«وقتي اين بحران تمام شود، اين کشور بايد تغيير کند! ديگر نمي توان تظاهر کرد که سود به تنهايي اين کشور را ميچرخاند! هر روز مي بينيم که اين مردم هستند که کشور را ميگردانند! اين بحران بار ديگر ما مردم را به هم نزديک کرد! وقتي تمام شود به ما ميگويند که بايد برگرديم به حالت «نرمال»! بعنوان يک تن بايد گفت که «نرمال» جديدي خواهد بود. نرمالي که کارکنان آنچه که شايسته آن هستند را دريافت ميکنند! «نرمال» ي که مردم کارکن بهاي اين بحران را نمي دهند! «نرمال» ي که فراموش نمي کنيم که چه کساني اين کشور را ميچرخانند! مايه مباهات است که پستچي محلي شما باشم! تشکر از همه حمايت هايتان در هفته هاي اخير! شما پشت ما را داريد و ما پشت شما را! با هم مي ايستيم»!
ترجمه از کليپ اتحاديه ارتباطات انگلستان، در قدرداني از حمايت هاي مردمي در اين کشور
اين روزها، سرتيتر خبرها در رسانه هاي بين المللي و کشوري، همچنان معضلات جدال جهاني با کرونا است و از «آزمون خطا» دولت هاي مختلف در مورد امکان کنترل اين اپيدمي و اندک اندک «راه اندازي» واحد هاي توليدي و خدماتي حاشيه اي تر در اين و آن کشور ميگويند. اينجا، شاخص قدرت هاي بزرگ اقتصادي است که شاهرگ حيات اقتصاد جهاني را در دست دارند.
رنگين کماني از»آزمون خطا» ها از طرف دولت هاي «موفق» تري چون آلمان براي تست امکان بازگشايي بخش هايي از مراکز کار و خدمات تا «آزمون خطا» ي «بازنده» ترين قدرت جهاني و در راس آن ترامپ در تلاش براي کج کردن سر معضلات داخلي عظيم آمريکا در جدال با کرونا به سمت جدال با «محورهاي شر» سنتي چون چين و ايران و پا به پاي آن سواستفاده هاي حکومت هاي پارازيتي چون ايران و اسرائيل در بهربرداري انگلي از اين اپيدمي جهاني، زندگي روزانه بشر در سراسر جهان را به اين سو و آن سو در نوسان نگاه داشته اند.
همه قدرت هاي اصلي ضمن تلاش براي زنده نگاه داشتن افق «امکان احيا اقتصاد کاپيتاليستي» بعنوان يک استراتژي واحد، در عرصه تاکتيک هاي سياسي و اقتصادي تماما به روز و پراگماتيستي عمل ميکنند. در دنياي واقعي اما افق «امکان احيا اقتصاد کاپيتاليستي» بسيار ضعيف است و الگوهاي توليد و توزيع و تنظيم مناسبات بازار کار و سرمايه در جهان پسا کرونا، تماما در هاله اي از ابهام است. در صفوف خود طبقه حاکم، از امکان زنده نگاه داشتن اين افق و احيا الگوهاي قديمي تر اقتصاد بورژوايي و يا يافتن الگوهاي جديد، براي بازگشت به حداقل هايي از اقتصاد کاپيتاليستي پيشا کرونايي، براي بازگشت به وضعيت «نرمال»، با ناباوري ياد ميشود.
موضوع اين نوشته اما نه پرداختن به اين وجه از واقعيات جهان امروز که پرداختن به آن در جاي خود لازم است، که نگاهي به جنبش هايي است که امروز در ميدان اند و هريک پاسخ هاي خود به مصائب «جهان» بشر قرن ۲۱ را ديکته ميکنند. از دريچه اين جنبش ها، که هريک «نرم» هاي خود را اعلام ميکنند، ميتوان تصويري از آينده جهان پساکرونا را مشاهده کرد.
تيترخبر رسانه هاي بستر اصلي ميدياي جهاني در مورد معضلات جهان کرونايي اساسا، نه برروي اخباري که از جمله از اتحاديه ارتباطات بالا تر خوانديد، که بر مولفه هاي زير متمرکز است:
آمار و اقلام مرگ و دور از دسترس بودن امکان چيره شدن بر اين اپيدمي در کوتاه مدت، که گفته ميشود در موثق ترين حالت هنوز ۶۰ درصد مرگ و مير ها گزارش نشده است! اعلام اينکه «دنيا در آستانه رکود» است! اعلام اينکه «اقتصاد جهاني» بيماري است که براي نجات او دولت ها آن را «عامدانه» به «کما» برده اند، «کما»يي که ممکن است بيمار هرگز از آن بيدار نشود! «شوک کرونا» ميليونها نفر ديگر را «بيکار» کرده است! افت بازار بورس و قيمت نفت اعلام ميشود! اعلام اينکه اقتصاد ها در حال»کولاپس» کردن هستند! بيکاري بيش از يک بيليون از مردم جهان در دورنما است! فقر و گرسنگي و آوارگي در ابعاد نجومي پيش روي بشريت است!
اين رسانه ها در انتشار اين «اخبار» تيره و تار، بسيار «گشاده دست» هستند و «سخاوتمندانه» عمل ميکنند! اما اين ها نه اخبار و رويداهايي که گويا اجتناب ناپذير و بخشي از واقعيات غيرقابل انکار، که اجزا «جهاني» است که صاحبين قدرت براي زنده نگاه داشتن آن «افق» دور از دسترس و براي «زنده» کردن اقتصاد بيمار و به کما رفته کاپيتالسيتي در سراسر جهان، در مقابل بشريت گذاشته اند و مي گذارند.
اين ها اخبار و «سرنوشت» مردم به خاطر يک اپيدمي و بيماري، نيست! پرچم و پلاتفرم چهارچوب زندگي هايي است که براي نجات بيمار به کما رفته اقتصاد گنديده کاپيتاليستي در مقابل بشريت گذاشته اند. اين ها نرمال هاي جنبشي است که خود منشا فجايعي است که اين ويروس قابل پيشگيري و کنترل بر سر بشريت آورده است.
در اين راستا اظهارات سازمان جهاني کار و دبيرکل آن، از همه ويترين ها تماشايي تر است. اين سازمان نسبت به بيکاري نيمي از مردم جهان (يعني حدود چهار ميليارد نفر) و فقر و محروميت آنها از ابتدايي ترين نيازهاي زندگي، هشدار داده است! و سرانجام راه نجات: «سازمان جهاني کار بار ديگر از کشورهاي ثروتمند خواسته است تا سرمايه گذاري بيشتري بر روي بخش بهداشت و درمان انجام دهند و همزمان با اقدامات حمايتي، به بازگشت ثبات به بازارهاي مالي کمک کنند. چنين حمايتهايي مي تواند به بازگشت سريع وضعيت اقتصاد به حالت قبل از بحران کرونا نيز کمک کند.»
رئيس سازمان جهاني کار، در بهترين حالت وعده «نرمال» گذشته اي را ميدهد که خود مملو از بي عدالتي و فقر و محروميت و رياضت اقتصادي و بحران پناهنگي و جنگ و تخريب و سرکوب بود!
طبقه کارگر اما، از ايران تا عراق و بريتانيا و فرانسه و ايتاليا و اسپانيا و چين و برزيل تا هند و مالزي٬ «نرمال» جديد خود را دنبال ميکند. «نرمال»ي که در آن تعرض به معيشت، تعرض به سيستم پزشکي و سلامت جامعه، کار مزدي، کار کودکان، جنگ و آوارگي و ناامني ممنوع است. نرمالي که سودآوري منشا توليد نيست، نرمالي که کارگر نيازي به فروش نيروي کارش ندارد، نرمالي که رفاه و سعادت و خوشبختي و سلامت و بهداشت از آن همگان است، نرمالي که نيازي به «دلسوزي» ثروتمند براي «نجات» فقير ندارد، نرمالي که توليد کنندگان اصلي ثروت حکمراني ميکنند! بايد گوش ها را به زمين چسباند و صداي پايين را از قلب نيروي کارکن در جهان متمدن و در جغرافياهاي انقلاب خيز خاورميانه، از ايران و عراق و لبنان شنيد.