نسل جدیدی از طبقه کارگر در حالی به سن بازنشستگی نزدیک میشوند که جز دستمزدهای محقر و زیر خط فقر را تجربه نکرده اند؛ برای آنها جهنم دره کار و استثمار هرگز کفایت دستمزد کافی و پاسخ گوی نیازهای پایه نبوده است. در آستانه سال ١٤٠٣ بازار توطئه کارگزاران سرمایه داغ است تا با بساط مسخره و نفرت انگیز شورای عالی کار سال دستمزدی در قعر خط فقر را به چهل میلیون خانواده بزرگ کارگری تحمیل نمایند؛ تا از آن یک سینه زنی حقیر در سوگ مظلومیت کارگران جلو صحنه براند. سناریوی سالانه دستمزدهای جمهوری اسلامی تماما ضد کارگری است؛ همه میدانند در غیاب حضور و اراده نمایندگان مستقل کارگری هر گونه توهم به افزایش واقعی و عملی دستمزدها از کانال افشاگری ارگانهای دولتی بیهوده و مسموم و توخالی است. دنیای سلطه وحوش سرمایه هر چه میخواهد باشد، ما کارگران برای افزایش دستمزد التماس نمی کنیم، دست دعا به آسمان بر نمیداریم، خود را با فریب به کم قانع نمیکنیم. ما كارگران صفوف خود را فشرده و متحد می کنیم و خواست های خود را به کرسی می نشانیم. امروز موعد تعیین حداقل دستمزدها بر اساس تورم و نیاز خانواده کارگری است.
واقعیت زندگی عمومی طبقه كارگر گویا است. بیست درصد از جامعه کارگری، به اصطلاح "حداقلی بگیران" مشروط به سعادت بهره از یک شغل و یک کارفرمای سودجو محکوم به معاش یک سوم زیر خط فقر است و جز نگون بختی در انتظار نیست.
پنجاه در صد دیگر از کارگران، مشمولین "سایر گروه های دستمزدی"، در بر گیرنده بخش اعظم کارگران صنعتی در ایران، علاوه بر حداقل مزد از این سعادت برخوردارند که با مالیدن پیه سکوت و تسلیم بر سر اضافه کاری با یکدیگر به رقابت بپردازند. کارگران فولاد اهواز با سیصد ساعت کار ماهانه به ازاء چیزی نزدیک به پانزده میلیون تومان دستمزد با اعتصاب خود شهر اهواز را روی سر گذاشتند. کارگران بخش های اصلی صنایع بزرگ در شرایط مشابه با فرسودگی و تباهی دست بگریبان هستند.
سی در صد باقیمانده از الیت کارگران در صنایع حساس نفت و مشابه آن در میان انواع وعده های پوچ و پا در هوا، در انتظار طرح های متنوع همسان سازی و امثالهم برای سالهای طولانی همچنان سرگردان هستند.
طبقه کارگر ایران در اسارت مشترک در دستمزد پایه، اما با شکافهای عمیق و تفرقه در صفوف خود بعنوان عامل اصلی مبارزه ی سراسری برای دستمزد مکفی، روبرو است. بخش وسیعی از کارگران خارج از دایره "حداقل بگیران"، اما با بهره گیری از پول سیاه "سنوات" به اضافه کاری حواله داده میشوند تا شاید سطح دستمزد را کمی بهبود ببخشند.
پر واضح است که کارگران حق دارند از امتیازات سابقه کار و مهارت و غیره در هیبت آیتم های دستمزد و بر اساس ضوابط روشن و سراسری بهره ببرند. اما مهمتر اینست که این تفرقه و درجه بندی های دردناک میتواند به حاشیه رانده شود. همه بخشهای کارگری در ایران میتوانند و منافعشان مستقیما ایجاب میکند که در تحقق فوری و بدون قید و شرط دستمزدهای پایه شایسته متحد شوند. این مبارزه معادله نکبت بار دستمزدهای فقر را در ایران پایان میدهد و بخشهای مختلف طبقه را در تحمیل سایر آیتم های مزدی بمراتب تقویت میکند.
شکل دادن به یک جنبش سراسری دستمزدها و مشخصا از طریق یک شعار واحد، اعتراض و اتحاد سراسری، هیچ کدام ایده تازه ای نیستند. از نیشکری های هفت تپه و كارگران فولاد اهواز تا اتوبوسرانان شرکت واحد و كارگران ذوب آهن اصفهان و... خمیرمایه تجربه اعتصابات مداوم در صنایع و مراکز اصلی، بیش از هر وقت دیگری این امکان را در دسترس قرار میدهد که با دخالت و تبادل نظر و تلاش پیشروان طبقه جنبشی قوی تر از هر زمان را در دستور گذاشت. ما هرگز از صفر آغاز نمیکنیم، هر گام و هر حرکت ما بر قلندوش سابقه این مبارزه در بخشهای مختلف و جانفشانی و اعتراض طبقه كارگر در چندین دهه ایستاده است. اما نیاز به توان بیشتر، اتحاد سراسری و در یک کلام قدرت بیشتر و روشهای موثرتر داریم.
دشمن را باید به عقب نشاند. تسلیم و بهره کشی بس است، انتظار بس است. برادری و اتحاد کارگری را به حرکت در آوریم. هیچ سر و هیچ طلسمی در کار نیست. بدون دخالت مستقیم کارگران صنعتی زور حداقلی بگیران کفایت نخواهد کرد اما بدون اعتراض حداقلی بگیران تمام داستان مشمولین سایر سطوح دستمزد بر باد میرود.
در حالی که نمایندگان واقعی طبقه کارگر در شورایعالی کارغایب است و در حالی که خود بانک مرکزی تورم را ٣٠ درصد اعلام کرده، دولت ضد کارگری، چندرقاز افزایش ١٧ درصدی را پیش كشیده است. این در حالی است که میزان تورم واقعی در مسکن، مواد خوراکی و دارو صد و صد و پنجاه درصد است و حتی افزایش ١٥٠ درصدی دستمزدها هنوز تازه طبقه کارگر را به مرز خط فقر میرساند. بورژوازی حاکم دیگر مزایای کار از جمله طبقه بندی مشاغل، سنوات، همسان سازی، حق مسکن، حق اولاد و... را از طبقه کارگر گرو گرفته است. بورژوازی همه ی این حقوق کارگری را به طبقه ی ما بدهکار است. قرارداد موقت و باز گذاشتن دست سرمایه داران در اخراج کارگران بدون حق دفاع از خود، چهره ی کریه ضد کارگری بورژوازی حاکم را بدون پرده و در اوج وقاحت عیان کرده است.
در چنین شرایطی طبقه کارگر قبل از هر چیز به صف مستقل طبقاتی، به هماهنگی و همبستگی مبارزاتی سراسری نیاز دارد.
اولین گام طبقه کارگر و صف مستقلش در مساله ی دستمزد، اعتراض قاطع و به زباله دان ریختن مصوبه ی دستمزد دولت و مجلس اسلامی است. بورژوازی نباید فکر کند با اعلام ناچیز توهین آمیز ١٧ درصدی، پرونده ی دستمزدها را برای یک سال می بندد. مبارزه طبقه کارگر برای افزایش دستمزد برای زندگی ای انسانی، همیشه باز است. این طنابی است برگردن حکام سرمایه و در دست طبقه کارگر که مدام و در هر زمانی بر گردن کلفت و مفتخوران فشرده می شود!
طبقه کارگر در موضوع دستمزدها که جدال اصلی و همیشگی کار و سرمایه است، به ابزارهای این مبارزه نیاز دارد. جنبش مجمع عمومی منظم کارگری كه امروز به سنتی تبدیل شده است، ابزار قدرتمند و توده ای دخالت و تصمیم گیری و ایجاد صف مستقل کارگری، امروز برای افزایش دستمزد و دیگر حقوق کارگری و ابراز وجود کارگران به مثابه یک طبقه در مقابل طبقه سرمایه دار حاکم است. مجمع عمومی سنگر محکم رهبران و نمایندگان توده ی کارگران در مقابل هر گونه تعرض ضد کارگری است. تعرض به هر نماینده و رهبر کارگری تعرض به مجمع عمومی و کل توده ی کارگرانی است که تصمیم گرفته اند.
بعلاوه جنبش مجمع عمومی و نمایندگان منتخب آن شرایط را برای یک جنبش سراسری و هماهنگ بویژه در مراکز کلیدی کارگری فراهم می کند. بورژوازی حاکم، در صورتی که از خواست افزایش واقعی دستمزدها متناسب با تورم و نیاز خانواده کارگری سر باز بزند، نمی تواند تهدید اعتصاب سراسری کارگران را نادیده گرفته و سر بر بالین آسودگی و بیخیالی بگذارد.
کارگران، رفقا!
منطق نظم کاپیتالیستی بر اساس کاهش دائمی مزد کارگر در گردش است، سود بعنوان تنها فلسفه بقای این نظام جز با حمله مداوم به معیشت؛ جز با فقر و بیکاری طبقه کارگر ممکن نیست. بازتولید سرمایه در ایران در عمق بحران و تناقضات گریبانگیر، بر یک حمله و توحش افسار گسیخته استوار است که حملات سالانه به دستمزد کارگران یک بخش مهم و شاخص گویای آن است. استثمار و بهره کشی بجای خود، صفوف حکومت سرمایه هر سال در حمله جدیدی به طبقه کارگر دست به باز سازی صفوف خود میزنند. حمله به دستمزدها محدود به فصل سناریو سالانه دستمزدها و مصوبه جنایتکارانه حداقل دستمزدها نیست، اما کشمکش دستمزدها در پایان سال است که جلوه سراسری بخود میگیرد و پای کل طبقه چه کارگر و چه سرمایه را بمیان میکشد. این کابوس نفرت انگیز دستمزدها، چرخه نکبت فقر و تنگدستی، خفت و بی حرمتی دیگر بس است.
حزب حکمتیست خط رسمی کارگران کمونیست و همه فعالین و رهبران کارگری را فرا میخواند تا با ایجاد وسیع ترین حمایت و دخالت در تدارک یک جنبش سراسری و اقدامات مناسب و متحد حول افزایش دستمزدها در پایان بخشیدن در سلطه ننگین شورای عالی کار در تحمیل بندگی و فقر شریک شوند. هیچ چیز نمیتواند مانع تدارک صفوف ما کارگران شود. همه باید ببینند و بدانند کارگران تصمیم ندارند به مصوبه ننگین دیگری تسلیم شوند. بگذار قره نوکران و نمایندگان قلابی بدانند دوران بالماسکه ی نمایندگان بورژوازی در دولت، مجلس، شورایعالی کار و دیوان عدالت اداری بسر رسیده است.
حزب حكمتیست(خط رسمی)
١١ اسفند ١٤٠٢- اول مارس ٢٠٢٤