ماشین اعدام جمهوری اسلامی در این روزهای وانفسای این نظام سرعت گرفته است. در شش ماه اول سال جاری میلادی دستکم ۲۵۱ نفر اعدام شدهاند. تنها در اردیبهشتماه امسال ۵۵ نفر به دار آویخته شدند. در روزهای اخیر ۱۲ نفر را در زندانهای مرکزی کرج، میناب و تایباد اعدام کردهاند و حدود دو هزار نفر تنها در زندان مرکزی کرج زیر حکم اعدام هستند. جمهوری اسلامی با متهم کردن زندانیان به اتهامات امنیتی، جاسوسی و تجارت مواد مخدر سعی کرده است تا اعدام آنها را «قانونی» نشان دهد و مدیران زندانها در ایران برای اعدام «بی سر و صدای» متهمین، آنها را وادار میکنند نامه انتقال خود به شهرستانهای دیگر را امضا کنند.
شتاب گرفتن اعدامهای فلهای در ایران باعث شده است که از هفته گذشته تاکنون خانوادههای محکومان به اعدام با هدف اعتراض به اجرای «دسته جمعی احکام اعدام» در زندان مرکزی کرج و قزلحصار تجمع یکپارچه خود را با سخنرانیها و پلاکاردهای «نه به اعدام» و «اعدام نکنید» آغاز کنند و خواستار توقف احکام اعدام زندانیان باشند. اما پاسخ حاکمیت چه بود؟ خانوادهها در هفتمین روز از تجمع اعتراضی خود در مقابل قوه قضاییه، روز یکشنبه ۲۰ شهریور با ضرب و شتم و بازداشت توسط نیروهای انتظامی و امنیتی حاکمیت مواجه شدند. واقعیت اینست که امروز مردم ایران میدانند که جمهوری اسلامی نماد قتل عمد دولتی است. همه میدانند که قاضی و قوانین در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی مشمول جنایت علیه بشریتاند. همه میدانند که حربه اعدام و پروندهسازی بیپایه حاکمیت تنها برای مرعوب کردن شهروندان است. موج اعدامها در ایران در شرایطی سرعت گرفته است که دوران نوینی از مقاومت و مبارزه مردم علیه جمهوری اسلامی شروع شده است.
از هر کوی و برزن آن جامعه صدای حقخواهی، عدالت و آزادی به گوش میرسد و سران ریز و درشت این نظام با کابوس پایان عمر حاکمیتشان روبرو شدهاند. هر کارخانه و مرکز کارگری تا دانشگاهها و محلات زندگی مردم، از تهران تا کردستان و خوزستان و ... به سنگر دفاع از انسانیت و زندگی در برابر توحش این حاکمیت و قوانین آن تبدیل شده است. از جنبش «نه به اعدام» تا جنبش رهایی زن و تا قد علمکردن طبقه کارگر و آلترناتیو اداره شورایی جامعه، عرصه را روز به روز به جمهوری اسلامی تنگتر کرده است. در مقابل این توفان تودهای، حربه اعدام حاکمیت بهقصد ارعاب و تحمیل عقبنشینی به شهروندان کارایی ندارد. دوران ترس و ارعاب گذشته است. شتاب گرفتن اعدامها، سرکوبها و پروندهسازیها علیه شهروندان مانع از پیشروی اجتماعی مردم به تنگ آمده و متشکل در محلات کار و زندگی، علیه جمهوری اسلامی نمیشود.
خواست و مطالبه «نه به اعدام» که توسط خانوادههای محکومان به اعدام در تجمعات اخیر به اهتزاز درآمده است، نوید جوانههای یک جنبش عظیم تودهای برای لغو قانون وحشیانه اعدام است. این جنبشی است که بلاواسطه بر سر ابتداییترین حق انسان یعنی حق حیات است. جنبشی که بلاواسطه به برنامه و اهداف طبقه کارگر و همه شهروندان ایران مربوط است. از نقطهنظر طبقه کارگر و هر شهروند آزادیخواه در ایران، کسانی که باید دادگاهی و محاکمه شوند، کسانی که باید به جرم بیش از چهل سال جنایت سازمانیافته و کشتارهای جمعی و راهاندازی هالوکاستهای اسلامی، تحمیل فقر و فلاکت و بیآیندگی بر بیش از هشتاد میلیون نفر، بازجویی شوند و در دادگاههای مردمی جوابگو باشند، امروز پشت میز «دادگاه»ها و بعنوان مقامات نشستهاند! این امثال قاضی صلواتیها و رئيسیها و خامنهایها و فرماندهان سپاه و بسیج و «ناجا» و وزرای شکمسیر، دزد و فاسد و اختلاسگرند که باید به جرم جنایت علیه مردم دستگیر و محاکمه شوند. محاکماتی که دیر یا زود، موعدشان فرا میرسد.
آرزوی خرداد ۶۰ دیگری را، جنازه بوکرده جمهوری اسلامی با خود به گور خواهد برد. این کیفرخواست طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران است که در هر دم و بازدم تحولات اجتماعی، از مراکز کار تا محلات زندگی زبانه میکشد. تا روز انجام این حکم باید در مقابل تعرض حاکمیت به همه زندانیان و خانوادههای آنان، ایستاد. با اتحاد سراسری و قدرت اعتراضی خود باید جنبش «نه به اعدام» را همین امروز تقویت کرد و همین امروز با سنبه پر زور خود از پایین در محلات کار و زیست، قانون توحش اعدام را افسار زد و جمهوری اسلامی را از کرده خود پشیمان کرد.
حزب حکمتیست (خط رسمی)
۱۳ سپتامبر ۲۰۲۲