پنج سال پیش در چنین روزهایی شاهد خیزش وسیع مردم محروم در سراسر ایران به فقر و بی حقوقی و علیه جمهوری اسلامی بودیم. این اعتراضات كه از شهر مشهد شروع شد فوری دامنه آن به سراسر ایران كشیده و در مدت ده روز بالای ۱۵۰ شهر به میدان اعتراض محروم ترین بخش های جامعه به گرانی و فقر، به بیكاری و استبداد بودیم كه خواست سرنگونی كلیت جمهوری اسلامی را عنوان تنها راه نجات خود انتخاب كرده بود.
خیزش دیماه ۹۶ كه به شورش گرسنگان مشهور شد، بیان نفرت عمیق مردم محروم علیه حاكمیتی بود كه در چهار دهه حكومت خود، جز فقر و بی حقوقی و تحقیر و گرسنگی و بی آینده گی ، آپارتاید جنسی و سركوب و استبداد سیاسی برای آنها نداشت. فوران این نفرت در دیماه و تبدیل آن به انفجار اجتماعی محرومان علیه حاكمین، سیمای جامعه ایران را تغییر داد و حاكمیت و بورژوازی ایران را عمیقا نگران كرد. شورشی با شعار نهادین خود، "اصلاح طلب، اصول گرا، دیگر تمام است ماجرا" اعلام كرد كه هیچ رفرم و بهبودی در چهارچوب این نظام جواب نیست و جمهوری اسلامی باید برود. جمهوری اسلامی با قوای سركوب خود این خیزش را سركوب كرد، دهها نفر كشته و چند هزار نفر را روانه زندان كرد. اما این خیزش اگر چه ظاهرا سركوب شده بود، عمیق تر و همه جانبه تر از آن بود كه تصور بازگشت آرامش به ایران و ساكت كردن میلیونها انسان معترض و حق طلب، چیزی كه جمهوری اسلامی آرزو میكرد، به واقعیت تبدیل شود.
بعد از گذشت دو سال از دیماه ۹۶ شاهد خیزش توده ای دیگری در آبان ماه ۹۸ بودیم كه باز سراسر ایران را فرا گرفت. این مدت هم شاهد اعتراضات توده ای در ابعاد وسیعتر و با مطالبات روشن تر از دیماه و آبان هستیم كه با پرچم برابری زن، رفاه و آزادی و خواست سرنگونی جمهوری اسلامی صد روز است در جریان و بشریت متمدن در جهان را به حمایت خود كشانده است.
اعتراضات دوره اخیر ادامه دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ است كه در اشكال همه جانبه تر، قوی تر و بخشا سازمانیافته تر به میدان آمده است و همه محاسبات جمهوری اسلامی و نیروی سركوبگر و اتاق های فكری آنها را به هم زده است. اكنون و در نتیجه این اعتراضات و همزمان اعتصابات و اعتراضات وسیع كارگری، معلم و بازنشسته، دانشجویان، زنان و اقشار پایین جامعه، ایران وارد دوره ای جدید از حیات سیاسی خود شده است. دوره ای كه جامعه عموما و كارگران و اقشار محروم، زنان و نسل جوان خصوصا سرنگونی كامل جمهوری اسلامی را هدف گرفته اند.
تحولات این دوره فازی جدید از جنبش سرنگونی است، فازی كه سكون و سكوت در جامعه ایران را با وجود جمهوری اسلامی منتفی كرده است، فازی كه بحران سیاسی حكومت و فضای اعتراضی را به مشخصه خود تا سرنگونی تبدیل كرده است. فازی كه كاهش اعتراضات نسل جوان در خیابان، بیان دوره ای دیگر از آرامش نسبی به جامعه نیست، بلكه شروع اعتراضات متشكل تر، متحد تر و سازمان یافته تر را در محل كار و مراكز كارگری، در دانشگاه و مراكز تحصیلی و در محلات شهرها را برجسته تر نشان میدهد. فازی كه جامعه و طبقه كارگر و نسل جوان، زنان و اقشار محروم خود را برای تعرضات وسیعتر و متحد و سازمانیافته تر آماده میكنند.
این جنبش كه بیش از سه ماه ادامه یافته، ادامه خیزشهای گذشته است و بر تجربیات دیماه و همه اعتراضات كارگری و اقشار محروم متكی است و دوره ای جدید از جدال در جامعه را نشان میدهد، كه بازگشت به گذشته را برای جمهوری اسلامی ناممكن میكند.
امروز توازن قوا به همت اعتراضات وسیع توده ای به نفع پایین عوض شده است. عربده كشی های حاكمین و احكام زندان و اعدام، تلاشی برای كاهش شكست ها و ریختن ترس و یاس در میان نیروهای حكومت و بعلاوه كمرنگ كردن دستاوردهای مهم این دوره مردم آزادیخواه در جنگ و جدال با حكومت است. جنبش ما در این دوره و بعد از دیماه و آبان و بعد از سه ماه جدال همه جانبه، در تلاش است، با پرچم روشن و اگاهی بیشتر، برای جدال نهایی و سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی خود را آماده كند. دوره ای كه فعالین جنبش ما با اتكا به دستاوردهای تا كنون، نیروی میلیونی خود را با پرچم آزادی، برابری و حكومت شورایی برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و تضمین آینده بهتر آماده میكند.
آزادی، برابری، حكومت كارگری
حزب حكمتیست (خط رسمی)
۶ دیماه ۱۴۰۱- ۲۷ دسامبر ۲۰۲۲