در آستانه چهلمین روز اعتصاب، نیشکری ها یک بار دیگر با تجمع و راه پیمایی، شور و رزمندگی صفوف خود را به نمایش گذاشتند. هفت تپه بیانگر حکم آشنای طبقاتی است که کارگر فقط با کينه ورزيدن و شورش عليه بورژوازی ميتواند انسانيت خود را حفظ کند. آنچه در اعتصاب هفت تپه در جریان است این است که آیا یک مشت جانور سودپرست استثمارگر به حکم مالکیت کارخانه به خود حق بدهند هر سرنوشتی را برای کارگران رقم بزنند. این حاکمیت مالکیت بورژوایی است که زیر پای کارگران لگدمال میگردد. کارگران چه در مقابل دولت و چه در مقابل سرمایه دار خصوصی دست به مقاومت زده اند و مهمتر اینکه مقاومت کارگران، نه صورت فردی، بلکه مقاومتی سازمان یافته و متحدانه، با شکوه چهار هزار نفره در مقابله با منحط ترین نیروهای بورژوایی راه به جلو باز کرده است.
نیشکر هفت تپه یک مرکز تولیدی بزرگ دیگر در ایران است که بنا به موقعیت بازار، سرنوشت کارگران در قالب یک کالا رقم میخورد، دوره بحران است و نمایندگان سرمایه به خود اختیار میدهند هر بلایی میخواهند بر سر کارگران بیاورند؛ چون آنها "کریه ای هستند و صاحب ندارند"! از سرمایه و سرمایه دار بپرسی بنا دارند کارگران را با خانواده به آشغال دانی ها بسپارند، در اوج اپیدمی کرونا حتی زحمت شمارش مبتلایان را به خود نمیدهند، درب بیمارستانها را بسته اند و قبرستانها را به امان خدا رها کرده اند. موسسات خدمات شهری مهر و موم است و صاحبان جامعه چهار چشم و گوش هم قرض کرده و پشت پنجره بی تابانه در انتظارند تا گرسنگی مقاومت و اراده کارگران را در هم بریزد. در انتظارند تا گرسنگی کمر اتحاد میان کارگران را بشکند. دو راهی زباله دانی یا قبرستان انتقام مرگبار طبقه سرمایه دار در مقابل نیشکری های سرکش طبقه کارگر ایران است. و در این هنگامه مترصند تا در فرصت مناسب نیروی سرکوب خود را علیه کارگران و فتح شوش بکار گیرند و بر بزرگترین شورش کارگری معاصر ایران نقطه پایان بگذارند.
صد البته رفتار و سناریوهای ساخته و پرداخته دولت و سرمایه داران وحشیانه است. اما باید تاکید کرد تصویر کارگران مظلوم و درمانده از این حرکت بسیار مسموم و دشمنانه است. درد هفت تپه، یک سرمایه دار "بهتر" نیست. هفت تپه از دستمزدهای معوقه در عذاب هست، هفت تپه به شرایط کار معترض است؛ اما به همان اندازه جانش از تحمیل مصالح سود بر تعیین مقدرات حقوق بدیهی کارگران به لب رسیده است. طبقه کارگر و جنبش کارگری ایران راه عبور از دایره بسته و دردناک دستمزدهای معوقه و بیهودگی دولتی – خصوصی را پیدا میکند. هفت تپه، بیش از هر چیز گواه چنین واقعیتی است. نیشکر افت تپه مجتمع بزرگی است، گرایشات و برداشتهای متنوعی را در بر میگیرد. اما تنه اصلی این کارخانه بطرز روشنی بر اتحاد مبارزاتی بر علیه بهره کشی دولت و کارفرما تاکید گذاشته اند. این یک تحول عظیم و در درجه اول یک تحول سیاسی است. هفت تپه تعین رگه حکومت کارگری در میان صفوف کارگران در کشمکش های سیاسی جاری در ایران است. آن رگه ای که تقدس مالکیت را باطل اعلام میدارد و دخالت مستقیم در سرنوشت خود را حق غیر قابل انکار کارگران میداند.
نیازی به گفتن ندارد که اعتصاب هفت تپه چه سهم بزرگی در رسوایی اردوی سرمایه و در دامن زدن به نفرت تلخ کارگران علیه بنیادهای حاکمیت سرمایه داشته است. نیازی به گفتن ندارد چه هفت تپه با تجربه زنده حکم طبقاتی کارگری چه دین بزرگی بر گردن خودآگاهی و اعتماد بنفس مبارزاتی طبقه کارگر ایران ایفا کرده است: اگر رقابت درونی کارگران از بين برود، اگر همهشان مصمم باشند که ديگر اجازه ندهند بورژوازی آنها را استثمار کند، آنوقت حاکميت مالکيت بپايان رسيده است.
کسی نیمتواند آینده را پیش بینی کند. تا همین جا اعتصاب هفت تپه شگفتی های بزرگی را به همراه داشته است. هنوز این اعتصاب با حمایت و تسری خود به سایر اعتراضات کارگری فرصت ابرازظرفیت های واقعی خود را نیافته است؛ اما حتی اگر فرض بگیریم که اين اعتصابات کارى را يکسره نميکنند، ولى وجود آنها قويترين دليل نزديک شدن نبرد های بزرگ و تعيين کننده بين بورژوازى و پرولتاريا در ایران است. هفت تپه و تکاپوی اتحاد با سایر بخش های کارگری در ایران آموزشگاههاى جنگى طبقه کارگر در جهت آمادگی براى پيکارهای بزرگ و اجتناب ناپذير پیش رو است. اعتصاب هفت تپه، به همراه اعتصابات فولاد و هپکو و آذراب بارقه های روشن روح حکومت کارگری در رگ و پی جنبش کارگرى هستند.
درباره آینده هفت تپه باید از شهر شوش فاصله گرفت. این اعتصاب گواه بی همتای این حقیقت است که برای يک اعتصاب جسارت، آرى حتى اغلب جسارتى بمراتب بيشتر، قاطعتر و عزمى راسختر از يک قيام لازم است. براى کارگرى که فقر را تجربه کرده براستى چيز کوچکى نيست که بهمراه همسر و بچههايش به پيشواز آن برود، فقر و فلاکت را چندين ماه تحمل نمايد و در تمام اين مدت استوار و بىتزلزل بماند. (*)
نیشکری های جنوب سوزان ایران درست در اين استقامت آرام، در اين استوارى پايدار، که روزانه دهها بار در بوته آزمايش قرار ميگيرد، احترامانگيزترين جنبه شخصيت مبارزاتی طبقه کارگر ایران را جلو میراند و پرورش ميدهد. کسانى که چنين رنجى را تحمل ميکنند تا يک گله تبهکار از خاندان حاکم سرمایه را به تسليم وادارند، اين توانايى را هم خواهند داشت که در صف جلو نبردی قرار بگیرند که قدرت کل بورژوازى را در هم بشکند. این نبرد آغاز شده است. باید به آن پیوست و با پیروزی های هر چند کوچک آنرا به پیش راند.
در تقویت رگه "حکومت کارگری" در کشمکشهای جامعه به حمایت از نیشکری های سرکش طبقه کارگر برخیزیم.
مصطفی اسدپور
(*) اقتباس از انگلس – وضع طبقه کارگر در انگلیس