فاجعه ی ویروس کرونا در ایران به یک راز و رمز تبدیل شده است. از طرفی دروغ و ريا و فریب و شیادی و بازی با زندگی مردم توسط دولت و سران جمهوری اسلامی است و از طرف دیگه انباشته شدن اجساد مردگان در مقابل چشمان مردم در خلوت خود در منازل، درخیابان ها، در محل های کار، راننده اتوبوس پشت فرمان، کارمند پشت میز اداره و آنطور که پزشکان گفتند و می گویند بیمارستان های مملو از جنازه در قم و مازندران و خیلی از شهرهای دیگر ایران و ردیف هزاران گور کنده شده و آماده. بخش زیاد فوت شدگان و اکثریت مبتلایانی که هر گز تست نشدند.
جامعه ی بشری و مردم ایران از عمق فاجعه ای که میگذرد بی خبرند. پخش اخبار واقعی ممنوع شده است. دهان پزشکان و مراکز درمانی را بسته اند. حراست و ماموران اطلاعات سپاه مردگان را به کرونایی و غیر کرونایی تقسیم و بر تابوت هایشان می نویسند فوت بر اثر بیماری کلیه و قلب و غیره.
همه چیز در هاله ی ابهام است. آیا عمق فاجعه ی کرونا در ایران کم تر از ایتالیا و اسپانیا و امریکا است؟ مطلقا اینطور نیست. در ایران معجزه ای رخ نداده است. واقعیات پنهان شده اند. همانطوریکه کشتار بیش از دوهزار نفر در آبان 98 تا کنون پنهان و بی جواب مانده است و معلوم نیست چه بر سر ده هزار دستگیر شدگان آبان ماه آمد؟
آمارهای غیر رسمی، مبتلایان را تا دو میلیون و جانباختگان را ده ها هزار نفر تخمین می زنند. حتی اگر مبتلایان حداقل یک میلیون باشد، با احتساب پنج در صد مرگ و میر مبتلایان کرونا در ایران، میزان کشته شدگان بالغ بر 50 هزار نفر است. از همان آغاز در شهر قم و سپس شمال ایران قتل عام رخ داد که پنهان شد. ردیف کشته ها در سردخانه ها و گورستان های جمعی و ردیف طولانی گورهای کنده شده فقط گوشه ای از این قتل عام را نشان داد.
از همان اوایل شیوع بیماری گفتند "چیزی به نام قرنطینه نداریم". گفتند تا چند روز دیگر (شنبه معروف روحانی شیاد) مملکت به حالت عادی بر میگردد. اوضاع که بدتر شد گفتند درخانه بمانید. در حالی که ادارات باز بود، کارخانه ها کار می کردند، زندان ها پربود، سربازخانه ها پربود، معتادها، گورخواب ها و کودکان کار در خیابان ها پرسه می زدند، تن فروشان دنبال مزد نان خانواده هایشان و بیکاران و کارگران فصلی دنبال تامین هزینه نان سفره روزشان...، بودند.
قرار شد این بخش جامعه در خانه بمانند ولی با خرج خودشان. کدام خرج؟ کدام پول؟ کدام نان؟ امر دولت نبود. در خانه بمانید و ما مسوول سفره خالیتان نیستیم. در خانه بمانید ولی ما لوازم بهداشتی نداریم به مردم بدهیم. اما مردمان حاشیه ی شهرها نتوانستند در خانه بمانند و می دانستند چه در خانه بمانند و چه در خیابان ها دنبال نان روزانه، مرگ در کمین شان است. شعار در خانه بمانید معنی ای جز اینکه در خانه بمانید و بمیرید، نداشت.
شعار تو خالی و فریبکاری و دروغ "در خانه بمانید" در واقع توجیهی برای نپذیرفتن قرنطینه ی رسمی و اشکار با قبول مسوولیتهای آن است. قرنطینه ی داوطلبانه ای که اگر نشد، مقصر خود مردم قلمداد شدند.
امروز و تارسیدن به منحنی که سرش بطرف پایین کج بشود، پیش بینی این که چند میلیون مبتلا و چند ده هزار کشته بدهیم دور از انتظار نیست. این عمق فاجعه ای است که مردم باید بدانند. دولتمردان ایران گوششان به این آمارها بدهکار نیست. برای آنها فرقی نمی کند امار چقدر است. آنها برای مردن انسان مرزی ندارند. مهم این است چرخ تولید و اقتصاد بچرخد. اقتصادی که بدون کرونا هم برای اکثریت مردم چند برابر زیر خط فقر خیری نداشته است . کسانی که به بهانه ی نجات اقتصاد، جان عزیزان ما را فدا می کنند، شیادانی بیش نیستند. محققین خودشان می گویند، بحران اقتصادی ایران نه تحریم است و نه کرونا! عامل همه ی بحران های اقتصادی و فقر و فلاکت جامعه و وارد کردن ویروس به ایران جمهوری اسلامی است.
اخرین اقدام دولت این است که مراکز تولید باز میشوند و جامعه بحالت عادی بر میگردد. شعار حسن روحانی سخنگوی دلقک نظام این است که همه چیز خوب است، بیماری کنترل شده و ما از پیک "نقطه اوج" عبور کردیم. این ادعا در ادامه دروغ های سیستماتیک و بیشرمانه ای است که بارها حتی از جانب نزدیکان خودشان در وزارت بهداشت و مجلس تکذیب شده است. سازمان نظام پزشکی ایران می گوید: "منحنی شیوع بیماری کووید-19هنوز به نقطه ی اوج یا پیک نرسیده وآمار ابتلای به بیماری کووید-۱۹ قطعاً بیشتر از آماری است که توسط وزرات بهداشت ارائه میشود".
به گزارش ایسنا رییس نظام پزشکی ایران اعلام کرده که: "بعضی مسئولین اعلام کردند که به پیک بیماری کووید-19 رسیدهایم ولی این گفته صحیح نیست. مطالعات همکاران ما در مورد اپیدمیولوژی نشان میدهد ما هنوز در شیب صعودی قرار داریم و همه چیز به رفتار مسئولین و مردم بستگی دارد.
رفتار مسوولین چیست؟
رفتار مسئولین در ستاد بحران و بنا به دستور رهبر نظام این است که همه چیز به حالت عادی بر میگردد. مراکز تولید و تجارت و خدمات، کار را از سر میگیرند. دوسوم کارگران و کارکنان با بخشی از دستمزد کار می کنند و بقیه در مرخصی اجباری بدون حقوق می مانند. می گویند افغانی ها سربار شده اند و باید خود مخارج بهداشت و درمان را بپردازند، بروند و یا آنها هم بمیرند.
کسی منکر این واقعیت تلخ باشد فقط یک شیاد است. و اگر مردم هم این خطر را حس نکنند و دنبال تصمیمات مجرمانه دولت بیفتند و باورشان کنند، به این معنا است که جامعه ما با دروغ و فریب و ریا و بی تفاوتی دولتمردان، بیمار، فلج ، مستاصل و اسیر شده است.
رفتار و تکلیف مردم چیست؟
آیا مردم زیر بار تداوم این فاجعه ی انسانی می روند؟ آیا مردم باید باز هم و باز هم تاوان سیاست های ضد انسانی یک دولت تا مغز استخون فاسد و دروغگو را بدهند؟ قتل عام پشت قتل عام، کشتار پشت کشتار، کشتارهای جمعی دهه شصت، قتلهای زنجیره ای، ترورهای بیشمار داخل و خارج کشور، حمله به کوی دانشگاه، کشته های دیماه و ابان و شلیک موشک به هواپیمای مسافربری، وارد کردن کرونا به کشور و باز گذاشتن دست ویروس هر اندازه که بتواند بکشد.
آیا ظرفیتی برای پذیرفتن تاوان دیگری باقی مانده است؟
بعد از دو ماه کشتار و قتل عام کرونا و تحت فشار افکار عمومی با سلام و صلوات و قدردانی از رهبر "معظم"، یک میلیارد از صندوق توسعه ملی به موضوع کرونا تخصیص یافته است. مبلغی ناچیز که در مقابل داراییهای ضبط شده ی جامعه، هیچی نیست. فقط این صندوق طبق امار خودشان در سال 94 بالغ بر 80 میلیاردلار ذخیره دارد. از همین صندوق یک قلم دویست میلیون دلاری به سپاه قدس داده شده و یک مقام پاسداران گفته است که حقوق هزاران نیروی وابسته ی برون مرزی "فاطمیون در سوریه"را پرداخت کردیم.
جمهوری اسلامی کل داراییهای جامعه را در صندوق ذخیره ی شخص خامنه ای که بالغ بر دویست میلیارد دلاراست، دارایی بنگاه های زیر مجموعه ی بیت رهبری، بنیاد مستضعفین، صندوق ذخیره ی امام، آستان قدس رضوی، بودجه سازمان اوقاف و امور خیریه و تبلیغات اسلامی و ده ها مرکز صنعتی و تجاری و مسکن سازی و صادرات و واردات در دست سپاه و بسیج و غیره، جمع کرده است.
داراییهایی که برای تامین رفاه کل جامعه کافی است تا چه رسد به هزینه ی یک تا دو ماه قرنطینه ی کامل مناطق بحرانی.
حتی سوال این است که همین مبلغ ناچیز یک میلیارد یوروی صندوق توسعه ملی، دست کیست و چگونه خرج می شود؟ آیا در فاصله دست به دست شدن آن اختلاس و احتکار نمیشود؟ مردم در همین شرایط مرگبار و قتل عام کرونا با چشمان خود دیدند که سپاهیان اسلام، لوازم بهداشت و درمان را احتکار کردند، دزدیدند و در بازارسیاه به چند برابر قیمت فروختند و به بیمارستان ها ندادند. به پزشکانی که فریادشان بلند شد، گفتند اذهان عمومی را مشوش نکنید!
مردم می پرسند، مرجع صلاحیتدار هزینه ی کرونا کیست؟ ستادی که به مردم دروغ میگوید صلاحیت دارد؟ صد البته که ندارد. این مثل روز روشن است. آیا با این بودجه به بیکاران بیمه بیکاری و به فقرا و نیازمندان مستمری داده می شود؟ آیا شهرها و مناطق بحرانی قرنطینه شده و مایحتاج مردم تضمین می گردد؟ آیا لوازم کافی بهداشت و درمان به ببمارستان ها و مراکز بهداشت و پزشکان و پرستاران می رسد؟
تجربه نشان داده است که جواب این سوال ها منفی است. این بودجه ی ناچیز بین نهادهای بوروکراتیک دولتی و سپاهی و بسیج برای مانور و نمایشهای نفرت انگیز تا کنونی تقسیم می شود. تا زمانی که مراجع صلاحیت دار مدیریت بحران از کادرهای درمانی کشور و نمایندگان واقعی مردم در شهرها و محلات تعیین نشده است، امیدی به پایان فاجعه انسانی کووید-19 نیست.
کارگران! مردم!
روزها و ماه های بعد از کرونا خواهیم دید که پزشکان و کادرهای درمانی و کارگران سردخانه های کشور زبان باز خواهند کرد و حقایق نگفته را خواهند گفت و نوشت. داستان دردناک همسرنوشتان و عزیزان از دست رفته ی ما در این مدت وعمق فاجعه ای که پنهان شد و به مردم گفته نشد و مردمی که حتی فرصت نکرده اند بر جنازه ی عزیزانشان گریه کنند! ما را خواهد لرزاند! با مشاهده ی حجم عظیم حضور خانواده های داغدار در خاوران های جدید، خواهیم دید که چه بلایی سر ما آمده است!
منتظر این روز ننشینیم. سرنوشت مرگ و زندگی را دست شیادان و دروغگویان و فاسدین نظام جمهوری اسلامی نسپاریم. دروغ بزرگ و مجرمانه ی عادی نشان دادن اوضاع را باور نکنیم! کارگران و کارکنان جامعه بدون تضمین جامعه پزشکی در باره وضعیت بحران کرونا سر کار نروند. سلامت و امنیت کارکنان مراکزی که بنا به ضرورت باز خواهند بود، باید تمام و کمال تضمین شود. شهرها و مناطق بحرانی قرنطینه شده و امکانات بهداشت و سلامت و تغذیه مردم این بخش ها تامین و تضمین شود.
سران نظام جمهوری اسلامی مقصر تاوان مرگباری هستند که به جامعه ما تحمیل کرده اند. اختصاص یک میلیارد یورو در مقابل هزاران میلیارد دلار دارایی ذخیره شده در بنگاه ها و بانک ها و جیب های سردمداران نظام، مبلغ ناچیزی است. دولتمردان این نظام صلاحیت هزینه کردن همین اندازه پول را برای مقابله با بیماری کرونا و نجات جامعه ندارند. آستین ها را بالا بزنید و برای نجات جامعه از این مصیبت پا پیش بگذارید و از هر راه ممکن صدایتان را بلند کنید! سکوت نکنید! تسلیم نشوید! تلاش امروز شما در دفاع از زندگی و زنده ماندن، راه را برای رهایی نهایی از نکبت های این نظام هموار می کند.
20 فروردین 99 (8 آوریل 2020)