همه میدانند که روز ۱۲ خرداد گذشته، گروهی از تفنگ چی های پژاک (شاخه ایرانی پ ک ک)، یک جوان اهل روستای رووار مریوان، به نام "سوران اختر ثمر" را که حاضر به پرداخت باج بیشتر به آنها نبود را به شکل فجیعی ترور کردند. این دومین ترور این جنایتکاران در طول یک سال در منطقه مریوان است. قربانی ترور اولی جوان دیگری بود به نام سامان دانشور. جرم سامان هم، ترک صفوف این سازمان و ادامه زندگی با خانواده اش بود.

به دنبال ترور دوم، پژاک، در بخشی از یک اطلاعیه، ضمن تکذیب عملیات تروریستی خود در دوازدهم خرداد، چنین ادعا کرده است که؛ "ما به عنوان نیرویی دارای پرنسیب و دیسیپلین نظامی از عملیات های خود صیانت میکنیم و به عنوان گریلاهای جنبش آزادیخواهی تمام عملیات ها و فعالیت های خود را به اطلاع  افکار عمومی میرسانیم"

ادعای پژاک دروغ محض است. پرنسیب پژاک از پرنسیب حزب مادر بیشتر نیست که حاضر نیستند لیست ترور معلمین و کدخداهای روستاهای کردستان ترکیه به اتهام رابطه با دولت را اعلام کنند؟

اگر پ ک ک لیست کشتار از روستایی یان  به زور مسلح شده در کردستان ترکیه را، منتشر کرد و مسئولیت این جنایت را به عهده گرفت میتوان از شاخه ایرانی آن، پژاک، هم انتظار به عهده گرفتن ترورهای شان در کردستان ایران را داشت.

اگر پ ک ک اعدام زنان و مردان در صفوف خود را به "جرم" عاشق بودن اعتراف کرد و به اطلاع عموم رساند، میتوان از پژاک هم قبول کرد که به باجگیری مردم و کولبران در کردستان ایران و عراق، اعتراف کند و آنرا به اطلاع عموم برساند. 

پژاک شاخه ایرانی سازمانی است که کسانی که از صفوف آن جدا میشوند، بدلیل ممنوعیت و مجرمیت این اقدام از طرف پ ک ک، ناچارند شبانه و یا در فرصتی مناسب فرار کنند. سیاست تا به همین امروز پ ک ک، تعقیب این فراریان، و در صورت موفقیت، مجازات مرگ و اعدام آنها بوده است. سامان دانشور به همین جرم از طرف پژاک ترور شد.

 طبق پرنسیب ادعایی این سازمان، اولا چرا این سیاست رسما و علنا به اطلاع افکار عمومی نمی رسد؟ در ثانی چرا تا این لحظه لیست ترورهای انجام شده، موفق یا نا موفق، را به اطلاع عموم برسانند؟

عثمان اوجلان، از رهبران سابق این سازمان که بدلیل اختلاف سیاسی با بقیه رهبری این سازمان، از چند سال پیش از آن حزب جدا شده است، در یک مصاحبه از نقشه ترور خود توسط پ ک ک میگوید و پ ک ک تا امروز هم نه در تائید و نه در رد آن لام تا کام حرفی نزده است!

اینکه پ ک ک در کردستان ترکیه، رقبای سیاسی خود را با به گلوله از فضای سیاسی حذف میکند را همگان و بویژه مردم در کردستان ترکیه میدانند. پژاک میتواند رسما و علنا بگوید در صورت توان، نقشه شان برای ترور و کشتارهای سیاسی در کردستان ایران چیست؟ میتوانند اعلام کنند در کدام هماهنگی ها با جمهوری اسلامی قرار است این نقشه اجرا شود؟

اینکه پ ک ک، یک شبکه وسیع باجگیری در تعداد قابل توجهی از شهرهای اروپا و قبل از همه در آلمان سازمان داده است، علنی است. خود پ ک ک مدعی است که مردم هم باید به انقلاب شان کمک مالی کنند و نام این باجگیری همراه با تهدید را "کمک رسانی به انقلاب" میگذارد. سیاستی که پژاک در کردستان ایران در پیش گرفته و از سرگردنه بگیری و باجگیری از کولبران در مرزها بعنوان "کمک رسانی" مردم نام میبرد.

آیا میتوان خواهش کرد گزارش مفصل  فعالیت های مربوط به "کسب کمک مالی" ماهانه و سالانه را به اطلاع عموم برساند؟ آیا میتوانند لیست کسانیکه حاضر نشدند و یا قادر نبودند "داوطلبانه" کمک مالی کنند و ربوده شدند، شکنجه شدند، تهدید به مرگ شدند و یا مانند سوران اختر ثمر ترور شدند را به اطلاع عموم برسانند؟ 

سوال دیگری؟

در مقابل امکاناتی که از جمهوری اسلامی  دریافت میکنند، چه نوع فعالیت هایی در دستور است؟ مگر قرار نیست طبق ادعای خودشان، تمام عملیات ها و فعالیت های شان را به اطلاع افکار عمومی برسانند؟

پ ک ک و شاخه ایرانی آن پژاک به این سوالات پاسخ نخواهند داد! اما اشتباه است که استنباط شود که این سازمان گزارش مربوط به این فعالیت ها را به مردم نمیدهد. اینها گزارش تمام این جنایات شان را نه رسمی در گزارش علنی و رسمی، بلکه در محل، در تهدیدات و شاخ و شانه کشیدنهای خود علیه "متخلفین" به مردم میدهند تا به همه "بفهمانند" که هر کسی طبق دستور این سازمان عمل نکند، چه سرنوشتی برای خود رقم میزند. ایجاد رعب و وحشت بین مردم، برای تبعیت از این سازمان، تنها ابزار این سازمان است. از این زاویه، اینها دقیقا تاکتیک داعش را در برخورد به مردم بکار میبرند؛ ایجاد رعب و وحشتی که مو بر بدن مخاطب سیخ کند.

یک سوال واقعی؛

با جریانی  که به نام مبارزه برای " کورد" مرتکب اینهمه جنایت و کشتار در حق همین مردم میشود چه باید کرد؟ اینها که حتی برای برادر عبدالله اوجلان و یکی از اعضا سابق رهبری خود، هم نقشه ترور میریزند، برای آزادی مردم، برای حق اظهار نظر تره خرد میکنند؟ یک حزب به اصطلاح سیاسی که تقریبا از هر طیف و قشری کشتار میکند؛ از کدخدای آبادی تا معلم روستا، اولی به اتهام نماینده دولت و دومی به اتهام تدریس به زبان ترکی، از ترور دختر و پسران در صفوف خویش به جرم عاشق شدن، تا ترور کسی که حاضر به باج دادن به آنها نیست،  را نباید از میان خود طرد کرد؟

آخرین سوال

بیش از سه ماه از اطلاعیه رسمی پژاک و انعکاس آن در میدیای کرد زبان، مبنی بر باجگیری از کولبران در مرزها، آنهم به بهانه مقابله با کرونا، میگذرد. بیش از چند هفته از آخرین ترور توسط پژاک و اعتراض مردم آزادیخواه به این تروریسم عریان میگذرد و هنوز خبری از اعتراض کومله، سازمانی که خود را نماینده "مردم زحمتکش کردستان" معرفی میکند، به این تروریسم آشکار نیست. منزوی کردن چنین باندی که نقش مرزبانان باج بگیر جمهوری اسلامی، حاکم شرع را بازی میکنند، نیرویی که در کنار دستگاه سرکوب رژیم به نا امن کردن زندگی مردم دست میزند، حداقل کاری است که یک جریان مدعی چپ میتواند انجام دهد.

چرا سازمانی که سنگ دفاع از کولبران در کردستان را به سینه میزند و یکی از اعضا رهبری اش "فعال" دفاع از حقوق کولبران در کردستان است، در اعتراض به تعرض و ترور یکی از کولبران خفه خان گرفته است؟ جواب ساده است: کومله مشغول "کسب رهبری در جنبش ملی کردستان" است و برای آن به حمایت پ ک ک و پژاک نیاز دارد. مسئله به همین سادگی است! دوستانشان کومله در شورای همکاری نیروهای چپ اولویتهای دیگری دارند و انتقاد از باند پژاک میتواند در صفوف "آلترناتیو سوسیالیستی" شان ترک بیندازد، دلیل ورود با تاخیرشان به مسئله همین است.

دفاع نیروهای سیاسی در کردستان از زندگی، مبارزه و امنیت مردم نه فقط در مقابل جمهوری اسلامی که در مقابل هر نیروی ارتجاعی و باند سیاهی، رابطه این نیروها را با مردم و طبقه کارگر و جایگاهشان در مبارزه طبقاتی نشان میدهد. جایگاهی که هیچ درجه از خودفریبی، تبلیغات و هیاهو نمیتواند آنرا از چشم پنهان کند.