شروع هماهنگ و همزمان اعتصابات کارگری در مهم ترین شاخه های صنعت ایران، صرف نظر از چند و چون مطالبات و خواسته ها، انفجاری در افکار عمومی و بمبی زیر پای کل طبقه حاکمه بود.
رژیمی که زیر سایه حمله کرونا، خود را برای مقابله با دور سوم طغیانهای میلیونی و سرکوب خونین تر آن آماده کرده بود، خود را یک باره «خلع سلاح» شده و «فلج» یافت.
توده میلیونی به جان آمده که راهی برای پیگیری جنگ متوقف شده خویش می جستند، ناگهان سورپریز شدهاند. هفت تپه ای ها هم که در دوره گذشته ظاهرا به تنهایی بیرق طبقه خویش را در دست داشتند، ناگهان چندین گردان رزمی طبقه خویش را در کنار سنگرهای خود یافتند.
با این حرکت، نقطه مهمی از شروع جدیدی در تاریخ سیاست ایران، به روشنی قابل مشاهده است.
تاریخ شروع پروسه ای که به انقلاب کارگری منتهی میشود را طبعا بعدا خواهند نوشت! اما جای تردید است که حرکت هماهنگ کارگران بخشی از مهمترین صنایع ایران امروز، در لیست وقایع منتهی به انقلاب، صفحات اول را به خود اختصاص ندهد.
آیندگان در چگونگی نگارش تاریخ تحولات آتی مختارند! اما بی تردید حرکت کارگری این روزهای ایران، نمی تواند بعنوان نقطه شروعی در تبیین تاریخ مدرن ایران مورد رجوع قرار نگیرد.
آچمز جمهوری اسلامی
موقعیت آچمز شده رژیم حاکم بر ایران در مواجه با این رویدادها که او را از اتخاذ هر سیاستی در قبال کارگران به وحشت انداخته است، دیدنی است. حکومتی که در مقابل این تحرکات احساس می کند که تماما در بن بست قرار گرفته است.
میداند که اگر با خواست های کارگران موافقت کند، میلیون ها کارگر در سرتاسر این کشور منتظر ادامه ماجرا و در حال جنب و جوش برای یک خیز تاریخی دیگراند. و میداند که مخالفت با مطالبات شان هم یعنی به میدان آوردن نیروی سرکوب؛
اما شانس جمهوری اسلامی در سرکوب تنها به سرعت پیشروی صف مقابل می افزاید. اگر صف حاشیه نشینان شورشی در خیابان ها را بتوان به رگبار بست، مراکز صنعتی و محل کار و زندگی مردم را نمیشود به همان شکل زیر توپ و تانک گرفت.
فرصت دادن هم عملا امکان گسترش اعتراضات و اعتصابات محل کار و زندگی را فراهم می کند. به رهبران و دست اندرکاران اعتصاب فرصت میدهد تا بر روی نقشه های شان فکر و مشورت کنند، مجمع عمومی های بیشتری فراخوان دهند و با تربیت رهبران تازه نفس تر و بیشتر در عمل و در کوران اعتصابات و اعتراضات، بر گسترش و استحكام صفوف خود متمرکز شوند. فرصت کنند که مراکز دیگری را هم برای حمایت از اعتراض خویش به میدان دعوت کنند و در میدان نگه دارند. از دریچه این نقطه شروع، میتوان به روشنی موقعیت آچمز هییت حاکمه ایران را به روشنی دید.
این دنیای پسا هفت تپه است
این فقط دنیای پسا طغیان های میلیونی دیماه و آبان برای آتش زدن تاج و تختشان نیست، بلکه دنیای پسا هفت تپه هم هست که چگونگی سازماندهی مجامع عمومی منظم و سازمانی یافته و شورا را به همه درس داده است! چگونه زندگی شورایی و مجامع عمومی هر روزه را به همگان آموخته است، پروسه تربیت رهبران و سخنوران و نمایندگان و سخنگویان را در محضر جامعه پیش برده است و برای هر تاکتیک دشمن ضد تاکتیک متناسب اتخاذ کرده است. بعلاوه، از همین امروز در مقابل دشمنان رنگارنگ در اپوزیسیون، مرزهای روشن و کاملا قابل روئیتی کشیده است. شورا نه فقط برای مبارزه که برای زندگی هم، چیزی نیست فعال کارگری کنار مرز آنسوی کشور از هفت تپه ای ها نشنیده باشد. با انقلابی که هفت تپه در افق سیاسی، در استراتژی، در تاکتیک، در سبک کار و تشکل و سازماندهی و نوع اتخاذ یک سیاست کارگری کرده است، رابطه طبقه کارگر و طبقه حاکم را تغییر اساسی داده است.
تحرکات کارگری از این تاریخ به بعد، می رود که هر روز جامعه و طبقه حاکمه را بیش از پیش سورپریز کنند.
هفت تپه، نه تنها به هم طبقه ای هایش که به همه مردم ایران ، آموخت که باید در درون صفوف خویش اتحاد مستحکمی ایجاد کند، چگونه آن را ایجاد کند و چگونه چون هفت تپه با قدرت یکی پس از دیگری ترفندهای رنگارنگ حاکمان را خنثی کند.
هفت تپه به همه آموزش داد که بدون یک آموزش داٸم در صفوف خویش، بدون آگاه سازی صفوف خویش به منافع طبقاتی، و بدون گسترش آگاهی کمونیستی، بویژه در دل و در کوران یک مبارزه زنده و پویا، پیشروی این جنگ ممکن نیست.
هفت تپه تجربه كرد که باید جنبش خود را با اتکا به خانواده های کارگری و مردمان شهر، هر روز قویتر کند. تجربه گرفت که روز به روز بر تعداد رهبر و سازمانده و سخنور و نماینده بیفزاید... درس های هفت تپه را بی تردید رهبران مراکز دیگر کارگری یک به یک مرور کرده و در مسیر پیشروی الگوی کار خود کرده و می کنند.
اما در خاتمه ، موضوع مهم توازن قوا
در این شرایط، این دستاوردهای سیاسی استراتژیک هفت تپه را ضربدر حضور قدرتمند مراکز مهم کارگری کنید تا سطح تغییر در توازن قوا را دریابید! آمد و رفت های هیات های نمایندگی مجلس اسلامی و هفت تپه، میان شوش و تهران، بیشتر به مذاکرات دوقدرت در دو پایتخت دنیای امروز شباهت دارد. نتیجتا اگر یکی از شرکت کنندگان در اعتراضات دوره قبل را امروز با چسباندن اتهامات امنیتی به او، برای زهر چشم گرفتن از دشمن، که مردم باشند را اعدام میکند، جایی که با مبارزه سازمان یافته کارگری روبرو میشود، تمام نقشه های دولت و قوه قضایی و وزارت اطلاعات و سیستم شکنجه و صدا و سیما و همه و همه شکست میخورند. در تناسب قوای جدید، نظام سیاسی اقتصادی حاکم بیش از این سورپریز خواهد شد.
تحولات مهمتر و روزهای تعیین کننده تری در راه اند...