اکنون بیش از یک هفته است که در آمریکا، آتش خشم  و انفجار اعتراض میلیونی، علیه نژادپرستی سیستماتیک در این کشور، شعله ور است.  قتل بی رحمانه جورج فلوید سیاهپوست در امریکا،  توسط پلیس نژادپرست این کشور،  که قرن ها است در نگاه آن  شهروند "قانونا برابر" سیاه، همان برده "بی مقدار"، "ناپاک"  و قابل خرید و فروشی است که  قرن ها پیش برای کاربرده وار بی اجر و مزد  از آفریقا به آمریکا برده شده است، بر خرمن آتش خشم مردم، کبریتی کشید! تصویر لحظه به لحظه مرگ او، در حالی که نقش بر زمین شده و پلیس خونسردانه و بی اعتنا به فریاهای تقاضای نجات، زانویش را روی گردن او فشار می‌دهد، در مقابل چشمان عابرینی که برای جلوگیری از این قتل فریاد میزدند، همه سوپاپ های خفه کردن فشار های تبعیض و نژادپرستی و فقر و بیکاری و بی حقوقی میلیونی مردم در این کشور، را شکست. این جنایت "روتین" از جانب پلیس نژادپرست آمریکا، این بار به انفجار اعتراضی شکل داد که دیگر  به جنبشی نه تنها برای "ابراز وجود" اعتراضی، که برای "تغییرات فوری" و عبور"از حرف به عمل"، در سراسر آمریکا شکل داد. رسانه های رسمی نوشتند که: "این اعتراضات اکنون به خیزشی علیه نژادپرستی و تبعیض‌های اجتماعی و اقتصادی در دست‌‌کم ۷۵ شهر آمریکا تبدیل شده است".

خیزش سراسری و رادیکال مردم آمریکا علیه این جنایت نژادی، نمی توانست حمایت و همبستگی انسانی و میلیونی مردم  در سراسر جهان، که کمرشان زیر فشار دهها و دهها تبعیض و تحقیر،  فقر،  بی حقوقی و  بی عدالتی مشابه خم شده است را به همراه نداشته باشد. با اولین تحرکات اعتراضی در آمریکا بلافاصله خیابانهای مهمترین شهرها و  پایتخت های جهان، مملو از تظاهرات های حمایتی و اعتراض به نژادپرستی، بی حقوقی و تبعیض شد. این تحرک هم در آمریکا و هم درسایر کشورها، همچنان ادامه دارد!

در مقابل این خیزش، هیئت حاکمه آمریکا به رهبری ترامپ، که اعلام کرده بود که برای بازگرداندن "عظمت آمریکا" آماده است که همه مرزهای جرم و جنایت علیه بشریت را، هم در آمریکا و هم در هر نقطه ای در جهان  زیرپا بگذارد،  به مردم معترض در آمریکا رسما اعلان جنگ داد و اعلام کرد که ارتش را برای سرکوب به جنگ مردم خواهد فرستاد!  ارتش به خیابانهای پایتخت گسیل شد و  هلی‌کوپترهای آن بالاسر معترضانی که به سوی کاخ سفید در حرکت بودند، به پرواز درآمدند!

ترامپ برای مقابله با اعتراضات ضدنژادپرستی در این کشور، و برای دفاع از حکومت "نظم و قانون" علاوه بر رها کردن افسار سرکوب خشن پلیس و انداختن آن به جان همه معترضین، چه معترضین "مسالمت جو" و چه "خشمگین" و از جمله به جان خبرنگاران  حاضر در صحنه، ناچار شد مستقیما به ارتش، خدا، انجیل و کلیسا، و تبلیغات جنگ سردی و مک کارتیستی علیه چپ و سوسیالیسم، پناه ببرد. او در مقابل خشم برحق و میلیونی مردم در آمریکا و در سراسر جهان، به این سنگرها خزید!  این صف بندی، نه تنها موجب عقب نشینی و ارعاب مردم نشد، که برعکس بر گسترش دامنه  آن افزود و موج اعتراضی همچنان در جریان است. مطالبات و شعارها از "جان سیاه پوستان مهم است" و ابراز انزجار از نژاد پرستی بنیادین علیه سیاهان در آمریکا،  به "دیگر بس است" و"بدون عدالت، صلح ممکن نیست" و "سیستم باید تغییر کند"، باید در "عمل ببنیم" و ... ادامه یافت و ادامه دارد.

عزم جزم جامعه و پایین، به شکاف در بالا و در میان هیئت حاکمه دامن زد! قدرت های محلی و ایالتی مهمی ناچار شدند که از مرکز فاصله بگیرند! حفظ اتحاد ایالت های مختلف، تحت فرمان ترامپ و سیاست نژادپرستانه و “رد نکی” او زیر سوال رفت! معذرت خواهی مقامات و پلیس محلی از خشونت پلیس علیه تظاهرکنندگان، سرپیچی خجولانه  وزیر دفاع از فرمان ترامپ در استفاده از ارتش برای سرکوب و "نک و ناله های"  کیشش ها ی "دوراندیش تر" در این اینگونه استفاده مستقیم و آشکار رئیس جمهور از نهاد کلیسا و مسیحیت در دفاع از نژاد پرستی و قتل های بی شمار آن، غیر قانونی خواندن تصمیم ترامپ مبنی بر "تروریست بودن جنبش ضد فاشیست" ،همه و همه موقعیت ترامپ را، زیر فشار اعتراض از پائین،  از درون لرزان کرد. 

متحدین سیاسی، نظامی، اقتصادی و  ایدئولوژیک آقای رئیس جمهور در وزارتخانه ها و کلیسا ها و دولت های محلی،  سعی کردند که خود را سپربلا  "پانیک کردن" و "گردن کلفتی" "بهترین" پرزیدنت گندیده ترین دوران نظام کاپیتالیستی جهان، نکنند! میدانند که احیا "مک کارتیسم" و "لوکلوس کلان" و بازگردان آن نوع "عظمت" به آمریکا، ممکن نیست!

"ترامپ باید برود"، امروز برای خود هیئت حاکمه آمریکا بعنوان یک گزینه مطرح شده است.  نه برای حمایت از مردم، یا پیوستن به جنبش "زندگی سیاهان مهم است" که برای ساکت کردن مردم! این بهایی است که حاضرند بپردازند!همانطور که چهار پلیس مسئول در قتل جورج فلوید را قربانی کردند. معضل شان این است که این بهایی که پرداخت میکنند را چگونه کنترل کنند که به سطح بالاتر و هزینه های بیشتری نرسد! قربانی کردن ترامپ و یک رسته از فرماندهان و سربازان پلیس و ... وقتی رئيس قوه قضائیه کشور اعتراف میکند که در نظام قضایی  نژادپرستی نهادینه است، یک گزینه است. اما از فردای این تغییر توازن قوا، میترسند! که با آن چه کنند! گزینه راه اندازی جنگ دیگری  با چین و یا رقبا در اروپا و ... امروز ممکن نیست!  مرگ جورج فلوید، بورژوازی در آمریکا را به بن بست عمیق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دیگری کشانده است که نجات از آن برای نظام به سادگی ممکن نیست. دامنه بها و قربانی دادن آن٬  دیگر در کنترل هیئت حاکمه و بورژوازی امریکا نیست. این هسته اصلی بحران درونی حاکمیت و بورژوازی امریکا است.

جورج فلوید، اولین و آخرین قربانی نژاد پرستی سیتماتیک در این کشور و در سراسر جهان نیست! اما بی تردید قتل او، سرآغاز جنبش عدالتخواهی دیگری در آمریکا است. بحران کرونا، جهان پساکرونا و کنار رفتن پرده های فریب دولت های متمدن در حفاظت و حمایت از مردم در مقابل اپیدمی قابل کنترل،  و بعلاوه آمادگی دولت های "متمدن" و "دمکرات" برای استفاده حداکثری از همه نیروهای سرکوب برای مقابله با هرنوع ابراز وجود اعتراضی جدی در جامعه، بحران های سیاسی و اجتماعی عمیقی در غرب را در دورنما قرار میدهد.

عروج جنبش عدالتخواهی در آمریکا که از مبارزه ضدنژاد پرستانه شروع شده است، در همان نقطه نمی ماند! بخش اعظم محرومین، سیاه پوستان و مهاجرین از مکزیک و .. طبقه کارگر و محروم ترین اقشار جامعه اند که زیر فشار فقر و محرمیت و بیکاری و ..  خفه شده بودند! قربانی شدن جورج فلوید تنها و تنها سرپوش و کلاهک آتشفشان خشم و نارضایتی جامعه را برداشت!

تاثیرات سیل مذاب آتشفشان هایی که از این طغیان ها ناشی میشود، تنها به آمریکا محدود نخواهد ماند. جهانی را در برخواهد گرفت و تحولات بعدی میتواند شگفت انگیز باشد.

انتشار تصاویر دلخراش قتل جورج فلوید میتواند به باروت همان عکس معرفی تبدیل شود که در سال ۱۹۶۸ از اعدام یک ویت کنگ غیرنظامی توسط سرتیپ نگوک لوآن در خلال جنگ ویتنام منتشر شد و یک سال بعد آمریکا را ناچار به امضا مذاکرات صلح کرد! همانطور که آن عکس موجب بالا گرفتن طغیان های اعتراضی در نقاط محنلف جهان و از جمله در آمریکا شد، این تصاویر هم میتواند ورق را برگرداند! همان طور که بارها و بارها مورخین معتیر اظهار کرده اند و بر این حقیقت تاکید کرده اند  که مسیر جنگ ویتنام از آن پس تغییر کرد، و "آمریکا در جنگ ویتنام در خانه و توسط مردم آمریکا شکست خورد" مسیر جنگ بورژوازی آمریکا با شهروندان در آمریکا و در جهان، از پس از این تراژدی هم میتواند کاملا تغییر کند! 

تعرض به نظام کاپیتالیستی در آمریکا، نمی تواند همه جنبش های ضدکاپیتالیتسی از جمله در ایران و عراق و لیبی و .. را تقویت نکند و طبقه کارگر را علیه بورژوازی خودی به میدان نیاورد! ابعاد حمایتهای امروز از این جنبش عدالتخواهانه در امریکا که یک سر آن اروپا است و سر دیگر آن در خاورمیانه٬  از لبنان تا سوریه جنگ زده، گوشه هایی از این تاثیر را نشان میدهد. صحنه هایی که امروز در شهرهای امریکا در جریان است تازه آغاز طغیان ها و ناآرامی ها و بحران های سیاسی در غرب است.

آمریکا جامعه و جغرافیای اقتصادی و سیاسی مهمی است! اهمیت آن تنها وجه سرکوب گرانه قدرت حاکم و  میلیتاریسم آن نیست! چپ یا راست شدن آن،  تاثیرات تعیین کننده ای در ابعاد بسیار گسترده ای بر کل جهان میگذارد! همان طور که تحرک راست و میلیتاریسم آن جهانی را به منجلات کشاند و می کشاند! و موج برگشت و هرنوع تحرک چپ و نسیم عدالتخواهی در آن، در همان ابعاد میتواند ورق را در جهان برگرداند! باید به پیشواز آن رفت. 

دخالت طبقه کارگر و تولید کنندگان ثروت و خدمات و به میدان آمدن انها می‌تواند این طغیان های برحق و فریاد های فروخفته را به باروت انقلابات زیروروکنی تبدیل کند که ریشه فقر و تبعیض و چرک نژادپرستی و نابرابری را ریشه کن کند!

۴ ژوئن ۲۰۲۰