حاكمیت، برای طبقه كارگر در این جامعه، برای زنان و نسل جوان، برای معلم، بازنشسته، پرستار و كل اقشار محروم نیز فرجه ای است جهت بلند كردن صدای اعتراض به جهنمی كه به ما تحمیل شده است. 

اگر صدا و سیمای جمهوری اسلامی، همه كانالهای تلویزیونی و روزنامه ها، مساجد و اماكن مذهبی و دستگاه طویل و بزرگ تبلیغاتی همراه پلیس و قوه قضائیه و وزارت اطلاعات آنها علیه جامعه بسیج شده اند، متقابلا باید همه مراكز كاری و تحصلی، ادارات و محلات و... نیز به مركز ابراز وجود پایین جامعه، تجمعات كوچك و بزرگ آنها و اعلام كیفرخواست مردم علیه وضع موجود و خواست و مطالبات سراسری شما تبدیل شود. 

اگر بالایی ها حق داراند از پول و امكانات جامعه در فرجه انتخابات و برای برنامه های خود و خفه كردن پایین سواستفاده كنند، چرا نباید پایین جامعه و خصوصا طبقه كارگر از محل كار تا محلات، زنان و اقشار محروم، نسل جوان و... حق نداشته باشد روی انتخاب خود، امیال خود، حاكمیت مد نظر خود و علیه ۴۵ سال استبداد، فقر، گرسنگی و استثمار، بی حقوقی، زن ستیزی، كودك آزاری و زندان و شكنجه و اعدام  زبان به اعتراض نگشاید. 

انتخابات امر جامعه نیست، مردم و جامعه انتخاب شان را کرده اند! مردم در ایران جمهوری اسلامی نمی خواهند و برخلاف انقلاب قبلی، این بار میدانند که چه میخواهند! فقر و بی حقوقی و زن ستیزی و کودک کار و کوله بری و  گرانی و بی مسکنی و سرکوب و اختناق و استثمار و حکومت اسلام و زور بالای سرشان را نمی خواهند! و در عین حال میدانند که چه میخواهند! یک زندگی انسانی! یک زندگی مرفه و شاد و آزاد و برابر میخواهند! چیزی که ٤٥ سال است تمام  مهره ها و باندها و جناج هایشان در حکومت، چه با عمامه چه بی عمامه، علیه آن و علیه ما برای رسیدن به اندکی از این خواست ها، نسل بعد از نسل خون ریخته اند! زندان کرده اند! بیکار و بی سرپرست و زخمی کرده اند! 

با این وجود، تا روزی که این هیولای فقر و بی حقوقی و تباهی در قدرت است، باید به بهانه مضحکه انتخابات شان، به میدان آمد! باید فقر و گرانی و چگونگی سد بستن در مقابل تعرض بیشتر جمهوری اسلامی به سطح معیشت و حقوق فردی و جمعی مردم به حقوق زنان و همه دستاوردهای چندین دهه مبازره، در همه جا از محافل تا تجمعات كارگری، در اتوبوس و محافل خانوادگی و هر جا جمعیتی جمع میشوند، را مورد بحث  قرار داد. باید تمام توقعات مان را بر سر همگی شان بکوبیم و نشان دهیم که انتخاب ما چی است! 

از این فرجه و دوره انتخابات ما نیز باید این امر را رسما سازمان دهیم، جمع شویم و خواست و مطالبه و راه متحد شدن خود را اعلام كنیم. جمع شویم و كیفرخواست خود علیه وضع موجود، را اعلام كنیم! جمع شویم و قوانین جامعه مد نظر خود، اقتصاد و سیستم سیاسی که ما  و قدرت ما را نمایندگی میکند و میتواند قوانین ما را به اجرا در آورد، و قدرت مان را در همه جا با صدای بلند فریاد بزنیم. 

جمع شویم و اعلام كنیم كه فقر را تحمل نمیكنیم، زندگی مرفه حق ما است، بیمه بیكاری، درمان و تحصیل رایگان، حق تشكل و تحزب و آزادی بیان و عقیده، برابری زن و مرد، لغو مجازات اعدام، آزادی زندانیان سیاسی، پایان كار كودكان و حق آنها از زندگی انسانی، برابری همه انسانها مستقل از محل تولد، جنسیت و نژاد و...، حق ما است!  حق حاكمیت ما بر سرنوشت و زندگی خود، حاكمیتی در خدمت نیاز همه انسانها، نه تامین سود سرمایه داران به قیمت تباهی زندگی اكثریت عظیم مردم، ابتدایی ترین خواست ما است!

نباید گذاشت ترس از عروج طبقه كارگر آگاه ایران و سایه جنبش برابری طلبانه ما، سایه و ترس از جنبش انسانی ما از بالای سر حكام برداشته شود.

زنده باد آزای و برابری

حزب حكمتیست (خط رسمی)

۲۳ خرداد ۱۴۰۳- ۱۲ جون ۲۰۲۴