ابلهانه است اگر در مذهب و اسلام  نظامی به نام جمهوری اسلامی سراغ پدیده ای به نام زن را گرفت تا ضد زن بودنش را ثابت کرد. ارجاع به آیات و شرع و فقه اسلامی ابلهانه ترین توجیه در باره زن هستند. پدیده زن در جمهوری اسلامی را باید در بیرون از این عفونت های مذهبی و ایدنولوژیک هم جستجو کرد. آیات و شرع و فقه مذهبی،  فقط توجیهاتی مسخره اند که  رهبران جمهوری اسلامی پشت آن قایم شده تا عوام نادان را بفریبند و کار دیگری بکنند.

زن در نظام جمهوری اسلامی، موضوع و مشغله ای متعفن و فریبکارانه ی همه ی رهبران ریز و درشت جمهوی اسلامی است. فقهای حوزه ها، امامان جمعه، کلید داران امامان و امام زاده ها، وزرا، وکلا، قضات، روسا و  مدیران دولتی و خصوصی، همه و همه یک گله ی بی شرف و تا مغز استخوان فاسد و ضد زن هستند. و این ضدیت فقط  از سر ایدئولوژی مذهبی و اسلامی شان نیست. زن در نظام های سرمایه داری کالا  است. ایدئولوژی اسلام، زشت ترین و  وقیحانه ترین ابزار توجیه کالا بودن زن در نظام سرمایه دارانه ی جمهوری اسلامی است. یک کارگر و کالای جنسی برای به تصرف و مالکیت در آوردن و خرید و فروش در صنعت و تجارت سکس و یک کارگر ارزان با مزد بسیار کم تر از مرد در کارخانه، در کار بی اجر و مزد خانگی، در مزارع چای و برنج، پشت داربست های قالی، قطعه کاری و کار کنتراتی در منازل برای بازار و ...

زن دو ابزار مادی و در خدمت نظم وقیح و گندیده ی سرمایه داری جمهوری اسلامی است:

یکی- زن برده و ابزار سوء استفاده و تجاوز جنسی شرعی و غیر شرعی است. کافی است عضوی در نظام جمهوی اسلامی باشید تا بتوانید علاوه بر چند زن برده جنسی، صیغه های بدون مرز و برده های بی پناه داشته باشی. این نظام به تمام معنای کلمه، جمهوری فحشا است. در جمهوری فحشا و بردگی جنسی زن، تجاوز، خشونت، کشتن و سربریدن زن قانونی است. مرد تابع این نظم، یک جانور وحشی و  افسار گسیخته و متجاوز به حقوق و جسم و روح و حرمت انسانی به نام زن است. این بردگی جنسی را به اشکال مختلف و متفاوت در زیرزمین کلیساها و عشرتکده های "متمدن" ترین نظام های بورژوازی جهان هم می توان دید.

دوم- زن کالایی پول ساز هم برای نظام جمهوری اسلامی است.  علاوه بر شبکه مافیای قاچاق سکس از ایران به کشورهای خلیج ، در هر حوزه علمیه و مقابر و مرقدهای امامان از قم تا مشهد و منازل و دفاتر همه ی  امام جمعه های شهرها، آخوندها و چاقوکشان اسلامی شان بساط تن فروشی رسمی دایر و مدیریت می کنند. این تاجران صنعت سکس، از قبل صادرات و فروش دختران جوان و زنان بیوه و حتی زنان شوهر دار بینوا با ابزار تصرف زن چه دایم وچه موقت "صیغه"، پول پارو می کنند.

این که در جمهوری اسلامی زن  بی حقوق و برده نگه داشته می شود بخاطر پایبندی و وفاداری حاکمان و رهبران و مبلغین و صاحبان ثروت به ایدئولوژی اسلامی نیست. کسانی که در ایات و حدیث و فقه و شریعت دنبال حق زن هستند، فریب خوردگان و ابلهانی بیش نیستند. گویا تغییر بندی در شریعت می تواند موقعیت زن را در جامعه بهبود بخشد.

بردگی زن معلول علتی به نام آیات و احادیث نیست، ماحصل نگه داشتن  زن در موقعیتی پست و درجه چندم برای استفاده های ابزاری مادی است. تغییر این موقعیت در ویران کردن این نظام است. بهر درجه صاحبان قدرت و ثروت را  چه در لباس آخوند در نهادهای دولتی حاکمیت و کمپانی های پول ساز مقابر و امامان و یا در کت وشلوار و یقه های سفید در نهادهای دولتی و مجلس و قضایی و صاحبان و مدیران شرکت ها و روسای ادارات پس برانی، حلقه های زنجیر بردگی زن هم بریده می شوند.

به اندازه ای که دولتمردان معمم و مکلای جمهوری اسلامی شهوت سیری ناپذیر تجاوز جنسی و استفاده ی مالی از زن را در قوانین و خصلت ضد انسانی و درون متعفن شان دارند، به همان اندازه میل و تلاش خستگی ناپذیر در زنان برای رهایی از این بردگی جنسی و کالایی آشکار و نهفته است.  این جدالی بین اسلام و شریعت و حق زن نیست. جدالی برای رهایی از بردگی جنسی و جسمی و کالایی است. درست همانند جدال طبقاتی کارگران علیه سرمایه داران. بهر درجه زن به آگاهی و دانش و تحصیل و شغل و استقلال اقتصادی دست یافته است، این زنجیر بردگی سست و بی اعتبار و گسستنی  شده است.

کسانی که فکر می کنند تغییر چادر به مانتو و مقنعه به روسری نازک، صرفا دهن کجی به مذهب و آیات و شریعت است، جاهل اند. تلاش و مبارزه ی زنان برای هر تغییری، در دل خود رهایی از بردگی جسمی و جنسی و کالایی را دارد،  بازگشت حرمت و انسانیت به بشر و ازادیخواهی و برابری طلبی در مقابل استفاده ی ابزاری از نصف انسان های جامعه است. هر اندازه تلاش برای ازادی پوشش یا حقی گرفتنی، خوشایند است اما بخش آگاه زنان ایران هیچوقت به این تغییرات ظاهری دل خوش و قناعت نکرده و نمی کنند. زمانی زن بعنوان انسان برابر در جامعه است، که به ریشه ی این نابرابری دست می برد.  بدون برابری اقتصادی، ازادی زن کامل نیست. به همین دلیل است ازادی و برابری زن و مرد امر طبقه کارگر است. بدون رهایی طبقه کارگر، بدون برابری و سوسیالیسم، رهایی زن از بردگی جسمی و جنسی و کالایی ممکن نیست. بردگی زن با لغو بردگی مزدی بطور کامل پایان می یابد.

زنان آگاه در ایران نزدیک نیم قرن است به ریش آیات و شریعت و فقه خدایان قدرت و ثروت می خندند. کسانی که آزادی و رهایی زن را در نافرمانی مدنی جستجو می کنند، یا خود جاهلند و یا فریب کار. حضور زنان در صفوف اول اعتراضات اجتماعی دی ماه ۹۶، آبان ۹۸ کشتار مسافران هواپیما، شرکت وحمایت از اعتصابات و اعتراضات کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران و ...، نشان داد که مبارزه برای رهایی زن، در تحقق خواست ها و شعارهایی است که خود زنان و دختران جوان با صدای رساتر از دیگران، فریاد زدند. این نشانه ی عبور مبارزه ی زن در ایران از چهار شنبه ها و نافرمانی های گویا  فقط  علیه مذهب  و شریعت است. بخش آگاه زنان در ایران دست به ریشه برده اند. رهایی خود را در گرو رهایی کارگران و زحمتکشان و تنگ دستان و محرومان می دانند. زمانی که حجاب اجباری در اتش سوزانده شود، این نه صرفا ایدئولوژی مذهبی و ایات و احادیث و شرع است که می سوزد، این موقعیت صاحبان قدرت و ثروت مذهبی و غیر مذهبی است که در آتش خواهد سوخت.

تا زمانی که حاکمان و سرمایه داران در قدرتند تلاش صاحبان زر و زور برای نگه داشتن زن در موقعیت بردگی جنسی و جسمی و کالایی ادامه خواهد یافت. موقعیت زن بدون باز پس گرفتن این قدرت، تغییر اساسی و غیر قابل بازگشت نمی کند.  جنبش برابر زن و مرد در ایران راه خود  و رهایی خود را در رهایی طبقه کارگر و زیر و رو کردن نظام سرمایه دارانه ی با یا بدون مذهب جستجو می کند. سکولاریسم بورژوایی ملی وطنی، غربی یا شاهی کلاهی است که دیگر سر زنان آینده ی ایران نمی رود. برابری کامل زن و مرد و رفع هر گونه تبعیض و ستم و نابرابری تنها کار سوسیالیسم و کمونیسم است. این واقعیت را امروز بشریت ازادیخواه و برابری طلب نه تنها در ایران بلکه در جهان با پوست و گوشت و استخوان لمس کرده است. زنده باد برابری زن و مرد بدون زنده باد سوسیالیسم، ناقص، معیوب و پروسه ای دردناک و کمر شکن است!

تیر ماه ۹۹