چند روز گذشته ایران شاهد موج گسترده دیگری از اعتراضات بازنشستگان و مستمری بگیران، اعتراضات وسیع کارگران در هفت تپه و گروه ملی فولاد و اعتراضات و اعتصابات کارگری، به گستردگی تمام ایران بود. اعتصاب برای بهبود شرایط زندگی، اعتراض به پایین بودن دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر، به اخراج و بیکارسازی، علیه قراردادهای موقت یک ماهه و چند ماهه، اعتراض به ناهمسانسازی مستمری بگیران و وضعیت به شدت نازل معیشتی و ... تنها بخشی از مطالبات اعتراضات این دوره هستند. فقر و فلاکت، تورم و گرانی و اقتصاد بحران زده و بیمار تنها گوشه هایی از یک تصویر بزرگتر جامعه بحران زده ایران است با حکومتی ارتجاعی و مستبدی است که سنگینی تمام این بحران را روی دوش طبقه کارگر گذاشته است.

طبقه کارگربه میدان آمده است و دیگر این وضعیت را تحمل نمی کند و فریاد "دولت سرمایه دار، دست از سر ما بردار" بیان عمق اعتراضات کارگران و بازنشستگان و بخش محروم جامعه و خصلت نمای نفرت یک طبقه به وسعت ایران به جامعه طبقاتی کنونی است. شعارهای "انتخابات بی انتخابات" و "ما دیگر رای نمی دیم، عدالتی ندیدیم" و ... بیان عبور طبقه کارگر و اقشار پایین جامعه، از جمهوری اسلامی و تلاش برای سرنگونی آن به عنوان تنها راه نجات از این وضعیت است. 

حاکمیتی که عاجز از تامین ابتدایی ترین نیازهای جامعه است، حاکمیتی که تمام پلهای پشت سر خود را در طول چهار دهه حاکمیت خود ویران کرده است، حاکمیتی که ارمغانش برای جامعه در طول این چهاردهه چیزی جز فقر و فلاکت و گرسنگی و نا امنی نبوده و برای تداوم حیات خود تنها متکی به سرکوب و ایجاد اختناق سیاسی بوده است. ادامه این وضعیت دیگر ممکن نیست و ناکارآمدی این رژیم در تامین حداقلهای زندگی، جامعه را در جهت یک انفجار عظیم اجتماعی سوق داده است. رژیمی که عاجز از تامین معیشت جامعه است، راهی جز مصادره انبارهای کالاهای وسیع و تلنبار شده را برای مردم نگذاشته است. مصادره یک مرغداری در نیکشهر تنها نمونه چنین فضای ملتهب در تمام شهرها و شهرکهایی است که شهروندان آن باید روزها در صفهای طویل سهمیه مرغ آنهم با قیمت گزاف به انتظار بمانند. کارگر هفت تپه دفتر امور اداری را کنترل می کند، کارگر فولاد فریاد دفاع از همکاران اخراجی اش را سر می دهد و مستمری بگیران شعار "رژیم سرمایه دار دست از سر ما بردار" را فریاد می زنند.

این سیمای جامعه ایی است با وجود یک سیستم کاملا پلیسی و مختنق و با وجود کشتار و زندان سیستماتیک، نیروی کارکن و مولد آن تصمیم گرفته است با قدرت خود سهمی از تولیدات خود و ثروت جامعه را برای نجات از گرسنگی از حلقوم سرمایه داران و حکومتش بیرون بکشد. تصمیم گرفته است دیگر فقر و فلاکت و گرسنگی تحمیلی را قبول نکند و خودش راسا برای کنترل جامعه وارد میدان شود. این سیمای جامعه ایی است که حول طبقه کارگر و مطالبات این طبقه که جامعه مرفه و آزاد است، قطبی شده است.

حزب حکمتیست ( خط رسمی) ضمن دفاع بی اما و اگر از این اعتراضات و از مطالبات کارگران و مردم به ستوه آمده، تلاش میکند اعراضات و مبارزات این دوره همه اقشار محروم جامعه را در اتحاد با طبقه کارگر و زیر پرچم جنبش عدالتخواهانه این طبقه متحد کند. جامعه ایران تشنه یک رهایی واقعی، یک رهایی سوسیالیستی به رهبری طبقه کارگر است. حزب حکمتیست در این مسیر در کنار این طبقه و رهبران و فعالین کمونیست آن از هیچ تلاشی کوتاهی نخواهد کرد و برای تضمین پیروزی این طبقه میکوشد.

حزب حکمتیست (خط رسمی)

٦ آوریل ٢٠٢١