محمد آسنگران از رهبران حزب کمونیست کارگری ایران در یک گفتار ویدیویی از سیاستهای حزب خود انتقاد سهل است که برائت می جوید و نهایتا میگوید کل احزاب کمونیست کارگری مارکسیست نیستند و شنوندگان باید نتیجه بگیرند که در جنبش کمونیستی و کارگری ایران فقط محمد اسنگران مارکسیست است. البته انصافا بهمراه حکمت و لنین و مارکس!
آسنگران کل سیاستهای این دوره حزبش را رد می کند و می گوید جنبشی و طبقاتی نیست. از جمله سیاستهای :
- جنبش بورژوایی سبز و جدال دو جناح حاکمیت، انقلاب بود
- با موسوی کشتی نمی گیریم
- جریانات قومی الاحواز و آذربایجان مترقی اند
- نباید اپوزیسیون اپوزیسیون شد
- جنگ داخلی سوریه انقلاب مردم بود،
- در اوکراین مردم انقلاب کردند
- انقلاب همگانی و همه با هم است
- مسیج علینژاد را نباید نقد کرد
- دانشجویان چپ معترض دانشگاه تهران خط امامی اند
- تحریم اقتصادی ایران توسط ترامپ، به نفع مردم و به ضرر جمهوری اسلامی است
- و ...
با وجود این حجم و آمار طولانی اختلافات، اما کسی نباید فکر کند که در حزب آسنگران اتفاقی افتاده است و باید از ایشان بپذیرند که "این ها اختلافات یا بقول خودش اشتباهات درون خانوادگی و درون جنبشی خودشان است و هنوز حزب کمونیست کارگری ایران انقلابی و فعالینش بچه های خوبی هستند!".
معلوم نیست چرا این اختلافات یا اشتباهات درون خانوادگی و جنبشی خودشان باید برای کسی مهم باشد و آنرا جدی بگیرد!
اما مساله مهم این جا است که آسنگران در جدال درون خانوادگی فراموش نمی کند که به حزب ما هم لگدی بپراند. انصافا این یکی را باید جدی گرفت. از نظر آسنگران حزب حکمتیست (خط رسمی) هم، ناسیونالیست است چون مثل او مارکسیست نیست، جنبشی و طبقاتی فکر نمی کند و یا از مقاومت مردم کوبانی در مقابل داعش دفاع کرده است.
آسنگران مخاطب خود را مریخی می پندارد که گویا ادبیات و سیاستهای احزاب را نمی شناسند. گویا مباحث ما در مورد جنبش سبز و کشتی نگرفتن با موسوی، دفاع حزب او از "دخالت بشردوستانه" امریکا در سوریه و لیبی، در مورد کردستان سوریه و بعنوان یک مثال نقد پایه ای من در باره تز "خودمدیریتی دمکراتیک" اوجلان که از فیلسوف امریکای لاتینی عاریه گرفته شده است را کسی نخوانده است.
ولی مارکسیست و جنبشی و طبقاتی بودن آسنگران پیشکش، باید از او پرسید آخر در دنیای سیاست و در جامعه، انصاف هم چیز خوبی است. نمی شود در روز روشن سیاستهای کمونیستی و شفاف حزب ما در تمام این دوران در مورد تحولات در ایران و خاورمیانه که اثباتا موجودند و جوهرشان خشک نشده است را خط زد یا رونویسی کرد و به نام خود کرد. حتی در دنیای بیزنس هم این پذیرفتنی نیست. نمی توانی کفش ملی تولید کنی و مارک "نایک" بزنی. اگر این حجم راست روی در حزب او برای یک "مارکسیست" مثل آسنگران هنوز اشتباهات درون خانوادگی و درون جنبش خودی و قابل همزیستی است، چه ایرادی به دوستی کومه له با پژاک هست؟!
چپ جامعه و کارگران کمونیست و فعالین جدی سیاسی به سیاستهای احزاب آشنایی دارند. به تبع سیاست های حزب ما و به شهادت همه ی آن راست رویهایی که خود آسنگران در دوره هایی مدافع سرسخت آنان بوده و امروز بعنوان سیاست غیر مارکسیستی برای حزبش ردیف کرده، ما حزب کمونیست کارگری ایران را نه کمونیستی و کارگری بلکه کمونیسم بورژوایی و پروغرب نامیدیم. این فقط یک ادعا یا اتهام نیست، مستند است. اسناد و تاریخ گواهی می دهد.
۱۵ خرداد ۹۹ (۴ ژوئن ۲۰۲۰)