برای سازماندهی طبقه کارگر ابتدا باید دستهبندیهای داخل طبقه را دقیق بشناسیم و بر پایهی آن با استفاده از تمام پتانسیل موجود و ویژگیهای هر بخش سازماندهی را انجام دهیم.
بخش پرجمعیت و کمتر شناخته شدهی طبقهی کارگر در حوزه «بازتولید اجتماعی» قرار دارند که از زندانبانی تا معلمی، پرستاری و خانهداری و ... را در بر میگیرد. بخش بزرگی از این گروه بزرگ یعنی زنان پرولتر خانهدار، کارگر غیر مزدی محسوب میشوند چون ماهیت و جنس کاری که انجام میدهند یعنی امور خانه، کار مراقبتی و عاطفی نه قابل محاسبه است و نه قابل محدود شدن به ساعات مشخص.
کار خانگی که محدود به ساحت خصوصی میشود کاری تمام وقت، فرسایشی و بدون بازنشستگی است. همینطور چون بر اساس این «وظیفه» میزان عشق زنان به خانواده محک زده میشود امتناع از آن بار بسیار سنگینی بر دوش زنان پرولتر میگذارد تا جایی که بسیاری از این زنان دست به خودکشی میزنند یا آسیبهای جدی به مفاصل، استخوانها، ستون فقراتشان و روان آنها وارد میشود.
تقسیم کار جنسیتی منجر به «زنانه شدن» امور خانه، کارهای مراقبتی و عاطفی شده است. در تبلیغات پس از جنگ جهانی دوم و برای بازگرداندن جامعه به هنجارهای خانوادهی تک هستهای تلاش شد بیولوژی به عنوان «علت طبیعی» هنجارهای جنسیتی و نقشهای زنانه و مردانه جا زده شود و این خصلتها و تقسیم کار جنسیتی را تمکین میل باطنی، طبیعی و ازلی ابدی جلوه دهند.
مکانیزمهای سلطه و تحمیق سرمایهداری برای کنترل و مطیعسازی کارگران، نوعی ارزش گذاری دروغین را در رابطه با مشاغل کارگری انجام دادند. برای مثال ارزش کار تولیدی تخصصی بالاتر از کار بازتولیدی جمعآوری زباله قلمداد میشود؛ یا کار نظری/ ذهنی ارزشمند و کار یدی کمارزش معرفی میشود. این ارزشگذاریها و سلسلهمراتبها نسبت مستقیم با استثمار مضاعف و تفرقهافکنی در صف استثمارشدگان دارد. از طرف دیگر در نتیجهی تقلیل مشاغل بازتولیدی «زنانه» به کارهای ساده و کمارزش با دستمزد کمتر منفعت دیگر بورژوازی یعنی عدم تداخل آن با اولویت اول «زنان هنجارمند» یعنی مادرانگی محقق شد؛ این رویه خود به تثبیت تقسیمکار جنسیتی منجر شد و این روند را به یک سیکل معیوبی برای زنان و در خدمت بورژوازی بدل کرد.
تولید محتوا و آگاه کردن بخشهای مختلف طبقهی کارگر در پیوستن به یکدیگر حمایت از مبارزات یکدیگر دستآوردهای درخشانی خواهد داشت:
باید کار خانگی زنان کارگر به عنوان بخشی ضروری از چرخهی تولید و بازتولید و نقش غیر مستقیم و خاص آن در نسبت با ارزش (value) بررسی شود.
باید روی آسیبها و فشارهای فیزیکی و روحی منتج شده از کار خانگی محتوا (ترجمه و تألیف) کار شود. هم در زمینهی بازتولید نیروی کار همسر، پدر و... هم در مورد بارداری.
بخش تولیدی طبقهی کارگر باید با اهمیت و ابعاد کار خانگی چه در تولید کارگر (فرزندآوری) و چه بازتولید توان کارگران مواجه شوند. با آگاه کردن طبقهی کارگر مولد نسبت به نیاز دو طرفهی کارگران تولیدی و بازتولیدی به یکدیگر میتوان طبقهی کارگر را برای مسئولیت سنگین ادارهی جامعه آمادهتر کرد.
سازماندهی و مبارزه میدانی:
سازماندهی کارگران خانگی در محلات کارگری در جهت اجتماعی کردن کار خانگی در راستای برنامهای مشابه طرحهایی که کولونتای و حزب بلشویک پس از انقلاب پیاده سازی کردند یعنی آشپزخانههای عمومی، رخشورخانهها و مهدکودکها اول با خروج کارگران خانگی از فضای خصوصی بسیاری از مشکلات آنها را سهلتر کرده همینطور بستر را برای تشکیلات سازی، حقخواهی و بردن مبارزه به مراحل بعدی هموار میکند. برای ایجاد چنین بستری لازم است تبلیغ انجام بگیرد. این اطلاعات به خصوص در اختیار مبارزین پیشروی طبقهی کارگر قرار گرفته و خواست آزادی کارگران خانگی را در امتداد رهایی خود بشناسند.
پیشنهاد دهنده: نگین آزاد اندیش