(بنکه ها)

هدف از این نوشته قرار دادن تجربه ای ارزشمند از کار در محلات برای نسل امروز است و بیان نقش بنکه های محلات سنندج و شوراهایی است که شکل گرفتند. بنکه هایی که در دوره انقلاب و با سرنگونی حکومت پادشاهی به کمک کمونیستها شکل گرفتند و در طول عمر کوتاه خود نقش ارزنده ای در دفاع از آزادی و امنیت شهر و در اداره شهر سنندج داشتند.

بنکه های محلات نامی آشنا در مبارزه آزادیخواهانه مردم سنندج علیه ضد انقلابی اسلامی در سالهای ۵۷ تا اشغال کامل این شهر  در اردیبهشت سال۵۹ توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی است. بنکه هایی که سمبل و ارگان دخالت مردم در مبارزه، در دفاع از شهر و اداره آن بود. این بنکه ها یکی از دستاوردهای مهم جنبش چپ و کمونیستی در ایران بود. این بنکه ها (شورای محلات) امکان شرکت وسیع،زنده،روزمره، فعال و مستقیم آنان را در تمام جوانب زندگی به وسیع ترین شکل مهیا کرد و تجلی زیباترین شکل اعمال اراده مستقیم و آزاد مردم در زندگی و مبارزه خود بود.

بوجود آمدن شوراهای محلات یا بنکه ها در سنندج رعد و برق  در آسمان بی ابر نبود. برای درک این مسئله بایستی کمی به زمینه ها ی این پدیده پرداخت، البته بایستی خودمان را در شرایط چهل سال گذشته قرار دهیم.(اوضاع ایران بعداز انقلاب، اوضاع کردستان ونیروهای دخیل و فعال در آن شرایط).

در ایران رژیمی سرکار آمده بود که همان رسالت رژیم قبلی را در سرکوب خواست های انقلاب به عهده گرفته بود، اما با این تفاوت بزرگ که توده ها، زحمتکشان خواهان ادامه انقلاب و رسیدن به خواست های خود بودند، به خانه برنگشته بودند و به اشکال مختلف (جنبش کارگری، زنان، دانشجویی، مردم آزادیخواه) پیگیر خواست های اساسی انقلاب بودند. از طرف دیگر ارگانهای سرکوب رژیم که در جریان قیام ضربه خورده بودند، به مقدار زیادی توان سرکوب وکنترل جامعه رو از دست داده بودند، و بطور کامل تثبیت نشده بودند.

ولی در کردستان این امر شدت بیشتری داشت، در شهر سنندج در جریان پروسه قیام و حتی بعداز سرکار آمدن جمهوری اسلامی جریانات چپ و بطور عام تفکر چپ دست بالا را داشتند، توانسته بودند جریان های اسلامی چه شکل محلی آن (دارو دسته مفتی زاده) و چه شکل نماینده حکومت مرکزی (جریان صفدری) لگام بزنتد و منزوی کنند و از سوی دیگر جریان ناسیونالیسم کرد به رهبری حزب دمکرات هم نفوذ چندانی در شهر سنندج نداشت.

این امر به همت فعالیت تعداد زیادی افراد فعال چپ و خوشنام در بین مردم که به طور  عملی درگیر تمام فعل و انفعلات بودند بوجود آمده بود، به یک معنی افرادی که پایشان روی زمین سفت بود و عملا همگام و دوشادوش مردم در تمام زمینه ها مشارکت فعال داشتند.

بعد از قیام شهر سنندج شاهد رخداداهای زیادی بود (جنگ خونین نوروز ۵۸،تشکیل شورای شهر سنندج، راهپیمایی بطرف شهر مریوان در حمایت از آنها در جریان کوچ تاریخی آنها و....) که موضوع این نوشته نیست، اما این رخدادها زمینه ساز و بعنوان تجربه خوبی در بوجود آوردن شوراهای محلات بود.

دراینجالازم است به طور اختصار مروری کنیم روی اتفاقاتی که رخ داد.

جنگ خونین نوروز ۵۸ سنندج دراساس ادامه انقلاب بود، مردم سنندج به ارگانهای تازه تاسیس رژیم اعتراض داشتند و خواهان برچیدن آنها از داخل شهربودند.خواهان کنترل شهر توسط  نیروهای مردمی مسلح بودند و خواهان برگشت تمام ارگانهای رژیم به داخل پادگانها بودند.ارگانهایی نظیرمکتب قران و کمیته صفدری.

مکتب قران همان دارو دسته مفتی زاده بودند،جریان اسلامی اخوان المسلمینی به شدت ضد چپ و ضد کمونیست.ورژن سنی جریان اسلامی، درمقابل جریان  صفدری ورژن شیعه جمهوری اسلامی. ازسوی دیگرانقلابیون وافراد چپ وکمونیست داخل پادگان شهر سنندج در اعتصاب بودند وخواهان تحویل دادن تمام فرمانده هان به مردم و دادگاهی شدن آنها، تحویل انبار اسلحه به ارگانهای مردمی داخل شهر بودند.

در این کشمکش ازطرف نیروهای چپ و کمونیست وضد انقلاب اسلامي تازه سر کار آمده جنگ نوروز سنندج شروع شد. رژیم اسلامی ازداخل پادگان شهر شروع به توپ و خمپاره باران شهرکرد وتعداد زیادی از مردم غیر مسلح کشته شدند. درعوض این تعرض نیروهای چپ وکمونیست فرمان عمومی برای حمله به پادگان شهر صادر کردند، جانباخته صدیق کمانگر دررادیوسنندج از طرف تمامی نیروهای چپ وکمونیست سخنرانی آتشینی انجام داد وفرمان حمله پادگان را صادر کرد.

جنگ خونینی درگرفت که درنهایت مردم توانستند قسمتی ازپادگان متعلق به هنگ ژاندارمری را تصرف کنند وتمامی اسلحه ها را مصادره کنند. البته تعدادی ازمردم درجریان این حمله اسیرنیروهای رژیم شدند.مکتب قران وکمیته صفدری ازداخل شهر برچیده شدند.درنهایت رژیم اعلام آتش بس کرد و هیآتی را به سرپرستی طالقانی راهی سنندج نمود، درنتیجه مذاکرات این هیأت با نمایندگان مردم قراربراین شد شورایی پنچ نفره اداره شهر رابدست بگیرد و اسرای مردم درپادگان آزاد شوند،نیروهای رژیم درپادگان بمانند و حق دخالت در امور شهر را نداشته باشند..

نطفه کنترل محلات از همان چند ماه قبل از قیام بسته شد، زمانی که رژیم شاه و ارگانهای سرکوب به حالت نیمه فلج درآمده بودند، ناتوان از ارائه خدمات شهری، تامین امنیت و خود منشا ناامنی بودند.

انقلابیون و افراد آزادیخواه، کمونیست ها، جوانان و روشنفکران ضد رژیم شاهی در صدد برآمدن که این خلاء قدرت را پر کنند، بدین خاطر در اکثر محلات تشکل هایی شکل گرفت برای توزیع مایحتاج ضرروی مردم به شکل عادلانه، بخصوص نفت که بعلت اعتصاب کارگران شرکت نفت کمیاب شده بود.

همچنین این تشکل ها در حفظ امنیت محلات نقش فعالی داشتند هم دربرابر عوامل رژیم شاهی و هم دارودسته های ارزال و اوباش که بیشترشان در خدمت رژیم بودند برای ارعاب مردم به پا خواسته.

بعداز انقلاب این تشکل ها با سر کار آمدن رژیم اسلامی در فضای جدیدی  به کار خود ادامه دادند

 ۱-بسیج و ترغیب مردم جهت شرکت فعال در  انتخابات شورای شهر سنندج.

بعداز جنگ نوروزخونین سنندج و اعلام آتش بس موقت و تشکیل شورای موقت پنچ نفره، قراربراین بود که انتخابات وسیع و آزاد با شرکت تمام نیروها ، احزاب وشخصیت های مستقل برگزارشود. بنکه ها نقش اساسی درترغیب مردم برای شرکت هر چه وسیعتر  به عهده داشتند. در ضمن عهده دار نظارت وکنترل کامل در اجرای درست، بدون تقلب ازمرحله تبلیغ کاندیداها تا مرحله رأی گیری داشتند. در واقع میتوان گفت این اولین و تنها انتخابات آزاد در رژیم اسلامی بود.

درنتیجه شورایی یازده نفره تشکیل شد که متشکل بود از نیروهای چپ و کمونیست، افراد مستقل و افراد وابسته به مفتی زاده.

۲-بسیج وتبلیغ جهت شرکت در راهپیمایی بزرگ بسوی شهر مریوان برای پشتیبانی از مردم شهر مریوان جهت بیرون راندن ارتش و عوامل سرکوب رژیم جمهوری اسلامی از داخل شهر.

مردم شهر مریوان، انقلابیون و آزادیخواه به رهبری نیروهای چپ و کمونیست خواهان برچیدن مقرهای مکتب قران درسطح شهر بودند که مشغول تعرض به مردم به انواع و اشکال مختلف بودند، در این راستا درگیری بین مردم و نیروهای چپ و کمونیست ازیکطرف و مکتب قران که از نیروهای رژیم در پادگان شهر مریوان حمایت و تقویت میشدند در گرفت که منجربه جانباختن تعدادی از نیروهای چپ و کمونیست شد.

مردم وآزادیخواهان مریوان به رهبری کومله بعنوان اعتراض و با خواست برچیدن مقرهای مکتب قران و عوامل رژیم اسلامی شهر را ترک کردند و به حومه شهر کوچ کردند، شهر کاملآ از سکنه خالی شد. لازم به ذکر است شخص زنده یاد فواد مصطفی سلطانی نقش جدی در این حرکت داشت.

درشهرهای دیگر کردستان از جمله سقز، بانه و سنندج راهپیمایی اعتراضی به سمت مریوان در حمایت از کوچ تاریخی مردم مریوان سازماندهی شد.

بنکه های شهر سنندج به اشکال مختلف نقش اساسی دربرگزاری این راهپیمایی مردم شهر داشتند. برای محافظت از هزاران نفر در طول مسیر جاده سنندج به مریوان احتیاج به نیروی نظامی بود، افراد مسلح در تمام بنکه های سطح شهر توانستند بخش عمده این نیرو را تآمین کنند.

عمده دغدغه از لحاظ امنیتی حمله افراد قیاده موقت( حزب دمکرات کردستان عراق یا همان جریان بارزانی) بود که همکاری نزدیکی با رژیم اسلامی داشتند.

تهیه مواد غذایی و آب برای هزاران نفر در طول راهپیمایی که حدود یک هفته طول کشید کار آسانی نبود،باز هم افراد متشکل دربنکه ها در این امر  نقش بسزایی داشتند. دهات اطراف مسیر راهپیمایی هم در تامین مواد غذایی هم پای اساسی این نیاز بودند.

۳-بسیج نیرو و شرکت فعال در دفاع از جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب شهر سنندج، زمانی که اسلامی های شهر (دارو دسته مفتی زاده) قصد حمله به آن را داشتند.

جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب مکانی بود متشکل از افراد،  نیروهای چپ و کمونیست که دراداره شهر در همکاری با شورای شهر،امنیت و سایر نیاز های مردم دخیل بودند.

اما نیروهای مفتی زاده تنها نیروی اسلامی در سطح شهر همیشه مشغول سانتاژ بر علیه جمعیت بودند و در یک مقطع با بسیج دراویش و اوباشان سطح شهر قصد حمله به مقر جمعیت را داشتند. زیرا تحمل آزادیهای وسیع و امنیت کامل که درشهر به رهبری کمونیستها برقرار شده را نداشتند،این حمله با درایت جمعیت و وفراخوان بنکه ها برای حفاظت ازجمعیت درنطفه خفه و خنثی شد.

در عرض چند ساعت صدها نیروی مسلح از طرف تمام بنکه های سطح شهر به طرف جمعیت روانه شدند. نیروهای مفتی زاده با آگاه شدن از این میزان پشتیبانی بدون اینکه جرأت درگیری داشته باشند عقب نشینی کردند.

۴- دایرکردن کتابخانه در محله، که به مرکزی برای تجمع مردم محل درجهت آموزش سیاسی و آشنآ شدن به حقوق پایه ایی آنها تبدیل شده بود.

 ۲۸ مرداد ۵۸ رژیم ضد انقلاب اسلامی به فرمان خمینی و صدور فرمان حمله توسط بنی صدر که گفت بند پوتین هایتان را باز نکنید تا به غایله کردستان پایان میدهید، به شهرهای کردستان و عقب نشینی موقت  سازمانها و احزاب فعال به خارج شهر فعالیت کمیته ها وهسته های  محلی هم متوقف شد.

شروع دوباره فعالیت این تجمع ها و هسته ها بعداز آتش بس آبان ماه ۵۸ بود که بین حکومت مرکزی و گروها و سازمانها ی نظامی برقرار شد و دوباره تمامی گروهها و سازمانها کنترل شهر را بدست گرفتند.

آتش بس زمانی صورت گرفت که رژیم شکست های نظامی  مفتحضانه از دست نیروهای مسلح و مردم خورد. رژیم برای تجدید قوا و  به ناچار تن به این آتش بس داد، داشت وقت میخرید برای حمله مجدد و بدست گرفتن کنترل  شهرها.

با تحت کنترل درآمدن مجدد شهرها، برای اداره شهر و پاسخ دادن به نیازهای روزمره زندکی مردم  نیاز عاجلی احساس میشد، مخصوصا وقتی رژیم به شهر کامیاران نزدیکی سنندج حمله کرد، آتش  بس  را  شکست و شهرکامیاران را باز پس گرفت،در نتیجه این حمله تعداد زیادی آواره راهی شهر سنندج شدند، برای اسکان دادن این تعداد از مردم آواره نیاز بود کارهایی در کل شهر انجام بگیرد، قبل از این جریان آوارگی مردم کامیاران، شوارهایی تشکیل شده بود که هر کدام تقریبآ جداگانه عمل میکردند.

اما بعداز آواره شدن مردم کامیاران جرقه تشکیل شواری مرکزی شهر سنندج زده شد.زیرا نیاز بود در کل شهر هماهنگ عمل شود و کل شهررا با نیاز های  ماکرو پوشش داد.

این امر از طرف شورای محله "آغه زمان" شروع شد، با دعوت از تمامی شوارهای فعال در سطح شهر و انتخاب نمایندگانی از هر شورا، شورای مرکزی شهر تشکیل شد.

از این ببعد شوراها با تشکیل این مرکز هماهنگ تر و کارا تر  عمل میکردند.

بطور اخص شورا های محلات با توجه به نیازهای آن وقت  ودرک نیروهای انقلابی  از وظایف و نقش شورا و درجه همکاری  سازمان های فعال در شهر (کومه له، چریک های فدایی خلق، پیکار و اتحادیه کمونیست های ایران به نام پیشمرگان زحمتکشان،  در امور زیر دخیل بودند.

  • توزیع خواروبار و مایحتاج مردم تا حد ممکن به شکل عادلانه در محل.
  • نگهبانی و حفظ امنیت محله در برابر هسته های مخفی عوامل مفتی زاده، رژیم، سرقت و بزهکاری (در اینجا بایستی متذکر شد که آمار سرقت و بزهکاری در دوران کنترل شهر توسط سازمانها و شورای محلات به پایین ترین حد خود  در تاریخ شهر سنندج رسیده بود)
  • تشکیل جلسات بحث و گفتگو روزانه حول مسائل مطرح روز.
  • دعوت از سازمانها ی فعال در شهر برای سخنرانی و تشریح مواضع سازمانی آنها.این جلسات در مساجد محلات برگزار میشد،ملاها و خدمه و حشمه مساجد بطور کامل اتوریته بنکه های وچپ راپذیرفته بودند و حتی گاهٱ همکاری میکردند. در مجموع مساجد توسط بنکه ها به محل بسیج نیرو تبدیل شده بود.
  • آموزش نظامی افراد داوطلب. چونکه مردم و نیروهای چپ و کمونیست میدانستند دیر یا زود رژیم برای بازپس گیری شهرها حمله ایی همه جانبه را آغاز خواهد کرد،بدین خاطر آموزش نظامی هر چه بیشتر افراد برای دفاع از شهر ضروری بود.تنها حزبی که به توافق با رژیم دل خوش کرده بود حزب دمکرات بود، حزب دمکراتی که از بالای سر هیئت نمایندگی خلق کرد که مشغول مذاکره بودند،خودش به تنهایی و مخفیانه مشغول مذاکره بود برای سازش و توافق باجمهوری اسلامی،حتی در مدت آتش بس ستونهای نظامی رژیم را اسکورت میکرد که خودشان را به داخل پادگانها برسانند. نمونه مشخص آن شهر مهاباد بود. قبل ازشروع جنگ ۲۴ روزه سنندج در بهار ۱۳۵۹ ستونی  بزرگ نظامی از طرف رژیم میخواستند وارد پادگان سنندج شوند،حزب دمکرات قول اسکورت آنرا به رژیم داده بود،اما از همان نقطه وردی توسط مردم مبارز سنندج، جوانان انقلابی متشکل در بنکه ها  و سایرنیروها( کومله، پیکار، چریک های فدایی خلق) مانع ورود ستون  نظامی به شهر شدند، بنکه  ها  و سازمان های فعال  در شهر با  فراخوان  راهپیمایی  به طرف  ستون  نظامی  ،  دیواری هزاران نفره  انسانی  مقابل آن ایجاد  کردند. ستون  نظامی  ستون اما میخواست با دور زدن شهر از راهی دیگر وارد پادگان شوند،اما با عکس العمل به موقع  کومله،پیکار و سازمان چریکهای فدایی خلق دریک  درگیری نظامی اطراف روستای ننه له کاملا درهم شکسته و تارو مار شد و هرگز به پادگان نرسید.
  • آموزش کمک های اولیه و تشکیل گروهای امداد (گروهای امداد تشکیل شده توسط شوراها نقشی حیاتی در هنگام جنگ ۲۴ روزه سنندج ایفا کردند) درطول جنگ ۲۴ روزه شهر سنندج از زمین و آسمان زیر شدید ترین بمباران،خمپاره و توپ باران بود، بیمارستان  هم  از این  قاعده  مستثنی  نبود، نصفی  از  بیمارستان  در  اثر اصابت  گلوله  توپ و خمپاره  ویران  شده  بود. پزشکان  و پرستاران  در این  شرایط  زخمی ها و سایر  بیماران  را  مدوا  میکردند. دسترسی به تنها بیمارستان شهر در این شرایط اگر نگوییم غیر ممکن اما بی نهایت سخت و پر مخاطره بود. بدین منظور بنکه ها با همان امکانات اولیه شروع به دایر کردن بیمارستان های کوچک و مخفی کردند و باهمان امکانات اولیه جان صدها نفر ازمردم غیر مسلح شهر پیشمرگان و ... را نجات دادند. مخفی بدین علت بیم آن میرفت که از طرف هسته های مخفی جریان اسلامی اخوانالمسلمین مفتی زاده و عوامل رژیم گره نظامی محل بیمارستان به پادگان مخابره شود و مورد حمله قرار بگیرد.
  • حل وفصل اختلافات و کمک های مشاوره ای به افراد ساکن محله.

8- دایر کردن کتابخانه و هسته های مطالعاتی.

9-درنبود مراکز خدماتی درسطح شهر برای رفع نیازهای مردم ( بهداشتی و درمانی، آذوقه و خواروبار  وسوخت). به جای این مراکز و برای تسهیل امورات روزمره مردم کاری بایستی کرد،بنکه ها بطور شایسته ایی این امر را به انجام رساندند. بنکه ها درهماهنگی با اصناف و بازاریان  و گاهٱ مصادره انبارهای مواد غذایی احتکار شده مایحتاج مردم شهر را تامین میکردند.

10-درطول اداره شهر توسط بنکه ها و سازمان های سیاسی دسته دسته جوانان و آزادیخواهان از شهرهای مختلف ایران به کردستان می آمدند و به بنکه ها و سازمان های سیاسی سر میزدند،سؤالات و نکته های خود را طرح میکردند و جواب میگرفتند، بخشٱ حتی آموزش های اولیه نظامی  را یاد میگرفتند و برمیگشتند. سنندج و کردستان بطور عام به سنگر دفاع از انقلاب تبدیل شده بود، اما این سنگر با ارزش،پروسه ارزشمند تداوم انقلاب با حمله رژیم به کردستان از دست رفت .

بطور عام چپ و کمونیست ها درگیر مسائل مردم ازکوچکترین مسئله تا بزرگترین آن بودند و پایشان روی زمین سفت، گره خورده بودند به یک جنبش عظیم اجتماعی برای ادامه انقلاب. چپ و کمونیست بودن و از کمونیست ها دفاع کردن به داده ای نرمال تبدیل شده بود،غیر از آن جای تعجب بود.

11-بنکه ها در جریان عقب نشینی نیروهای نظامی از شهر و با هماهنگی نیروهای سیاسی برای حفظ جان افرادی که در بنکه ها فعال بودند و بیم آن میرفت با اشغال شهر توسط رژیم اسلامی دسنگیر شوند، برای  انتقال آنها به خارج شهر نقش بسزایی داشتند

12-جمع آوري روزانه نشریات و خبر نامه  از تمام سازمانها ی مستقر در شهر و در دسترس قرار دادن آنها برای افراد محله.

 

سپتامبر ٢٠٢٠