جمهوری اسلام دو نفر زندانی اهل زاهدان به اسامی راشد بلوچ و اسحاق آسکانی را اعدام کرد. مدت ها است برای مردم ایران دیگر این سوال مسخره به نظر می آید که پرسیده شود به چه جرمی؟ امروز برای جمهوری اسلامی همه مردم زحمتکش و اقشار محروم جامعه دشمن اند. چرا که بیش از چهاردهه است در  زیر خط فقر و خط فقر مطلق و گرسنگی و بیحقوقی و تحقیر و اهانت و تبعیض زندگی می کنند و در جبهه مقابل رژیمی  قرار دارند که جامعه را به فلاکت و میدان نسل کشی و شکنجه و اعدام و نابودی کشانده است. دیروز نظام پلید و تبهکار دو دشمن خود را کشت. اعدام کردید، دیگر چه؟
 
سناریوی بعدی رژیم چیست؟ چیزی مانده امتحان کنند؟ ۱۵۰۰ کشته تنها در دو روز در سال ۹۸، قتل عام زاهدان با بیش از ۱۰۰ کشته و صدها زخمی، قتل عام خاش با بیش از ۲۰ کشته و ده ها زخمی. کشتار در کردستان، حمله به دانشگاه ها و کشتن و زخمی کردن و به اسارت گرفتن هزاران دانشجو، بازداشت و به اسارت کشاندن ده ها هزار مردم معترض شامل کودکان، تکرار سناریوهای رسوا و بی شرمی سرسام آوری که، "معترضین و از جمله کودکان در کشورهای مختلف اموزش دیده اند"، تلاش برای کشاندن مردم کردستان و بلوچستان به جنگ زودرس مسلحانه و ادعای رسوای تجزیه طلبی در این مناطق،  تهدیدات سران رژیم و جنگ روانی از جمله، در جنگ علیه مردم، "شیرینی پخش نمی کنید!" و "می توانستیم همه ی معترضان را با سلاح جنگی بکشیم". گویا حداقل ۱۰۰ کشته در زاهدان ناگهان به کوما رفتند و یا از پشت بام افتادند... دیگر چه؟  فقط مانده موشک هایتان "اشتباهی" تهران و زاهدان و سنندج و تبریز را بزند. بر سر مردم بمب بریزید و بگویید کار دشمن بود که در ده کشور خارجی آموزش دیده اند!
 
دیکتاتور و جلاد ایران حسرت دهه ۶۰ را می خورد. چرا که در آن زمان مردم فریب خورده حیله گری و دروغ های خمینی، اهداف و نیات پلید ضد انسانی و اعمال تبهکارانه ی سران جمهوری اسلامی را نمی شناختند و ندیده بودند. اما امروز ایران نه مردمش آن مردم و نه جمهوری اسلامی، رژیم یکه تاز آن دوران است. جمهوری اسلامی امروز، سرانش درمانده و در فکر آینده تاریك خود اند و در سربالایی همدیگر را گاز می گیرند و کوس رسواییشان در سراسر جهان زده شده است.
 
جنگ تمام عیار امروز جمهوری اسلامی با مردم برای بقا است، اعتراض و اعتصاب و تظاهرات و خواست سرنگونی هم برای اکثریت نود درصدی مردم ایران جنگ مرگ و زندگی است. مردمی که میلیونی در جنگ کشته شدند، میلیونی از فقر و گرسنگی و مریضی و اعتراض خیابانی و در زندان ها کشته شدند. چهل سال توهین به حرمت انسانی ده ها میلیون از زنان و دختران کم تر از کشته شدن آنها نیست. کشته های بالای ۳۰۰ نفری با گلوله ی جنگی، نزدیک به دو ماه اعتراض و خیزش، در مقابل زخم های عمیق گذشته و آینده ی آغشته به فلاکت و خون در جمهوری اسلامی هنوز تاوان سنگینی است، با این تفاوت که جهانیان میدانند که جانباختگان امروز ما چرا کشته شدند و برای چه هدفی کشته شدند.
 
کارگر و زحمتکش و زن و مرد و جوان و حتی کودک در ایران، جمهوری اسلامی را نمی خواهند و برای آزادی و برابری می جنگند. جمهوری اسلامی هنوز به اعدام های بیشتر فکر می کند. به انتقام های بیشتر فکر می کند. اعدام شنیع ترین نوع قتل عمد است و این فقط کار ترسوها است که اسیران تنها و در بند و با دستبند و پابند را بکشد. این یک انتقام جویی زبونانه و از سر استیصال است. 
 
اما دیگر دیر شده است. نظام تبهکار اسلامی سرمایه  باید بپذیرد که از این به بعد در مقابل هر ضربه که می زند، صد ضربه می خورد. پیام خیزش انقلابی این است: در برابر هر گلوله ای که میزنید و هر شکنجه ای که می کنید، در صدها نقطه ایران از خیابان و کارخانه و مدرسه و دانشگاه، شعار مرگ بر دیکتاتور، حتی از زبان کودکانی که در کوچه ها بازی می کنند،  تیری است بر قلب سیاه پر از کینه ی شما.
 
تا قیام مسلحانه فاصله ای نیست. تا آن روز سلاح ما زنگ کارخانه ها است که برای اعتصاب به صدا در می آیند و مشت های گره کرده و سنگ های فشرده در مشت و فریاد آزادی از حلقوم هزاران زن و مرد و دختر و پسر انقلابی.  خیزش انقلابی ما اشکال گوناگون اعتصابات کارگری، اعتصابات فرهنگیان، اعتصاب عمومی، اعتراضات دانشجویی، دانش آموزان، اعتراضات خیابانی توده های مردم، کنترل شبانه محلات، شعارنویسی های گسترده، شعارهای شبانه در پشت بام ها، روشن کردن آتش در خیابان ها، بستن راه های ورود قاتلان، بستن باریگادهای خیابانی و... است.
 
جنبش ما تازه دوران تمرین و تجربه را می گذراند. حلقه های پراکنده ی نیروی خیزش توده ای به هم می پیوندند، سازمان می یابند و طبقه کارگر این غول ویرانگر سرمایه و دین به میدان می آید. سازماندهندگان در دل جنبش ما از کارخانه و محله و شهر و خیابان و مدرسه، سازماندهندگان و رهبران انقلابی و صاحب نفوذ و اتوریته، عروج می کنند و در راس و پیشاپیش مارش خیابانی هزاران و ده ها هزار نفری قرار می گیرند.
 
قاتلان نظامی و قضایی و دولتی و مجلسی می گویند هنوز کم کشته اند و هنوز تمام نیرویشان را به میدان نکشانده اند، این یک خودفریبی و دروغ بیشرمانه است. قضیه درست برعکس است. این جنبش انقلابی ما است که همه نیروهایش و حتی بیشتر از نصف نیرویش را به میدان نیاورده است. و این اتفاقی است که می افتد و ما تلاش می کنیم هر چه زودتر بیفتد تا جنگ ما کم درد و کم دردسر تر و با  هزینه ی کم تر به پیروزی برسد. وقتی کل نیروی ما به میدان آمد، دیگر تمام نیروی نظامی خودی از سپاه و ارتش و پلیس مخفی و نیروی اجاره ای از حشد شعبی و حزب الله و فاطمیون و دیگر مزدورانتان، حتی یک روز دوام نمی آورند.
 
قیام ما نزدیک است. انقلابیون جوان و کارگران و زحمتکشان و روشنفکران انقلابی تنها به فکر اعتراض امروز و فردا نیستند. در تدارک عظیم تر و وسیع تر یک خیزش توده ای تر و میلیونی اند. جنبش ما به ظرفیت ضد انقلابی و جرایم قتل و کشتار و ترور شما واقف است. اعدام های شما، ترورهایتان در خیابان و زندان ها و تلاش های مذبوحانه و رسوای سناریو سازی تان، دیگر کسی را نمی ترساند. این شمایید که وحشت کردید و از فرط ترستان شبانه روز به اطراف خود شلیک می کنید. ما به ترس و استیصال تان واقفیم.
 
پیام جنبش انقلابی ما روشن است. شما باید بروید. این کلام آخر است.    
 
 
حزب حكمتیست (خط رسمی)
۱۸ آبان ۱۴۰۱- ۹ نوامبر ۲۰۲۲