محسن شکاری، جوان کارگر ۲۳ ساله، روز ۱۷ آذر، درست یک روز پس از پیشروی جنبش جوانان در شانزده آذر، بدون رعایت کمترین موازین قانونی و قضایی خود حکومت، که بی حقوقی مطلق متهم یک رکن آن است، بسرعت اعدام شد. اعدام این جوان معترض و بیگناه که جرمی جز نخواستن توحش اسلامی حاکم در ایران بود، به موجی از خشم، نفرت و انزجار، چه در ایران و چه در سراسر جهان دامن زد.
این، اولین اعدام سیاسی علنی، رسمی و" قانونی" جمهوری اسلامی ایران در دوره اخیر است. حکومت، پس از سربه نیست کردن ها و با باتوم و اسلحه ساچمه ای و زیر شکنجه و در زندانها لت و پار کردن و کشتن ها، پس از براه انداختن دستجات آدم کش لباس شخصی و قتل های پنهانی بسیج و سپاه و زندان بانان و آتش زدن اوین و مهندسی حوادث ساختگی در قتل و سربه نیست کردن مخالفین و معترضین، پا به میدان تقابل رودررو و مستقیم، با مردم بپاخواسته گذارده است. رژیم پس از این قتل عمد و نقشه مند، پس از اعدام محسن شکاری، اعلام کرد که با قانون و زندان و قوه قضاییه و مقننه و صدا و سیما و سپاه و بسیج و دفتر پرزیدنت رئيسی و بیت رهبری و سپاه و بسیج و ... به جنگ رودر رو با مردم آمده است. تعارفات و ظاهرسازی بین خودشان را کنار گذاشته اند!
این روش، روش همیشگی جمهوری اسلامی با مردم، از ابتدای به قدرت رسیدن بود. روشی که تنها و تنها زیر فشار اعتراضات و اعتصابات و شورش های پی در پی و جدال های بی وقفه و دايمی چهل ساله مردم، از خوزستان و تهران، تا آذربایجان و کردستان و سراسر ایران، مهار شد!
افسار اعدام های رسمی و علنی و "قانونی" زندانیان سیاسی، که پرونده قتل عامهای هزاران نفره در زندانها و در کردستان و سراسر ایران دارد، مدت ها است، بخصوص از پس از دیماه ۹۶ و مبارزات رادیکال و ماکزیمالیست کارگری و مردمی، و پس از اعلام جامعه که "اصلاح طلب، اصولگرا، دیگر تمام است ماجرا" توسط مردم در ایران، کشیده شده و مهار شده بود.
اعدام محسن شکاری، و بالا نگاه داشتن پرچم خطر اعدام مخالفین سیاسی و معترضین، آغاز پایان یک دروه است! دوره پایان کمترین عوامفریبی و بسته شدن پرونده تلاش کل نظام برای پنهان کردن سیمای واقعی و کامل جمهوری اسلامی ایران، نه در معرض "خارجی ها"، که در معرض هشتاد میلیون مردمی است که جان و زندگی و هستی شان را به اسارت و گرو بقا نظام ضدبشری جمهوری اسلامی ایران گرفته اند.
این تقابل با جنبش مردمی، امروز اما در شرایط دیگری صورت میگیرد!
بالا نگاه داشتن پرچم اعدام، صادر كردن حكم اعدام تعدادی دیگر از معترضین و عربده کشی در مورد اعدام های بیشتر، بازی روانی با جان و سلامت زندانیان سیاسی و خانواده هایشان، بازی روانی با جامعه بپاخواسته ای که برای پیروزی انقلاب سوم ش، بپاخواسته است، نه از سر قدرت که از سر ترس است! ترس از فرار نیروهای سرکوبگر بسیج و دستجات مسلح و ضدمردمی ش که از خشم و نفرت مردم، وحشت کرده اند! ترس از پیشروی بیشتر جوانان انقلابی، طبقه کارگر، زنانی که دیگر هیچ نشانی از تبعیض و نابرابری و بی حقوقی را تحمل نمی کنند! ترس از سرنگونی و ترس از فروپاشی نظام!
مردم آزادیخواه! زنان انقلابی! جوانان پرشور و خشمگین، کارگران!
دوره این ارعاب و جنگ روانی حکومت با شما، میگذرد! اعدام و ارعاب حكومت از سر استصال است و جمهوری اسلامی را نجات نمیدهد. بارها در تظاهرات ها شما اعلام کردید که قدرت ما، خشم ما، اتحاد ما، عزم و اراده ما، از ماشین آدم کشی و ارعاب شما، از قدرت ضعیف شده شما، عظیم تر و بزرگ تر است! ترس شما از قدرت ما بسیار بیشتر است!
تنها و تنها با پیشروی، با حفظ اتحاد و ایجاد انواع سازمانها و تشکل های مردمی، با خالی نکردن میدان، با تلاش بیشتر برای جلوگیری از دستگیری، زندان و اعدام، با اعتصاب و اجتماع و بدست گرفتن کنترل محلات کار و زندگی، میتوان برای همیشه به حیات ننگین این حکومت زندان و شکنجه و اعدام، پایان داد.
مردم آزادیخواه مرعوب نمی شوند! قدرت ما از آنها بیشتر است! این فاز بسرعت سپری خواهد شد! دور نیست روزی که جنایتکاران، قاتلین محسن شکاری و همه قربانیان اعتراضاتبرا رفاه و آزادی و با پرچم "زن، زندگی، آزادی"همه قربانیان قتل ها و کشتارهای چهل و دو ساله گذشته، در مقابل خانواده محسن شکاری، و خانواده های داغدار میلیونی، محاکمه شوند و به خاطر هالوکاست اسلامی که چهل و سه سال در ایران جریان داشت، مجازات شوند!
مردم آزادیخواه مرعوب نمی شوند!
دوره كنونی دوره تعض ما و دوره استیصال و زبونی حاكمیت است. محسن شکاری اولین قربانی قتل های رسمی از زندانیان سیاسی نیست! اما میتواند به قدرت ما، آخرین آن باشد.
حزب حكمتیست (خط رسمی)
۲۰ آذر ۱۴۰۱- ۱۱ دسامبر ۲۰۲۲