هفته گذشته کنفرانسی در آلمان- برلین در رابطه با لیبی با حضور نمایندگان آمریکا، سازمان ملل، اتحادیه آفریقا، ماکرون، جانسون، اردوغان، پوتین و غیره برگزار شد. شرکت کنندگان در کنفرانس با تصویب یک بیانیه، اعلام کردند که فروش اسلحه به طرفین جنگ در لیبی را متوقف خواهند کرد و میدیا از آن بعنوان "تحریم تسلیحاتی طرفین درگیر در لیبی" نام برد! به زبان ساده تر یعنی دولتهایی که با حمایت از یکی از جناح های درگیر در جنگ اخیر در لیبی، به جنگ داخلی در اين کشور دامن زده و زندگی میلیونها انسان را به خاک و خون کشیده اند، "قول" دادند به آتش افروزی خود در این جنگ فعلا خاتمه دهند و در امور داخلی لیبی "دخالت" نکنند، و به برقراری صلح در لیبی پایبند بمانند!
دورویی و بی شرمی از این عيان تر؟!! دولتهایی که بدنبال منافع خود و در رقابت با دیگری، با پشتیبانی از یکی از طرفین این جنگ یکساله، باید به جرم کشتن هزاران نفر از مردم بیگناه لیبی، و نابودی بخشی از شیرازه جامعه، محاکمه شوند، بعنوان ناجیان مردم لیبی ظاهر و قالب میشوند.
گویی تاریخ یکبار دیگر تکرار می شود. هشت سال پیش، در دوره بهار عربی، با گسترش اعتراضات توده ای در لیبی، قذافی و نیروهای نظامی اش به مردم معترض یورش بردند. همان زمان مردم با نیروهای نظامی مواجه شدند و جنگنده های هوایی به بمباران مردم پرداختند. اخبار هر روزه از شهرها و مناطق مختلف لیبی، حاکی از کشتار گسترده و لجام گسیخته ای بود که هرگونه اعتراضی را در گلو خفه میکرد. همان زمان، تحت لوای دفاع از "مردم بی پناه لیبی" و "مقابله با دیکتاتوری قذافی" و تبلیغات "بشر دوستانه"، نیروهای ناتو به این کشور سرازیر شدند. در مدت نسبتا کوتاهی، این بار نه هواپیماهای ارتش لیبی، بلکه بمب افکن ها و نیروهای مجهز به سلاح های لیزری همین دول غربی، به میدان آمدند. جدال و مبارزه مردم علیه دولت قذافی به حاشیه رانده شد و جنگ و سرکوب دیگری آغاز شد. قذافی و دولتش سقوط کرد، انواع نیروهای مسلح قومی و قبیله ای که خود در نظامی کردن و راه اندازی این جنگ سهيم بودند، گرد هم آورده شدند و قدرت سیاسی را بین خود تقسیم کردند. آنزمان نیز، در میان هلهله این مرتجعین، مردم و اعتراض به حق شان، سرکوب شد. علاوه بر این قراردادهای "بازسازی لیبی" با شرکت ها و کارتل های بین المللی بسته شد و مخارج آن نیز از طریق پیش خرید نفت تامین شد! لیبی بعد از ان جنگ تا سالها، بدهکار ماند! اما این قراردادها و تعهدات، با تشدید بحران در دنیای چند قطبی امروز، نمی توانست ماندگار باشد. دولت های منطقه و قدرتهای بین المللی با پشتیبانی از این یا آن جناح، با طرفداری و مسلح ساختن این یا آن مرتجع محلی، خواهان سهم بیشتر و تضمین منافع خود در منطقه شدند. تضمینی که با مسلح کردن این یا آن جناح، و جنگ های نیابتی میتوانست امکان پذیر شود. لیبی به محل جنگ نیابتی دول مرتجع محلی و جهانی تبدیل شد. جنگ جاری و یک ساله اخیر، تنها بخشی و ادامه همان تقابل ها است که همچنان هرگونه امنیتی را از مردم لیبی سلب کرده است.
برگزاری این کنفرانس در برلین اما مطلقا ربطی به مردم لیبی و لطماتی که آنها در جنگ چند ساله متحمل شده اند، ندارد. جنگی که در آن مردم بیگناه این کشور، یا قربانی بمبارانها در لیبی میشوند و یا در صورتیکه بتوانند فرار کنند، در مواجهه با تهدیدات متعدد اتحادیه اروپا و مشخصا دولت دست راستی ایتالیا در دریا، کرور کرور کشته می شوند.
آنچه برگزاری این کنفرانس را ضروری کرد نه امنیت و زندگی مردم لیبی که شرایط جدید امروز است. کنفرانس برلین پس از تلاش روسیه بهمراه ترکیه برای کشاندن نظامیان قبیله ای در این جنگ به پای میز مذاکره رفته است. تلاشی که باعث افزایش نفوذ روسیه در منطقه اینبار از طریق لیبی، میشد. مذاکره ای که در نتیجه آن، ترکیه در مقابل عربستان، امارات و مصر، با اعزام ارتش خود، در دفاع از "دولت" تریپولی، توانست دستیابی به ذخایر عظیم سوخت و گاز را برای خود تضمین کند.
کنفرانس برلین به این ترتیب برای برقراری صلح تازه ای میان رقبای منطقه ای و بین المللی است. پیشنهادی که تنها با توافق و تعهدات روسیه و بعضا ترکیه از یکطرف، و امارات و مصر و عربستان و فرانسه، از طرف دیگر، می توانست ممکن باشد. توافقی که در عین حال، منافع دیگر بازیکنان این ماجرا، چون بریتانیا و آمریکا و اتحادیه آفریقا را نیز برسمیت بشناسد. آنچه که بیانیه این کنفرانس را، از "اعلامیه صلح" مصوبه سازمان ملل در بیش ازیکسال پیش متفاوت می کند، این شرایط جدید است. شرایطی که با جنگ جاری، نه تنها تولید و صادرات نفت لیبی را به کمتر از ده درصد گذشته رسانده و در نتیجه باز پرداخت قرض و بدهی هایی که پس از حمله نظامی و برکناری قذافی به این کشور تحمیل شده بود را ناممکن کرده، بلکه همچنین با حضور ارتش ترکیه و پشتیبانی روسیه، بالانس قبلی را در لیبی تغییر داده است.
به همین دلیل، این "صلح" و پایداری آن، نه ناشی از "حسن نیت" جانیان امضا کننده بیانیه کنفرانس برلین، بلکه نفوذ و توازن قوای نظامی و سیاسی آنان روی زمین سفت است. توازن قوایی که تنها با اتکا به دخالت نظامی ناتو و شرکا، میان مرتجعین منطقه ای و قدرت های بین المللی، در مقابله و با تحمیل شکست به اعتراض سراسری مردم لیبی علیه قذافی و دولت وقت او، ممکن شد.
خواست "صلح" دروغین این مرتجعین را نه مردم لیبی، و نه مردم منطقه و دنیا برسمیت نمی شناسند. باید یکبار و برای همیشه این دورویی را کنار زد. این نوع "تعهدات" و شکل دادن ساختار سیاسی این چنینی در لیبی امروز، توافقات جناحی و قومی و قبیله ای و مذهبی دیروز در عراق و لبنان و الجزیره، قابل ادامه نیست. این حکمی است که مردم منطقه با اعتراضات وسیع خود همین امروز داده اند. حکمی که نه توسط نیروهای رنگارنگ بورژوازی، بلکه تنها به اعتبار و قدرت اعتراض مردم این منطقه حاصل میشود. پایان دادن میلیتاریسم، خروج تمامی نیروهای نظامی منطقه ای و بین المللی، پایان دادن به سناریو تکراری حکومت های موزائیکی قومی-مذهبی در این منطقه، مدتی است که آغاز شده است. ضامن هر صلح و امنیتی در منطقه، نه توافق بانیان و مسببین قومی - مذهبی کردن منطقه، عاملین خون پاشیدن به اعتراضات و انقلابات توده ای، نه مسببین گسترش جنگ و نا امنی و کشتار مردم بیگناه، بلکه جنبشی است که امروز در ایران، عراق، لبنان، مصر و تونس در جریان است. جنبشی آزادیخواهانه برای رفاه، آزادی، امنیت و سعادت همگانی.