سوء استفاده ستاد انتخاباتی رئیسی از یک جلسه دو نفر از کارگران هفت تپه با نمایندگان مجلس برای مذاکره و صحبت در مورد مطالبات شان، پروپاگاندهای حکومتی برای عکس گرفتن با اعتبار هفت تپه و دست اندرکاران پیشبرد مبارزه جاری آنها، بار دیگر بهانه ای بدست طیفی از فعالین کارگری و فعالین سیاسی در ایران و خارج کشور داد تا بنام چپ و کارگر، به میدان بیآیند!
به میدان بیایند! نه برای تلاش برای خنثی کردن این سوءاستفاده و عقب زدن فشار حکومت بر کارگران هفت تپه و یا برای حفظ اتحاد و تشکل این بخش از کارگران، که برای ایجاد، تعمیق و گسترش شکاف در صف کارگران و برای منزوی کردن نمایندگان و سخنگویان کارگران این مرکز در چشم کارگران هفت تپه!
این بار بهانه، مبارزه با "گرایشی" است! گرایش "پرو- حکومتی" و"پرو - رئيسی" و "پرو - انتخاباتی" کشف این گرایش و شاخص زیر ذره بین قراردادن نمایندگان و سیر مبارزه چند ساله و دستاوردهای کارگران این مرکز، از طرف این فعالین، در ایران و در خارج از کشور است!
کسانیکه پیشتر در هر قدم جدال کارگران هفت تپه، نسبت به پیشروی های این واحد تولیدی و پتانسیل و توان و قدرت آن، نسبت به هوشیاری و تشخیص نمایندگان و سخنگویان آن و حمایت سراسری طبقه کارگر و جامعه ایران از آنان، با دیده تردید می نگریستند. کسانیکه در دوره قدرت این جدال این تردیدها را "خجالتی" و محترمانه بیان میکردند و در دروه فروکش آن، علنا و رسما و با ادبیاتی غیر پارستوریزه یا آن را انکار کرده یا برای تیشه زدن به ریشه آن، به تکاپو می افتادند و صف تعزیه خوانی شان برای به خاکسپاری و دفن پیشروی ها، دستاوردها و اندوخته های سخت بدست آمده، براه می افتاد تا پیشروی هایی که نه در اذهان و اوهام که در جامعه و در واقعیت عینی تحمیل شده است تماما "تخریب" شود. تا اتحاد کارگری در این مرکز بهم بریزد و حداقل سازمان بدست آمده منحل شود! رضا رخشان ها، لیدرها و رهبران این صحنه اند و این فعالین چپ خواسته یا ناخواسته زیر پرچم ضدکارگری او رژه میروند!
برای کارگر پیشرو، مبارزه با گرایشات بازدارنده، همیشه موضوع کار است! همانطور که مبارزه با دشمن رو در رو! جامعه ایران فراموش نمی کند که هفت تپه چگونه علنا در مقابل تفرقه افکنی دستجات قومی و ناسیونالیست های عظمت طلب و بدنبال آن بهره برداری های ارتجاع جهانی، سد بست! جامعه ایران امروز بیانیه ها و تصمیم گیری های نهاد های کارگری را از اطلاعیه های رسمی آنها، از جمله در مورد انتخابات، می بیند! "کشف" گرایش درون حکومتی در میان کارگران با استناد به صحبت این و آن نماینده، "اعتقاد مذهبی" یا "غیرمذهبی" این و آن سخنگو، "سازشکاری" این و آن کارگر، استناد به این و آن پروپاگاند دشمن، همانقدر اعتبار دارد که کشفیات "مستند سوخته" وزارت اطلاعات و "داب تهران"!
این پرونده سازی ها، دوامی نخواهد داشت! اما میتواند به اتحاد و مبارزه و سازمانیابی کارگران خسارات بزند و باید افشا و منزوی شود!
کارگران پیشرو تحرکات این سنت فرقه ای فعالین سیاسی که نه برای منافع طبقه کارگر در روی زمین سفت و بدور از ذهنیات خود، و نه برای پیشروی چپ در جامعه، که برای تخریب و تخطئه و شکست آن قدم برمیدارند، افشا و منزوی میكنند و راه پیشروی خود را باز خواهند کرد!
امروز از سقز و تهران و لندن، استکهلم و .. آنچه که طیفی از این فعالین فرقه ای را به جان هفت تپه انداخته است و در میان آنها تفرقه و شکاف و چند دستگی ایجاد میکند، نه وجود این و آن گرایش که این و آن بهانه برای انحلال اجتماع و سازمان و اتحاد آنها است! که تلاشی برای "اثبات" احکامشان مبنی بر ناتوانی کارگران و نمایندگان رادیکال آنان در ایجاد این اتحاد، در هدایت و رهبری مبارزات کارگری و در قدرتمند کردن طبقه کارگر در جدال رو در رو با بورژوازی است.
تحرک ستاد انتخاباتی رئیسی و تحرک حکومتی برای "عکس انداختن" با اعتبار هفت تپه به امید بهره برداری انتخاباتی، که جواب درخور را از نمایندگان هفت تپه گرفت، بار دیگر نانی در سفره این طیف انداخت تا یکی پس از دیگری شخصیت های خود را جلو صحنه بیاورند و از نمایندگان کارگران بخواهند که به آنها پاسخ دهند! پاسخ دهند که که چرا این و آن نماینده در این و آن نشست و مذاکره با دشمن، حضور داشته اند، که "رفع ابهام" کنند، که "پاسخگو" باشند.
بعد از بازجویی های حکومتی از نمایندگان و سخنگویان کارگری که چرا با این و آن روشنفکر چپ و ... صحبت کردید، اینبار نوبت بازجویی "مشاوران" و "آموزگاران" دلچرکین از پیشروی هفت تپه در اپوزیسیون است که در هر قدم از نمایندگان و سخنگویان کارگران میخواهند که پشت دوربین ها حاضر شوند و توضیح دهند که چرا نماینده کارگران برای مذاکره و گفتگو در این و آن نشست شرکت کرد و چنین گفت و چنان گفت! نام این بازپرسی را هم "روشن سازی اذهان" مینامند.
ناگهان در یک عملیات محیرالوقوع پاسخ گویی به مجامع عمومی و توده کارگران، جای خود را به پاسخ گویی نمایندگان به این و آن شخصیت و ...آنهم در دنیای مجازی میدهد! از نمایندگان کارگران میخواهند که در دنیای مجازی حاضر شوند و به این و آن فعال چپ، در ایران یا خارج از کشور، پاسخ دهند! "تردید" آنها را تایید یا رد کنند! "از خود رفع اتهام" کنند! منطق هم نه اثبات مجرمیت و اثبات اتهام از طرف دادستانهای چپ که فرض گرفتن اتهام است! در دنیای واقعی حکم محکومیت نمایندگان کارگری قبل از ورود به این دادگاه از طرف این سنت فرقه ای صادر شده است و "ابهام زدایی" برای حفظ ظاهر "بیطرفی" دادستانها است. در این دادگاهها هم وظیفه کارگر رفع اتهام و اثبات بیگناهی خود است! مشابهت دادگاهها حیرت انگیز است! تقاضای این طیف از کارگران که به آنها صحت و سقم اتهام را توضیح دهند و به سوالات "مردم" جواب دهند، شعبده بازی حیرت انگیزی است!
این سنت فرقه ای، در بهترین حالت نامربوط به مبارزات کارگری و تغییر واقعی در جامعه در راستای منافع مردم، تنها و تنها برای انحلال و تفرقه، و نه اتحاد و شفافیت سیاسی، به بازار آمده است! باید این رگه سکتی را از مبارزات در جریان کارگران و مردم کنار زد و منزوی کرد! اگر دست این نوع از فعالین به تجمع و تشکل و حرکتی در جامعه برای تغییر، کارگری یا غیرکارگری برسد، آنرا منحل و تکه تکه میکنند. اینها در هر قدم هر فعال، نماینده کارگری و .... را که چون مانند فرقه ایشان نمی اندیشد و چون به زبان آنها اعتقادات سیاسی و مذهبی و غیرمذهبی شان را بیان نمی کند، چون به اندازه آنان "چپ" و "رادیکال" نیستند به بیرون پرتات میکنند و هر جمع زمینی و اجتماعی را از هم می پاشانند! اینها نه نماینده اتحاد کارگر که نماینده سنتی سکتاریستی و فرقه ای اند! در این سنت کارگر مذهبی، غیر سوسیالیست و ..... جایی در سازمان کارگری ندارد، چه رسد به نمایندگی یا سازمان دادن آن! این رگه فقط قادر به سازمان دادن فرقه های سیاسی، مذهبی، چپ یا راست است نه سازمان های کارگری و مردمی برای تغییر در جامعه!
باید علیه فشار این سنت فرقه ای و فعالینش در مبارزات کارگری و مردمی ایستاد! نباید اجازه داد که به هر بهانه ای میان نمایندگان کارگران، سخنگویان و دست اندرکاران آن، به جنبش طبقه کارگر آسیب بزنند! این سنت به کارگر، به کمونیسم و سوسیالیسم ربطی ندارد! کارگران پیشرو تفرفه افکنان فرقه ای را منزوی خواهند کرد!
حزب حکمتیست (خط رسمی)
۲۰ خرداد ۱۴۰۰(۱۰ ژوئن ۲۰۲۱)