جمهوري اسلامي در هراس از شورش گرسنگان،  ماشین اعدام و قتل زندانیان و بازداشت فعالين کارگري و مردمی را مجددا راه انداخته است.

روز یکشنبە ٣١ فروردین ٩٩ (١٩ آوریل ٢٠٢٠)، شش زندانی محکوم بە اعدام  در زندان مرکزی سنندج جهت اجرای حکم بە سلول های انفرادی منتقل شدند. روز سه‌شنبه ۲۱ آوریل، شایان سعید پور ۱۷ ساله  را اعدام کردند. قبل از او مصطفی سلیمی در زندان سقز اعدام شد. هم زمان با این تهدیدات و کشتارها،  اسماعیل عبدی، دبیر کانون صنفی معلمان بازداشت و به زندان اوین بازگردانده شد.

این تهدیدها و کشتار برای زهر چشم گرفتن از جامعه در آستانه انفجار اجتماعی پسا کرونا در ایران است. جمهوری اسلامی همیشه ازضعیف ترین حلقه های جامعه شروع کرده است. زندانیان را سال ها در زندان نگه می دارند، ازجمله شایان سعیدی 5 سال و مصطفی سلیمی را ۱۷سال بعنوان ذخیره نگه داشتند تا در چنین روزهایی برای ایجاد رعب و ترس در جامعه اعدامشان کنند. این زندانیان جزو آن حلقه های ضعیف اند که معمولا مردم در موردشان حساسیت زیادی نشان نمی دهند. این ها را به نام قتل و قصاص و توزیع مواد مخدر و غیره و به بهانه ی این که شاکی خصوصی دارند، دار می زنند تا به مردم بگویند قوه قضائیه گناهی ندارد چون خانواده مقتول آنها را نبخشیده اند. و به این ترتیب جرم اعدام که قتل عمد است بر عهده خانواده  مقتول می افتد.

د ر شهر سنندج که در انتظار اعدام چند تن دیگر از این زندانیان است، هر از گاهی بخشی از مردم برای جلوگیری از قصاص دست به دامن خانواده های مقتول شده اند و بعضا توانسته اند بخششی بگیرند. اما این حرکت انساندوستانه نتوانسته  و نمی تواند ماشین اعدام را به بهانه های مختلف از جمله قصاص، متوقف کند. در شرایط امروز هم که بیماری کرونا جامعه را فلج کرده است، امکان اعتراضات اجتماعی و هر گونه تجمعی حتی از جانب خانواده و دوستان متهمان امکانپذیر نیست. در نتیجه رژیم با کم ترین واهمه  و با توجیه قتل و قصاص، جرم اعدام که قتل عمد است را مرتکب می شود. جرمی که بدون شک در روز و ماه های پس از کرونا انتقامش را پس خواهد داد. مردم انتقام شان را خواهند گرفت.

اعدام برای جمهوری اسلامی نه قصاص است و نه اجرای عدالت،  بلکه یک ابزار سیاسی  است. در جوامع متمدن، برای جرم های جنایی، محاکمه در یک دادگاه عادلانه وچند سال زندان برای مجرمی که جرمش ثابت شده است، کفایت می کند. نگه داری یک کودک ۱٢ساله در زندان تا در سن ۱۷ سالگی که هنوز نوجوانی است و اعدام او در چنین شرایطی، جز یک اقدام سیاسی برای مرعوب کردن جامعه معنای دیگری ندارد. 

 جمهوری اسلامی بدلیل کابوس خیزش های اجتماعی اخیر و اعتراف به خطر شورش گرسنگان، این بار پیشدستی کرده و با برگزاری رزمایش های بسیج و سپاه، ایجاد صدها پایگاه نظامی در جامعه، بازداشت مجدد فعالین سیاسی و مدنی و اعدام زندانیان،  یک جنگ علنی را به جامعه اعلام کرده است.  

این در حالی است که جامعه ایران بدون حمایت های مالی و معیشتی و با کم ترین امکانات بهداشت و درمان با بیماری مرگبار کرونا دست و پنجه نرم می کند. اما این جامعه ولو با دومیلیون کشته ای که حسن روحانی وعده داده، کمر راست کرده و هراس رژیم را به واقعیت تبدیل می کند. روزهای انتقام کشتارهای دی ماه ۹۶و آبان۹۸، مسافرین هواپیمای ساقط شده با موشک سپاه پاسداران،  پرپر شدن عزیزان بی پناه مردم در چنگ کرونا و بازداشت و اعدام زندانیان فرا می رسد.

جنگ مردم ایران و جمهوری اسلامی جنگی آشکار و رو دررو و از هر دو طرف، اعلام شده است. تدارک و رزمایش و تهدید و تعرض جمهوری اسلامی با یک تعرض طبقاتی و اجتماعی چند ده میلیونی طبقه کارگر ایران و مردم ازادیخواه،  پاسخ خواهد گرفت. شکی نیست!

پیام "بجنگ تا بجنگیم" مردم ایران در خیابان ها، پیشتر به جمهوری اسلامی و کل نظامش رسیده است. پیامی روشن و بدون اما و اگر!

سوم اردیبهشت ۹۹ (٢٢آوریل ٢٠٢٠)