در جهانی که زیر دست و پای مشتی گانگستر ضدبشر، که در سراسر جهان بر مسند ریاست قدرت در گوشه و کنار جهان نشسته اند، به منجلابی غیر قابل زیست تبدیل شده است! جهانی که میلیونها و میلیاردها بشر کره خاکی تحت سلطه قدرت هایی که اطلاق وحوش به آنها ارفاق عظیمی است، هر روز و هر لحظه زندگی میکنند!
 
در جهانی که سی سال است میلیونها انسان بی گناه، تنها و تنها برای حفظ ریاست آمریکا بر مسند ریاست جهان، زیر لگد میلیتاریسم و بمبارانها و محاصره های اقتصادی و به گرسنگی کشاندن قربانی می شوند، جهانی که در آن نژادپرستی، قوم پرستی و مذهب، این محصولات فصلی و موسمی بورژوازی غرب، رنگ خود را به سراسر جهان زده است و در آن بایدن ها و  ترامپ ها و نتانیاهو ها، خامنه ای ها، اردوغانها و بن سلمان ها، قرار است چهارچوب های "حق و باطل" های زندگی بشر را تعیین کنند!
 
یک جنبش مقاومت جهانی، از خاورمیانه و ایران تا آمریکا و انگلستان و سراسر جهان، برای پایان نهادن به این سرنوشت نوشته شده توسط اقلیتی انگلی، مفتخور و  استثمارگر برای اکثریتی کارکن و مولد، براه افتاه است!
 
در جهانی که در مقابل چشمان حیرت زده جهانیان، در غزه قتل عام و نسل کشی غیرقابل توصیفی براه انداخته اند و کسی در میان کلوپ این گانگسترها، از مدافعین تا "مخالفین سرسخت" این نسل کشی، نه میل و نه توان توقف حمام خون در غزه را دارد! چرا که "منافع اقتصادی" و "توازن قوا" قطب نمای رقابت ها و جدال هایشان است!
 
در جهانی که در آن، در کشورهایی چون ایران، در قالب یکی از نیروهای "مطرح" و از "بازیگران" و "میوه چینان" حمام های خونی که  توسط "سروران" جهانی بورژوایی، براه افتاده است، حق انسان و حق زن، آزادی عمل انسان و آزادی عمل زن، از آزادی عمل حشرات کمتر است! گردانهای این جنبش جهانی زمین را زیر پای حاکمیت به لرزه در آورده اند. 
 
این جنبش جهانی امروز حول همدردی با قربانیان بیشمار و میلیونی در فلسطین، دیروز حول شور و شوق انقلاب زنانه در ایران، و کمی پیش از آن حول حق کارگر در ایران و خواست "اداره شورایی"، حول حق  زندگی سیاهان در جنبش "زندگی سیاهان مهم است" یا بهار عربی و انقلابات مصر و تونس، و تحرک های کارگری، سکولاریستی، ترقیخواهانه غیرقومی و غیرمذهبی در خاورمیانه شکل گرفت.
 
یکی از گردان های عظیم و پیشرو این جنبش جهانی، جنبش انقلابی زنان در ایران است که حتی یک روز هم به دشمنان اش در قدرت آتش بس نداده است! اگر هشت مارس امسال در ایران، همچون همه سالها موضوعیت دارد، این وجه از قدرت آن است! قدرتی که نباید اجازه داد به بهانه هیچ بحران و فاجعه جهانی، زیر دست و پای مشتی فرصت طلب و "نان به نرخ روز خور" در عالم سیاست، انکار شود و تضعیف شود!
 
ایران، یکی از کانون های  قدرتمند جنبشهای مترقی و آزادیخواهانه جهان، و یکی از کانون های جنبش سوسیالیستی است! جامعه ای که در تمام طول حیات ارتجاع اسلامی بر بالای سرش، حتی یک روز هم به موقعیت خفت باری که به نیمی از جامعه، یعنی زنان، از نوزادی تا سالمندی و مرگ تحمیل کردند، نه رضایت داد و نه با هیچ سرکوبی به آن تسلیم شد!  نه جنگ ایران و عراق، نه دشمنی و دوستی با آمریکا و روسیه و اروپا، نه میلیتاریسم و نه تروریسم، نه خطر جنگ و تحریم و نه تلاش های مضحک باندهای اصلاح طلب درون حکومتی، نه تلاش در منزوی و حاشیه ای کردن آن تحت نام "میهن" و "آبادی" نه تلاش برای ایجاد تفرقه های قومی و مذهبی و ... هیچیک قادر به عقب زدن این جنبش نشده است!
 
 جامعه ای که در آن پس از خیزش انقلابی "زن، زندگی، آزادی"، زنان و جوانان، ورق را برگرداندند!  جنبش حق زن از موقعیت دفاعی به موقعیت تعرضی شیفت کرد! نه تنها حجاب و همه ارزش های کثیف اسلامی که مجازات "بی حجابی" را لگد مال کرد و حق تعرض به اسلام، مذهب، سنت، عقب ماندگی و نابرابری را مجاز کرد!
 
امروز کسی جلو دار تعرض زنان به حجاب و قوانین آپارتاید جنسی نیست! کسی جلودار تعرض همگانی جامعه علیه اسلام و خرافه دین و دستگاه مافیای مساجد و گله آخوند ها و جنبش برای رفاه همگانی، نیست! جنبش اجتماعی میلیونی که دو سال پیش برای حق زن در ایران قد علم کرد و جهانی را، از خاورمیانه تا اروپا و آمریکا و سراسر جهان گرد خود به تحرک درآورد، نه تنها هنوز زنده است که سنگرهای مهمی را به بهای زیادی، بدست آورده است! در هشت مارس امسال، باید این دستآوردها را مرور کرد، و از این سکوی بلند، برای پیشروی های بیشتر، اندیشید!
 
در جامعه ایران کارگر معترضی که ابتدایی ترین حق خود را میخواهد  به شلاق میکشند، زنان و کودکان دختر طبقه مولد را به تن فروشی و خانواده های کارگری را به کار کودکان، اعتیاد و گورخوابی محکوم میکنند. در این جامعه زنان و دختران را حتی از ابتدایی ترین رفتار فردی، لباس و شادی محروم میکنند. در چنین جامعه ای به روشنی جنبش برای حق زن را به جنبش علیه سلطه اسلام بر ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و به جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر برای خلاصی از استثمار و بهره کشی اقلیتی انگلی از اکثریتی مولد، گره زده است.
 
"خطر" سرنگونی جمهوری اسلامی،  خطری که قدرت حاکم حس میکند، به خاطر درهم تنیدگی این دو جنبش و قدرت است! 
 
 به حکم رویدادهای چند سال اخیر، و عقب نشینی های سیاسی و ایدیولوژیکی که  طبقه کارگر و جنبش حق زن به قدرت حاکم تحمیل کرده است، رهایی زن در ایران، عملا و رسما به جنبش طبقه کارگر برای رهایی از انقیاد و بردگی مزدی، گره خورد است!
 
هشت مارس امسال، جنبش حق زن، میتواند نه تنها پیشروی هایش را جشن بگیرد، یاد جانباختگان خود را گرامی بدارد، که سازو کار تعرض های بیشتر را تدارک ببیند و برای تسخیر سنگر های بیشتر و پیروزی نهایی، خود را مهیا کند.
 
حزب حكمتیست(خط رسمی)
٣ اسفند ١٤٠٢- ٢٢ فوریه ٢٠٢٤