اول مهر هر سال آغاز دیگری از رویارویی علم با جهل، تمدن با خرافه و مدرنیسم با ارتجاع اسلامی در ایران است. تفکیک و آپارتاید جنسی در مدارس، تبدیل کردن مدارس و دانشگاهها به پادگان و محل فعالیتهای جاسوسی و دخالتهای مذهبی و سركوبگرانه علیه جوانان و فرهنگیان...، عرصه های یك کشمکش دائمی بین دانشگاه ها، مدارس و جوانان و فرهنگیان با دولت اسلامی بورژوایی است.
فقر آموزش، یک خصیصه تعلیم و تربیت در مدارس ایران از ابتدایی تا دانشگاه است. محتوای درسی آغشته به خرافات مذهبی، آموزش دین و جهالت، تبدیل کردن مدارس به مساجد و حوزه علمیه و تدریس شرعیات و مزخرفات دینی...، بر آموزش علم و آگاهی و تمدن و مدرنیته سایه افکنده است. آخرین تلاش دستگاه ضد علمی و ضد انسانی آموزش و پرورش، روانه کردن گردان های جهل و خرافات طلبه از حوزه های علمیه به مدارس است. این در حالی است که معلمان و رهبران و فعالین آنان مورد آزار و تعقیب قرار گرفته و تعدادی هنوز در زندان اسیر اند. آموزش فقر، به معنای قناعت و ریاضت، عزا، مرگ و شهادت و سینه زنی و تحقیر رفاه و عدالت و برابری هم وجه دیگر تعلیم و تربیت در نظام جمهوری اسلامی است. تقدیس فقر، ابزار مسخ کودکان و نوجوانان در مدارس است تا اختلاف طبقاتی، رابطه فقر و ثروت، عدالت و برابری را نبینند و نشناسند و از تساوی نیازهای بشر صرفنظر از سن، جنسیت، ملیت، مذهب از نعمات و رفاه و خوشبختی، محروم بمانند. فقر مضاعف خوره ای است که در تاروپود آموزش و پرورش تنیده و نسل های پشت سرهم دانش آموز و دانشجو را از درون خورده است. این شرایط دردناک حاکم بر آموزش و پرورش و تحمیل شده بر جمعیت چند ده میلیونی کودکان و نوجوانان ما است.
اما در بیرون از حصار مدارس هم، میلیون ها کودک کار از حداقل سوادآموزی محروم اند. آمارهای رسمی از دو میلیون و آمار غیررسمی از هفت میلیون کودک کار خبر می دهند. تنها در تهران بیش از پنج هزار کودک زیر ۱۶ سال برای امرار معاش در مخازن زباله کار می کنند. بعلاوه اکثر فارغ التحصیلان دبیرستان و دانشگاه ها هم به لشکر بیکاران می پیوندند. تعداد دانش آموزان و دانشجویانی که در مرزها کولبری می کنند کم نیستند!
اما در دل تاریکی فقر آموزش و آموزش فقر در ایران، روزنه های امید هیچ وقت بسته نشده اند. از طرفی، مبارزه و تلاش معلمان و فرهنگیان، هم برای حقوق مکفی و رفاهی که به دغدغه معیشت و نان شان خاتمه دهد و هم مطالبات مربوط به عرصه آموزش و پرورش از جمله تغییر محتوای کتاب های درسی از خرافه به علم، جدایی مذهب از آموزش و پرورش، علیه کالایی شدن آموزش و پرورش، علیه جدایی جنسی و حجاب کودکان...، به پاخاسته اند. دانشگاه ها، تجارب دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب را با شعار «دانشگاه پادگان نیست» را پشت سر دارند.
از طرف دیگر، جدایی دین از آموزش و پرورش و لغو تفکیک جنسی در مدارس خواست طبقه کارگر آگاه ایران است. جدال روزمره طبقه کارگر با سرمایه داران و دولت نه تنها برای نجات کودکان و دانش آموزان از فقر و آموزش جهل و خرافات، بلکه برای خاتمه دادن به شرایط فلاکتباری است که کل جامعه ما را فرا گرفته است.
پیام ما کمونیست ها و طبقه کارگر آگاه به جامعه و به کودکان و دانش آموزان این است که به شما یک زندگی شاد و مرفه و خوشبخت بدهکاریم. ما بر ویرانه های نظام سرمایه و جهل و سرکوب و جنایت، جامعه ای می سازیم که علم بر خرافات غلبه کرده و آموزش و پرورش از جهالت و پلیدی های نظام دینی و کالایی پاک می شود. جامعه ای که دست مذهب را از همه ابعاد زندگی میلیونها انسان کوتاه میکند. جامعه ای که نه تنها کار کودکان ممنوع است بلکه کار مزدی و تولید سود برای سرمایه داران پایان می یابد. کسی برای دیگری کار نمی کند. تولید برای نیاز جامعه است نه انباشت کردن سود سرمایه داران. کمونیست ها، سوسیالیست ها و طبقه کارگر اگاه ایران و زنان و مردان اسیر تبعیض و ستم و نابرابری، زنگ نظام شورایی، اراده جمعی و رهایی بردگان از زنجیر نظام سرمایه داری را به صدا در آورده اند. ما بر ویرانه های نظام بردگی مزدی، ضد علم و ضد کودک و ضد زن و حاکمیت ارتجاعی گندیده و فاسد جمهوری اسلامی، کنگره سراسری شوراهای مردم را برپا می کنیم. دانشگاهها و نسل جوان تحصیل كرده و آزادیخواه نیروی جدی در این مسیر در كنار طبقه كارگر در ایران است. جامعه به این نسل و به مبارزات آزادیخواهانه آن چشم امید دوخته است. سال جدید تحصیلی شروع دور دیگری از تلاش و مبارزه این نسل در مراكز تحصیلی و آموزشی به عنوان بخشی جدی از مبارزه آزادیخواهانه و برابری طلبانه طبقه كارگر و مردم آزادیخواه در ایران است.
حزب حکمتیست (خط رسمی)
۲۵ شهریور ۱۴۰۱- ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۲