با بحران کرونا و نیاز به پاسخ های فراکشوری، سران اروپا اخیرا سعی در رسیدن به یک توافق نامه داشته اند. این توافق نامه مانند سایر توافقات گذشته، موجی از تبلیغات را در میدیا و رسانه ها به همراه داشته است. توافقی موقت که قرار است تصویر یکدست و همگونی برای مقابله با کرونا را به مردم این منطقه نشان دهد. اما این توافق به روشنی نشان داد که حتی در شرایطی که کرونا همچنان قربانی می گیرد، جان و سلامت مردم آخرین دغدغه حاکمیت های بورژوایی اروپا بوده، و معیار تعیین کننده هر توافقی میان آنها، در توانایی شان به تحمیل زور و توان بورژوازی هر یک از کشورهاست. این توافق هم چیزی جز نتیجه همان رقابت های قدیمی در اروپا، و نزاع های درونی بورژوازی این منطقه برای سهم خواهی و امتیازگیری بیشتری از دیگر رقبای درون این بلوک جهانی، نمی باشد.
طبق این توافق اخیر، در اولین مرحله، یک بسته "کمک" نیم تریلیون یورویی برای مقابله با اوضاع وخیم اقتصادی اختصاص یافته است که عموما از طریق اعتبار و وام توسط نهادها و بنیادهای این اتحادیه ارائه می شود. همانطور که انتظار می رفت، نحوه تقسیم بندی بودجه و چگونگی سرشکن کردن باز پرداخت اعتبارات و وام ها، به وضوح بیانگر زد و بندهای بلوک های درونی اتحادیه اروپا می باشد، ولی اینبار علاوه بر این، شاهد موقعیت نسبتا ضعیف بسیاری از احزاب و ائتلاف های حاکم در کشورهای حوزه یورو، نیز بودیم.
حضور بیشتر نیروهای راست افراطی که در طی این دهه اخیر تحت پرچم مخالفت با اتحادیه اروپا و علیه "کولی دادن به کشورهای جنوب و شرق" بمراتب فعال تر شدهاند، حامل فشار مضاعفی بر هیئت های مذاکره بودند. فشاری که به یک تقابل جدی در بلوک بندی مشهودی انجامید. دو پرچم بورژوایی، ناسیونالیسم کشوری در مقابل ناسیونالیسم اروپایی، هر کدام دیگری را به "بی توجهی" به بحران فعلی محکوم میکردند! یک کمپ به سرکردگی ایتالیا و اسپانیا (با حاکمیت های راست و چپ) خواهان ارائه وام و اعتبار نامحدود بودند و بلوک دیگر، به سرکردگی آلمان و هلند، خواهان تخصیص بودجه تنها برای مقابله با کرونا و سهمیه بندی بازپرداخت بیشتر توسط کشورهایی بودند که نیاز بیشتری به این اعتبارات، و مقروض کردن بیشتر آنها شدند. امری که نه نتها به کاهش قدرت و نفوذ این کشورها در اتحادیه اروپا انجامیده، بلکه آنها را مجبور به محدودیت بیشتری در تصمیم گیری بودجه کشوری خود خواهد کرد.
بحث های قدیمی "شمال و جنوب" و زورگویی و سو استفاده "غیر قابل قبول" آلمان بمثابه قدرت اقتصادیاش و یا هلند بمثابه جایگاهش در تجارت اروپا، از یکطرف و "بی لیاقتی مدیریت مالی" ایتالیا، از طرف دیگر، از جمله تذکراتی بود که رد و بدل شد. در این میان، ماکرون که پیشبرد سیاست های خود با مقابله جنبش عظیم جلیقه زردها و اتحادیه های سراسری مواجه شده است و همچنین خواهان نزدیکی به آلمان و هلند بوده است، بالاخره مجبور شد که به یکی از این دو کمپ بپیوندد. ماکرون، با پرچم دفاع از اتحادیه اروپا، و اینکه ادامه این اوضاع به از هم پاشیدگی کل اتحادیه خواهد انجامید، به بلوک ایتالیا و اسپانیا پیوست. بالاخره بر متن این بلوک بندی ها، یک توافق نامه وصله پینه شده ای تهیه شد که به هر دو طرف امکان دهد تا خود را پیروز از این شکاف واقعی نشان دهند. اما این پیروزی بمراتب موقت است. برنامه فعلی ده ساله تخصیص بودجه اروپا، در سال آتی به پایان خود می رسد و همین بلوک بندی ها، در تعیین آن بودجه، بار دیگر سر باز خواهد کرد. در عین حال، نیم بند بودن توافقات فعلی، در تعیین معیارهای "مجاز" دولت ها در مورد میزان بودجه های هر کدام، بار دیگر بایستی به تصویب برسد. همه و همه اینها از جمله دست اندازهایی هستند که به همراه خود همچنان حاکی از نزاع های عمیقتر در اروپا می باشند.
شکی نیست که نتیجه این توافق فعلی، در اولین مرحله خود به بلوک بزرگتر اسپانیا و ایتالیا امکان می دهد تا بتوانند خود را از ورشکستگی کامل و سقوط اقتصادی همه جانبه ای، مانند آنچه که چندسال پیش گریبان یونان را گرفته بود، نجات دهند. اما این مُسکن، تاثیر میان مدت هم نخواهد داشت. کمی بیش از ده سال قبل، با آنچه به بحران مالی معروف شد، اقتصاد اروپا به اندازه ۳/۴ درصد کاهش یافت، در صورتیکه امروز اقتصاد آلمان به تنهایی بیش از این میزان کاهش یافته است!
دعوای تقابل دو ناسیونالیسم فوق، اما بیش از اندازه غیر واقعی است و مرزهای آن بمراتب سیال است. برای نمونه، دولت دست راستی ایتالیا که تا همین چند ماه با قرار دادن محدودیت های ویزایی برای کارگران فصلی و مهاجر در مزارع این کشور، پرچم ناسیونالیسم راست افراطی و "ایتالیا برای ایتالیایی ها" را برافراشته بود، امروز با بیان اینکه اتحادیه اروپا یک پروژه اجتماعی و نه اقتصادی است تاکید می کند! کمپ سیاسی اقتصادی ماکرون – مرکل، به راحتی در هم شکسته شد و هلند و فنلاند همیار مرکل از آب درآمدند!
در حال حاضر، سران دولت های اروپایی تصمیم گرفته اند که با افزایش قدرت تصمیم گیری بروکراسی مرکزی اتحادیه اروپا و رئیس آن، در مورد میزان وام بلاعوض و قرض با بهره، توپ را کمی به جلو هل دهند تا کمی دیگر برای خود فرصت بخرند. ولیکن "بحران کرونا" بسیار فراتر از این، همه تناقضات را عریان در مقابل مردم قرار داده است. تناقضاتی که سران اتحادیه اروپا، بنا به ماهیت این اتحادیه، قادر به حل آن نیستند. تا همینجا، جنبشی عمومی در سطح همین اروپا حی و حاضر است که تابلوی بی لیاقتی این دولت ها را در حفظ امنیت و جان مردم را بر درب پارلمان های کشورهای این اتحادیه، آویزان کرده است.