پیام پلنوم ۵۴ حزب حكمتیست (خط رسمی)
 
مردم آزادیخواه كردستان!
 
سرنگونی جمهوری اسلامی به دستور امروز مردم ایران آمده و این باور جامعه ده ها میلیونی مردم است. جنبش انقلابی برای سرنگونی از شهریور ۱۴۰۱ تا امروز، برای مردم ایران، افکار عمومی بین المللی و در صفوف هیات حاکمه تبهکار نیز بر آغاز پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی صحه گذاشته است. جنبشی که در صفوف آن، نیروی عظیم زنان و دختران جوان پرچم آزادی زن و برابری و عدالت اجتماعی را بر افراشته است.
 
کشمکش تاریخی مردم کردستان و نیروهای انقلابی آن با جمهوری اسلامی و مقاومت ده ساله در دفاع از دستاوردهای انقلاب ۵۷ و برای آزادی، رفاه و برابری، به رابطه طبقه كارگر و مردم آزادیخواه کردستان و جمهوری اسلامی، و موقعیت کردستان در جنبش انقلابی سراسری برای سرنگونی ویژگی هایی بخشیده است. ویژگی ای که حاصل حضور و تلاش کمونیسم در کردستان با رهبران توده ای و اجتماعی صاحب قدرت و نفوذ و سنت سازماندهی کارگری و اجتماعی در دفاع از طبقه كارگر و اقشار محروم، در دفاع از برابری زن و حقوق كودكان و همسرنوشتی آنها با طبقه كارگر و مردم آزادیخواه ایران و دفاع توده ای و مقاومت و مبازره مسلحانه علیه لشكر كشی جمهوری اسلامی به كردستان بوده است. تاریخی كه كردستان را به سنگر انقلاب ایران بعد از انقلاب ۵۷ تبدیل كرد و هنوز هم وزن و اعتبار این تاریخ برای طبقه كارگر و مردم آزادیخواه در ایران یك پشتوانه جدی است.
 
كردستان، و نقش دو جنبش
 
شما مردم آزادیخواه در كردستان آگاهید كه جنبش انقلابی در كردستان و تاریخ چهل و چهار ساله مبارزه و تقابل با جمهوری اسلامی، همواره با كارشكنی و مزاحمت های جنبش ناسیونالیسم كرد مواجهه بوده است. در این تاریخ دو جنبش با اهداف مختلف یكی  جنبش انقلابی مردم كردستان به رهبری كمونیستها و دیگری جنبش ناسیونالیسم كرد حضور داشته اند. ناسیونالیسم كرد در تمام این تاریخ به نام مردم كردستان و سوءاستفاده از ستمگری ملی، تلاش كرده است با جمهوری اسلامی توافق و به نیابت از مردم سهمی از قدرت را زیر عناوین مختلف از خودمختاری، خودگردانی تا فدرالیسم قومی نصیب خود كند. جنگ و آشتی و مذاكره احزاب ناسیونالیست كرد، از لبیك به خمینی زمانی كه مردم كردستان در رفراندم جمهوری اسلامی "آری یا نه" شرکت نکردند تا مذاكره و دیپلماسی مخفی در تمام طول این تاریخ، سیاست و استراتژی احزاب ناسیونالیست كرد، با همه شاخه های آن، برای سهم خواهی و شراكت در قدرت را رقم زده است.
 
حزب دمكرات به عنوان حزب اصلی ناسیونالیسم كرد از ابتدای حاكمیت جمهوری اسلامی، علاوه بر لبیك به خمینی، نیروهای نظامی جمهوری اسلامی برای تقویت پادگانها را هر جا که توانست اسكورت كرد. در جدال دهقانان با زمینداران، از زمینداران دفاع كرد. در اعتراض و اعتصابات كارگری، علیه كارگران به جانبداری از سرمایه داران پرداخت. به نام تقدس فرهنگ و سنت و مذهب در كردستان از مراجع و نهادهای ارتجاعی سنی، از بی حقوقی زن و از فرهنگ مردسالارانه و عقب مانده ترین سنت های ضد زن دفاع كرد. مسلح شدن زنان و دختران توسط حزب كمونیست آن زمان و تشكیلات كردستان انرا پا به پای آخوند و مرتجعان ضد زن به سخره گرفت. حمله مسلحانه به سازمان های چپ، حمله چندین باره به كومه له كمونیست و سرانجام تحمیل جنگی سراسری به ما به "جرم" دفاع از طبقه كارگر، از زنان و مردم محروم و برای نشان دادن ظرفیت ضد كمونیستی خود به جمهوری اسلامی، در پرونده این حزب است، چیزی كه با دفاع و مقابله ما نهایتا به شكست سیاسی و نظامی حزب دمكرات انجامید.
 
ناسیونالیست ها برای سهیم شدن در قدرت به هر ابزاری متوسل شده اند. از تلاش در پذیرفته شدن توسط جمهوری اسلامی تا عضویت در "شورای ملی مقاومت" و "شورای مدیریت گذار"، از کشاندن جنگ نیابتی عربستان به کردستان تا حمایت از حمله نظامی غرب به ایران، از تقویت سنی گرایی تا عکس گرفتن با رضا پهلوی، از خودمختاری طلب بودن تا فدرالیستچی قومی شدن، همه و همه گوشه هایی از فرصت طلبی و سوء استفاده این احزاب از مسئله کرد را به نمایش می گذارد.
 
احزاب و جریانات ناسیونالیسم كرد در تمام تاریخ گذشته، از موانع پیشروی مردم آزادیخواه، از عوامل تفرقه قومی و مذهبی در میان طبقه كارگر و محرومان، از عوامل تبدیل كردستان به جنگ نیابتی و بخشی از مخاطرات در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی در كنار نیروهای راست برای دست بدست كردن قدرت از بالای سر مردم و با دخالت دولت های جنایتكار بوده و هستند.
 
اكنون با بلند كردن پرچم ارتجاعی "تمامیت ارضی" از جانب سلطنت طلبان و انشقاق در ائتلاف و اتحادهای اپوزیسیون راست، ناسیونالیستهای كرد یك بار دیگر با پرچم فدرالیسم قومی، در مقابل اتحاد طبقه كارگر و مردم آزادیخواه، در مقابل جنبش آزادیخواهانه با پرچم رهایی زنان، سپر انداخته اند. كارگران، زنان، جوانان و مردم آزادیخواه ایران در جنبشی سراسری و آزادیخواهانه، جمهوری اسلامی را به مصاف طلبیده اند. در مقابل رضا پهلوی با پرچم سلطنت و ارث پدری و شمشیر "تمامیت ارضی"، ناسیونالیست های كرد و گروهای قومی و مذهبی با پرچم فدرالیسم قومی و مذهبی، عملا از هر دو سو علیه جنبش انقلابی در ایران سنگر بسته اند.
 
باید به این مخاطرات بعلاوه جنگ و تخاصم پ ك ك و نیروهای دست ساز او در ایران كه تاریخا در جبهه بندی های منطقه در كنار جمهوری اسلامی ایستاده، با حزب دمكرات و متحدین او كه در جبهه دولت های غربی بوده اند، را اضافه كرد.
 
در كردستان و در تمام این تاریخ، ما كمونیست ها با جنبش ناسیونالیسم كرد و احزابش در همه میدانها و مقاطع مورد اشاره در جدال بوده ایم. دفاع از حقوق زنان، مقابله همه جانبه با جمهوری اسلامی، سازماندهی توده ای مردم و مقاومت مسلحانه، سازماندهی كارگران و مراسم های اول ماه مه، سازماندهی اعتصابات و اعتراضات كارگری، اعلام حقوق اولیه مردم كردستان، سازماندهی بنكه های محلات  و شوراهای مردمی، الغای قوانین ضد زن در مناطق آزاد و زیر نفوذ ما در كردستان، مبارزه علیه هر نوع تبعیض و نابرابری، كوتاه كردن دست ارتجاع مذهبی و قومی از تعرض به زندگی مردم محروم و دفاع از آزادی های وسیع سیاسی و دهها میدان دیگر كار ما كمونیست ها در این جامعه است. کمونیسمی که هیچ نیرویی قادر به حذف آن از صحنه سیاست در کردستان نیست.
 
اما نه جمهوری اسلامی در منزوی کردن کردستان، نه پروپاگاند اپوزیسیون راست  بویژه سلطنت طلبان با شعار "حفظ تمامیت ارضی" و نه سوءاستفاده احزاب ناسیونالیست کرد از خیزش مردم در کردستان و نفرت آنان از جمهوری اسلامی نتوانسته است، مردم کردستان را از جنبش آزادیخواهانه سراسری برای سرنگونی جدا کرده و آنها را ایزوله کند.
 
این ها جدال های واقعی بین دو جنبش راست و چپ، بین کمونیسم با اپوزیسیون بورژوایی، ناسیونالیست قومی و آریایی، است. هیچ كارگر و زن و جوان و انسان شرافتمند و برابری طلبی در كردستان نیست كه این تاریخ را نداند. این وظیفه حزب ما و همه كمونیستها، رهبران و فعالین كارگری، زنان و مردان و جوانان آزادیخواه است كه این واقعیت ها را به علم و آگاهی و ذهنیت توده های میلیونی مردم کردستان تبدیل كنیم.
 
كاگران، زنان، مردم آزادیخواه!
 
ده سال مقاومت توده ای علیه جمهوری اسلامی و تقابل آشکار سیاسی و حتی نظامی یک نیروی کمونیستی با حزب ناسیونالیست كرد، رنگ خود را به تحزب یافتگی مردم در کردستان زده است. اگر در سایر نقاط ایران به یمن سرکوب خونین و تحمیل خفقان وحشیانه از جانب حاکمیت اسلامی، احزاب سیاسی امکان زدن مهر  و ایفای نقش مستقیم خود بر تحولات را نداشتند و از این رو امکان انتخاب شدن توسط مردم را پیدا نکردند، در کردستان احزاب بر متن جنگ با جمهوری اسلامی ناچار بودند آشکارا و عملا سیاست خود را مورد قضاوت مردم قرار دهند. بی دلیل نیست همگان به اینکه کردستان جامعه ای سیاسی و متحزب است، اذعان دارند.
 
مردم در کردستان میدانند که اولین ابزار قدرت برای آنها یک حزب سیاسی توده ای است. کارگران، کمونیستها و فعالین سیاسی، زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب در تجربه مبارزه چند ده ساله اجتماعی خود میدانند، مبارزه شان به صف خود، حزب خود و سیاست مستقل از احزاب و جریانات ناسیونالیست نیاز دارد. حزب ما، متعلق به توده های وسیع کارگران، زحمتکشان، زنان برابری طلب، جوانان انقلابی و آزادیخواه است. برای جامعه ی ما این حزب مثل نان شب واجب است. حزبی که توده های آگاه صفوفش در همه ی گوشه و زوایای جامعه در کارخانه، محله، مدرسه و دانشگاه، تنیده می شود.
 
مردم کردستان ضرورت و اهمیت سازمان یافتن در ابعاد توده ای را تجربه کرده اند. هنوز باید برای سرنگونی جمهوری اسلامی و پس از آن سازمان های کارگری، محله ای، زنان، دانشجویان و فرهنگیان، .. را سازمان داد. شوراهای محل کار و زیست، تنها ابزارهای قدرت توده ای و اعمال اراده مردم هستند، اینها را باید به داده همگان و بویژه نسل جوان تبدیل کرد.
 
جمهوری اسلامی نهایتا در یک قیام مسلحانه سرنگون می شود. تسلیح توده ای و سلاح در دست مردم بعنوان قدرت دفاع از خود حق مردم است. برای دفاع از آزادی های سیاسی و دمکراتیک، دفاع از شوراهای کارگری و مردمی در محل های کار و زندگی، خنثی کردن تعرض و زورگویی میلیشیای احزاب ناسیونالیستی، فرقه های قومی و مذهبی در روند سرنگونی، هیچ راه و چاره ای جز مردم مسلح در شوراها بعنوان نیروی مسلح مردمی برای دفاع از خود، وجود ندارد. در فردای سرنگونی این نیروی مسلح مردمی است که مسئولیت امنیت زندگی و دفاع از انقلاب را به عهده دارد نه احزاب مسلح!
 
مردم آزادیخواه!
 
شما مردم آزادیخواه در کردستان بارها پوزه این رژیم ارتجاعی و تا مغز استخوان فاسد را به خاک مالیده اید. علیرغم تلاش مزورانه قوم پرستان، مردم کردستان نشان داده اند که در همبستگی و همسرنوشتی با کارگران و زحمتکشان، زنان  و جنبش های اجتماعی مترقی و سراسری، پیوندی ناگسستنی دارند.
 
جامعه، ناجیان خود گمارده ای که از همین حالا شاه و رییس جمهور و خیل سرگردان های سیاسی را در لیست مجلس موسسان و پارلمان تخیلی، دور خود چیده اند و دست گدایی به طرف دولت های جنایتكار دراز كرده اند، را نمی خواهد. جامعه دخالت دولت های مرتجع كه از عراق، لیبی، سوریه تا اوکراین را به نام "دفاع" از مردم و برای امیال كثیف خود در همین دوره به ویرانه تبدیل كرده اند را نمی خواهد. جامعه سازمان های توده ای و حزب انقلابی و رهبری کننده خود را می خواهد.
 
مردم متحد و سازمانیافته در حزب و تشکل های شورایی محل کار و زندگی و "کنگره سراسری شوراهای مردمی"، توان، صلاحیت و اراده اداره جامعه را دارند. جامعه ای که آزادی و انسانیت و خوشبختی برای همه هست. برابری و رفاه برای همه به یکسان هست. جامعه ای که به اقلیت سرمایه دار و حکام مفتخور و اکثریت کارگر و زحمتکش مزدبگیر تقسیم نمی شود.
 
رفقای كمونیست!
مبارزه در کردستان  جزئی از مبارزات عمومی حزب برای سازماندهی و به پیروزی رساندن انقلاب کارگری در سراسر ایران است. کارگران و مردم محروم نيروی محرکه اصلی جنبش انقلابی در کردستان را تشکيل ميدهند. شرط لازم پيشروی در کردستان و سرتاسر ایران، جدايی توده های کارگر و زحمتکش از افق، آرمانها و سياست های احزاب بورژوایی و جریانات قومی و مذهبی و تقويت کمونيسم در مقابل ناسيوناليسم کرد و فاشیسم آریایی و آپوزیسیون بورژوایی در مقياس اجتماعی است.
 
تا همین امروز دیده ایم که موقعیت کمونیسم در کردستان تاثیر چشمگیری بر توازن قوای بورژوازی و طبقه کارگر در سراسر ایران دارد. کردستان پایگاهی قدرتمند برای جنبش کارگری و کمونیستی در ایران است. پيروزی در کردستان برای ما حلقه ای در تحقق پیروزی طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در سراسر ایران است.
 
برای تضمین پیروزی، ضروری و حیاتی است که کارگران کمونیست و سوسیالیست های صفوف مردم، حول برنامه و سیاست های حزب حکمتیست (خط رسمی) بعنوان اصلی ترین ابزار قدرت جامعه، متحد و متشکل شوند. تقویت و گسترش سازمانهای حزبی و توده ای را در اولویت عاجل خود قرار دهید! این حزب شما است!
 
حزب حکمتیست (خط رسمی)
بهمن ۱۴۰۱- فوریه ۲۰۲۲