از وقتی كه كارگران هفتتپه با تكیه بر مجمع عمومی و اتحاد و همبستگی طبقاتی خود، خلع ید از اسدبیگی را به زور به دستگاه مستبد حاكمیت تحمیل كردند. روزی نیست كه شاهد انتقام و دسیسهچینی از سوی كارفرما و عوامل مزدورش با حمایت دولت و "مسٸولان نظاره گر" آن علیه كارگران و رهبران جسور هفت تپه نباشیم. مسدود كردن حقابه و پروندهسازی قضایی و كذایی علیه وكیل كارگران هفتتپه و از كار بیكار كردن ایشان، گام اول انتقام آقایان بود. این تعرض كور با بستن آب برروی هفت تپه، با زندانی كردن حامیانشان تا قطع حقوق فروردین و اردیبهشتماه كارگران در همدستی آشكار کارفرمای اسبق هفتتپه با "مسٸولان" و نهادهای "قانونی" ادامه پیدا كرد و اخیرا با تهدید به ترور، قتل و سربه نیست كردن رهبران کارگران هفتتپه، در صدد ایجاد فضای رعب و خفقان و حمله به نقطه قدرت كارگران هفتتپه یعنی اتحاد كارگران هستند.
تلاشی که با اعتصاب و اتحاد کارگران هفت تپه به شکست کشیده شد. کارگران هفت تپه در مقابل این تعرض، علنا اعلام کردند که "برنامه انتخاباتی ما تجمع در مقابل فرمانداری شوش است"! و این هشداری جدی به حکومتی بود که با معضل انتخابات و چگونگی از سر گذراندن این بحران دست و پنجه نرم میکند.
گسیل اخیر مزدوران و اجیرشدگان كارفرما و دولت و شل كردن قلاده این سگهای هار با چماق و قمه به صفوف كارگران هفتتپه و ضرب و شتم فعالین كارگری و دستگیری آنان، خبر از سناریوی هدفمند کارفرما و دولت نماینده آن، در انتقامگیری از کارگران هفت تپه و زهر چشم گرفتن از طبقه کارگر ایران برای ورود به جدال های آتی است.
با کناررفتن بالماسكه انتخابات و تعزیه "نظام"، بار دیگر قیافه بزك نشده و كریه حكومت اسلامی جلوی مردم ایران به نمایش گذاشته شده است. صحبت از استفاده عیان و نمایشی از سبعیت استبداد اسلامی بعنوان یك ابزار بقاء است. این حكومت آدمكشهاست. حكومتی است كه سیاه روی سفید، دفاعش از كارفرما و بردگی كارگر، رگ حیاتش است. این حكومتی است كه "دستبرد" ندارها به بساط داراها را با قطع انگشتان محرومان پاسخ داده و میدهد. حكومتی كه تاریخا ترور و تعقیب رهبران و فعالین كارگری و سوسیالیست را در پرونده خود دارد و جز این راهی برای بقاء ندارد.
اما اینبار ورق برگشته است. كمتر كارگر و شهروندی در ایران امروز سراغ داریم كه اقدامات و سیاست كارفرما و حكومت اسلامی مبنی بر نمایش علنی تعرض به كارگران هفتتپه را با صفاتی چون "مذبوحانه"، "از سر استیصال"، "وحشت زده"، "تیر آخر تركش" و "چاشنی یك انفجار اجتماعی" توصیف نكند. همانگونه كه سازمان دادن دسته های مزدور سلفی در كردستان زیر نظر مستقیم نهادهای دولتی، نتوانست جامعه تشنه آزادی و برابری در كردستان را مرعوب كند، سیاست دامن زدن به ارعاب در جامعه با حمله به هفتتپه نیز خیری برای این نظام ندارد و كمكی به ثبات آن نمیكند. برعكس، آتش انزجار بیكران دهها میلیون كارگر و مردم كارد به استخوان رسیده را شعله ورتر میكند.
اوضاع متشنج اقتصاد ايران، استبداد و اختناق سياسى و حاکميت كثیف حكومت اسلامی بر حيات مدنى مردم جايى براى تمکين مردم به این حکومت باقى نگذاشته است. به حکم همین شرايط اقتصادى و سياسى، مردم ايران ديگر قابل ارعاب نيستند. هر عربدهکشى و قمهچرخانى این نظام و مزدورانش شاید براى لحظاتى عابرين را محتاط کند، اما روز فراری دادن سران این نظام، روز گوشمالی دادن اسدبیگیها و "مسٸولان" نظارهگر و حامی كارفرما در این نظام، دارد فرا میرسد.
كارفرما و حامیان دولتی كارفرما با این اقدامات پلیسی و تهدید کارگران و خانوداه های آنان، كار خود را خرابتر میكنند. هر تعرض به هفت تپه و رهبران كارگری آن با ریشهدواندن عمیقتر سنت مبارزه هفتتپه در سایر بخشهای كارگری روبرو خواهد شد و با انبوهتر شدن صف اعتراضی و متحد كارگران در مجامع عمومیشان در سرتاسر ایران پاسخ خواهد گرفت.
حزب كمونیست كارگری – حكمتیست (خط رسمی)
۶ ژوٸن ۲۰۲۱ – ۱۶ خرداد ۱۴۰۰