مصاحبه با دبیر کمیته مرکزی: آذر مدرسی. کمونیست ماهانه: حزب حکمتیست منشوری که حاوی بخشی از مطالبات پایه ای مردم ایران و خصوصا مطالبات رفاهی و آزادیهای سیاسی و امنیت است، را منتشر کرده است. در مقدمه منشور به مولفه هایی از اوضاع کنونی جهان٬ به فضای جنگی و توحش و ترس و کشتار و تروریسم دولتی و غیر دولتی و به تعرض وسیع به معیشت طبقه کارگر و پس گرفتن دستاوردهای تا کنونی بشریت متمدن در جهان و در ایران اشاره دارد. اولین سوالی که به ذهن هر خواننده ای میرسد این است که: به چه دلیلی این منشور را تهیه کرده اید و رابطه این منشور با اوضاع امروز منطقه چه است؟ بعضی ها معتقدند که حرفی که شما میزنید٬ حرف تازه ای نیست!
از این گذشته، منشور رفاه٬ آزادی و امنیت٬ درست چند روز قبل از توافقات کشورهای بزرگ جهان با جمهوری اسلامی که به "توافقات هسته ای" معروف شده است٬ منتشر شده است. آیا رابطه ای میان سیر توافقات هسته ای با ایران و ضرورت چنین منشور مطالباتی موجود هست؟
آذر مدرسی: مقدمتا در مورد اینکه حرفی که ما میزنیم تازه است یا نه٬ خوب است کوتاه توضیحی بدهم. درست است بسیاری از مطالبات این منشور نه تازه است و نه کشف ما. همانطور که حق طلبی محکومین٬ اعتراض٬ مبارزه٬ مقاومت در مقابل تعرض٬ داعیه سوسیالیسم و انقلاب کارگری و مطالبه رفع تبعیض و کاهش ساعت کار و رفاه تولید کنندگان ثروت و ... تازه نیست. چیزی که جدید است٬ این است که در دل دهها و دهها و صدها و صدها مطالبه و کیفرخواست برحق طبقاتی و انسانی و آزادیخواهانه٬ برخی در مقاطعی جایگاهی ویژه پیدا میکنند. چیزی که ما به آن جبهه های اصلی نبرد طبقاتی در هر مقطعی٬ میگوئیم. یک روز صلح، یک روز تصرف قدرت سیاسی٬ یک روز جلوگیری از پاشیدن شیرازه جامعه و یک روز علیه فلاکت و فقر و دفاع از آزادی های کسب شده و یا کسب آزادی های بیشتر و تحمیل آن٬ و ... در شرایط معین تاریخی و در توازن قوا های معین طبقاتی٬ جبهه های نبرد طبقاتی شما را معلوم میکند. معلوم میکند که راه پیشروی شما از طریق پیروزی٬ به هر درجه ای در این عرصه ها٬ گره میخورد. آنچه که در منشور ما جدید است. معلوم کردن این جبهه های اصلی نبرد طبقاتی در این شرایط معین در ایران است. چیزی که ما آن را در منشور رفاه٬ آزادی و امنیت٬ بطور روشن توضیح داده ایم و معلوم کرده ایم. این در شرایطی است که برای مثلا برخی از چپ های سنتی٬ مخالفت با به سرانجام رسیدن مذاکرات و بهم خوردن رابطه غرب و جمهوری اسلامی٬ مهمترین عرصه نبرد طبقاتی شان است. چیزی که ما به آن دعوای درون خانوادگی صفوف مختلف بورژوازی میگوئیم.
اما در مورد سوال اصلی شما: طبیعتا انتشار منشور و بویژه مقدمه آن مهر ایندوره چه در سطح بین المللی و چه اساسا در سطح منطقه و ایران، بویژه ایران پس از توافقات را برخود دارد. منشور پرچم مطالباتی جنبش ما در مقابل جنبش و تحرکی است که قرار است موفقیت جمهوری اسلامی در مذاکرات را به پیروزی مردم، به اهرمی برای تحمیل سیاست سکوت و انتظار به طبقه کارگر، به مردمی که بدون هیچ توهمی سعادت و خوشبختی شان را در رفتن جمهوری اسلامی میدانند، تبدیل کند.
مقدمه تلاش میکند ضرورت طرح مطالبات منشور را در این وضعیت معین توضیح دهد. ما به درست به دو مولفه اساسی در منشور اشاره کردیم. اولا مولفه های سیاسی ایندوره و ثانیا اهداف استراتژیک حزب حکمتیست و تصویر و افق این حزب از جامعه ای آزاد و برابر که این حزب برای آن مبارزه میکند.
در مورد مولفه اول که شما سوال کردید اشارات کوتاهی به مهمترین مولفه ها میکنم، چرا که ما به کرات تبیین خود را از روندهای امروز در دنیا، از تغییر آرایش سیاسی و قطب بندی های جهانی در دوره معاصر، پس از پایان جنگ سرد، طرح کرده ایم. جهان پس از فروپاشی بلوک شرق و پایان دنیای دو قطبی تصویری کاملا متفاوت با جهان دوره جنگ سرد و تقابل قطبهای امپریالیستی دارد. تبدیل دنیای دو قطبی، دنیایی که حتی در ظاهر و صوری هم شده سوسیالیسم و عدالتخواهی سوسیالیستی در آن نمایندگی میشد و رنگ خود را به همه چیز از معادلات سیاسی اجتماعی اقتصادی تا هنر و فرهنگ و ارزشها، آمال و آرزوها، تصویر از زندگی بهتر و انسانی و ..... زده بود، به دنیای چند قطبی امروز که شاهد آن هستیم، دنیای عروج ارتجاعی ترین جریانات قرون وسطایی، دنیای آشفتگی اقتصادی و انحطاط اخلاقی و سیاسی، دنیای تعرض لجام گسیخته ایدئولوژیک بورژوازی به بشریت، دنیای هراس از تلاش برای تغییر بنیادی در وضعیت موجود، دنیای گسترش فقر و توحش را بخش اعظم جامعه بشری در زندگی روزمره خود، در زندگی که در خاورمیانه و افریقا و .... به نابودی کشیده شده و میکشد، تجربه میکنند و بهای آنرا میپردازند. ما به کرات از تباهی و عقبگردی که به جامعه بشری تحمیل شده، صحبت کرده ایم.
همینطور در مورد تاثیرات این اوضاع بر خاورمیانه و آرایش سیاسی آن، قطب بندی ها و تقابلهای ارتجاع حاکم در منطقه، صحبت کرده ایم. حزب ما در مورد تغییر موقعیت استراتژیک خاورمیانه برای امریکا، به نقش ایران در گسترش تروریسم و نا امنی در منطقه، به قربانی کردن انقلابات خاورمیانه توسط ارتجاع بین المللی و ارتجاع محلی در مصر و سوریه و لیبی، مهمترین مولفه ها و روندهای امروز در دنیای پس از بهار عربی و خزان آن، خاورمیانه پس از داعش، مباحث٬ تزها و سیاست های روشنی دارد.
تا جائیکه به ایران و بخصوص رابطه ایران و غرب، تلاش مشترک بورژوازی ایران و دولت جمهوری اسلامی برای پذیرش در کلوب "جامعه متمدن"، به "بحران هسته ای"، نیازهای جمهوری اسلامی و امریکا برای چرخشی تعیین کننده در سیاست شان در منطقه برمیگردد، نیاز به منطبق کردن خود با اوضاع جدید از طرف جمهوری اسلامی، سیاست دیروزاش در استفاده از فضای جنگی و تلاش امروزش برای استفاده از "عضویت در جامعه متمدن" در جهت سرکوب و به سکوت کشاندن جامعه میکند و .....، همگی در مباحث تاکنونی حزب ما به روشنی طرح و سیاستهای روشن و کمونیستی حزب در ایندوره پرتلاطم از آن اتخاذ شده است.
خاورمیانه و آرایش سیاسی آن پس از توافقات ایران و پنج به اضافه یک، موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه، رابطه جمهوری اسلامی و اکثریت محروم در جامعه، صفبندی نیروهای سیاسی، مسائلی است که امروز مورد بحث دولتهای غربی و منطقه، اتاق های فکری شان و میدیا است. علاوه بر آن و شاید مهمتر از آن برای یک حزب کمونیستی٬ تشخیص و دیدن تحرک سیاسی است که از جانب جنبشهای سیاسی چه در قامت دولتها و چه در قامت جریانات و احزاب سیاسی برای زدن مهر خود به زندگی و اعتراض موجود در جامعه ایران، راه افتاده است.
این مهمترین وظیفه احزاب سیاسی است. مهمترین هدفی که هر تبیین و تحلیل مارکسیستی باید به آن برسد چیزی نیست حز تبین سیاست روز و معلوم کردن راه پیشروی. منشور دقیقا به اوضاع پس از توافقات، به تحرک نیروهای سیاسی بر متن اوضاع جدید مربوط است. منشور پرچم مطالباتی جنبش ما در مقابل تحرکی است که پایان کشمکش غرب و ایران و "پیروزی" جمهوری اسلامی را به اهرمی برای به سکوت کشاندن جامعه تبدیل میکند.
امروز سه مطالبه ٬ سه سنگر و سه جبهه اعتراضی٬ یعنی "رفاه ٬ آزادی و امنیت" درخور انسان قرن بیست و یک٬ گرهی ترین مسائل و مهمترین عرصه های جدال طبقاتی در ایران است. نیروهای سیاسی، از جمهوری اسلامی گرفته تا کل نیروهایی که با نام اپوزیسیون ابراز وجود میکنند٬ هرکدام تصویر خود از رفاه، آزادی و امنیت، ممکن بودن فوری آنها، نیروی متحقق کردن آن، راه رسیدن به آن را در مقابل جامعه قرار میدهند. منشور و مفاد آن تصویر و راه رسیدن به رفاه، آزادی و امنیت را از زاویه اکثریت محروم جامعه٬ طبقه کارگر و کمونیستهای آن در مقابل جامعه قرار میدهد.
در شرایطی که جامعه بدون کمترین توهمی به بهبود وضیت و گشایش اقتصادی و سیاسی، با نگرانی اوضاع را می سنجد، در شرایطی که جامعه را زیر پروپاگاند "ایران قدرتمند هسته ای" خفه کرده اند و ما شاهد ادامه مبارزه برای بهبود زندگی و رفاه هستیم، تحرک سیاسی جدی در میان نیروهای سیاسی بورژوایی به راه افتاده تا اکثریت محروم جامعه را به تمکین و سکوت و یا تن دادن به مینیممی از خواسته هایشان، بکشاند. سوت پایان "جنبش برای براندازی"، "پایان دوره خشونت و انقلابیگری" و پیروزی "مصالحه" و "آشتی" و "اصلاحات" از طرف میدیای نوکر و رسمی دولتهای غربی با شرکت شخصیتها و جریانات توده ای-اکثریتی، طیف ملون و رنگارنگ جمهوریخواهان و "کارشناسان" و "صاحبنظران" مرتجع، کنشگران ملی – مذهبی خارج از کشور، ایدئولوگهای دیروز جمهوری اسلامی و "فعال سیاسی"، "دگراندیش" امروز، به صدا در آمده است. امید به بهبود در جمهوری اسلامی همزمان با ترساندن مردم از انقلاب با نشان دادن سوریه و لیبی، رضایت به وضع موجود، تحرکی است که این صف در کنار دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی علیه مردم به راه انداخته اند.
این آن عرصه نبردی است که باید با قدرت وارد آن شد و این آن جنبش و تحرکی است که باید به طور جدی عقب زد. منشور٬ پرچم ما کمونیستها و طبقه کارگر برای عقب زدن این تحرک در شرایط امروز ایران است. منشور را حزب ما منتشر کرده است. اما فقط متعلق به حزب ما نیست و نباید باشد. جدال امروز جدالی است میان طبقه کارگر و کمونیستهای آن با صفی از نیروهای ملون بورژوایی٬ که فرصتی دوباره برای کشیدن سوت آشتی طبقه کارگر و اکثریت محروم جامعه با بورژوازی و نماینده آن جمهوری اسلامی را بدست آورده اند. اینها پرچم بهبود و رفاه و آزادی را بدست روحانی داده اند و تلاش میکنند جامعه را نه از سر توهم به روحانی که از سر هراس از سوریه ای شدن ایران، به تمکین بکشانند. منشور جواب ما کمونیستها به این تحرک و برای بستن صفی علیه آن و همزمان تلاشی برای سازمان دادن صف آزادیخواهی وبرابری طلبی است.
بخش اعظم جریاناتی که به زور به صف اپوزیسیون جمهوری اسلامی رانده شدند امروز دوباره فرصتی برای اعلام وفاداری، هم جنبشی و در یک صف بودن خود با جمهوری اسلامی را پیدا کرده و بعنوان مبلغین آشتی با جمهوری اسلامی در قامت تئوریسین، متفکر، کارشناس و متخصص اقتصادی و سیاسی قلم میرنند و سخن میگویند. اینکه "توافق هسته ای فکر براندازی را از دیروز هم بی معناتر کرده است." از طرف فرخ نگهدار، که یکی از دهها مهره این جنبش ارتجاعی است، نه بازگو کننده یک واقعیت که اعلام تلاشی برای مقابله با هر جنبشی برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است.
"رادیکال ترین" و "سازش ناپذیرترین" منتقدین و اپوزیسیون بورژوایی مثل رضا پهلوی و "جمهوریخواهان سکولار" با پرچم "انتخابات آزاد"، "حقوق بشر"، "مبارزه مسالمت آمیز" نوک تیز حمله را متوجه ولی فقیه و "تندروهای" حکومتی کرده است. شعار "اعتماد نکنید" این صف٬ اساسا متوجه ولی فقیه است٬ و رو به او دارد تا کل دستگاه حاکمیت. اینها عملا در جدال درونی جناح های حکومتی توپخانه دولت "اعتدال" علیه "دلواپسان" اند. اینها از تحرک برای تغییر بنیادی در سیستم موجود، از انقلابی که علیه کلیت نطام موجود باشد، از تحرک انقلابی کارگر و مردم محروم بیشتر میترسند تا ولی فقیه. اینها علیرغم هر نقد و کشمکشی در حفظ نظم موجود با جمهوری اسلامی هم سرنوشت اند. به همین دلیل در کمپین "پایان جنبش برای براندازی" با پرچم "پیروزی اپوزیسیون معقول و مسالمت جو" و مدال دادن به خود، شرکت میکنند.
همانطور که گفتم بستن سدی در مقابل تعرضات آتی به زندگی، رفاه و آزادی مردم در ایران، عقب راندن کل این تعرض ایدئولوژیک- سیاسی، بدون معنی کردن خواست رفاه، آزادی و امنیت ممکن نیست. منشور٬ پرچم جنبش ما در مقابل تمام تلاشهایی است که حداقلی از "بهبود" و مثلا رساندن سطح زندگی از زیر خط فقر به سطح خط فقر را رفاه می نامد و یا کاریکاتوری از آزادی را ٬ مثلا ابراز وجود خانم ابتکار در کنار مردان را٬ بعنوان آمال و آرزوهای حداکثری در مقابل جامعه قرار میدهد. منشور تصویر کارگر از امنیت جامعه در مقابل سرکوب قدرت حاکمه و باندهای جانی و تروریست است.
کمونیست ماهانه: شما در این منشور به اهداف بلند مدت حزب حکمتیست٬ مبنی بر تلاش برای خلع ید بورژوازی و پایان بردگی مزدی و استقرار جامعه ای سوسیالیستی اشاره کرده اید. همزمان اشاره دارید که حتی تامین کامل مطالبات مندرج در منشور در گرو سرنگونی جمهوری اسلامی است. و در عین حال منشور را به عنوان پرچم مطالباتی همین امروز طبقه کارگر و کل محرومان این جامعه اعلام کرده اید. رابطه اینها با هم چه است و به این اعتبار جایگاه این پرچم مطالباتی کجای این استراتژی حزب حکمتیست است؟
آذر مدرسی: حزب حکمتیست، انقلاب کارگری و استقرار جامعه ای کمونیستی را هدف و استراتژی خود تعریف کرده است. جامعه آزاد انسانی که در آن رفاه، آزادی، برابری کامل شهروندان مستقل از جنسیت و هویتهای کاذب قومی و مذهبی و... تامین است. جامعه ای که در آن ثروت و رفاه و آزادی متعلق به همه شهروندان آن است. ما تمام تلاش خود را برای متحد کردن طبقه کارگر و اکثریت محروم جامعه و سازماندهی انقلاب کارگری و به زیر کشیدن حاکمیت بورژوایی، جمهوری اسلامی، بکار می بریم. این فلسفه وجودی ما است. همزمان اما ما در تلاش و مبارزه روزمره جامعه برای هر درجه بهبود در زندگی، هر درجه از آزادی، خلاصی از استبداد، برابری و یک زندگی انسانی شرکت میکنیم و هر درجه بهبود در زندگی مردم را امر امروز خود میدانیم و تلاش میکنیم این مبارزه هرچه رادیکالتر، گسترده تر و متحد تر پیش برود. ما کمونیستها در صف مقدم مبارزه برای بهبود وضعیت به نفع مردم قرار داریم. منشور بخشی از این تلاش و مبارزه است.
منشور٬ پرچم مطالباتی هر انسان معترض به وضعیت موجود، به تحمیل فقر، استبداد و خفقان، پرچم اعتراض امروز، پرچم مطالبات برای رفاه و آزادی و امنیت همین امروز است. متحقق شدن مطالبات منشور منطقا نیازی به انقلاب کارگری و به زیر کشیدن بورژوازی ندارد. بخشهایی از مفاد منشور امروز در کشورهای پیشرفته سرمایه داری متحقق شده است و بخشهایی از آن هنوز مطالبات طبقه کارگر این جوامع است. منشور٬ در کشورهای غربی میتواند صرفا پرچم و مطالبه طبقه کارگر برای رفاه بیشتر بدون نیاز به لغو استثمار، برای آزادی بی قید و شرط سیاسی، آزادی نقد قدرت حاکمه، برابری زن و مرد، جدایی دین از دولت، بدون نیاز به زیر کشیدن قدرت حاکمه باشد. در ایران اما٬ اولا استثمار شدید کارگر و خفقان مطلق علیه اکثریت مردم پیش شرط حاکمیت هر دولت بورژوایی (مذهبی یا غیر مذهبی) است. علاوه بر این جمهوری اسلامی با اسلامیت و قوانین متوحش حاکمش علاوه بر تحمیل استثمار شدید، علاوه بر استبداد سیاسی خفقان فرهنگی، مذهبی را به جامعه تحمیل کرده که کمترین بهبود در زندگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با موجودیت این رژیم و حاکمیت آن در تناقض است. همانقدر که لغو آپارتاید نژادی در افریقا بدون به زیر کشیدن رژیم آپارتاید غیر ممکن است آزادی زن بدون به زیر کشیدن رژیم آپارتاید جنسی در ایران غیر ممکن است. این واقعیت و شرایط مبارزه امروز ما در ایران است. اما آیا این واقعیت مانع تلاش و مبارزه برای تحمیل هر درجه از رفاه، سرسوزنی از آزادی و برابری در همین اوضاع و با حاکمیت جمهوری اسلامی میشود؟ به نظر من نه. تلاش و مبارزه روزمره مردم در ایران، مردمی که سی و چند سال است نفرت از جمهوری اسلامی و خواست به زیر کشیدن آن را دارند، برای رفاه و آزادی بیشتر این را نشان میدهد.
اما منشور علاوه بر طرح یک سری مطالبات تلاشی است برای نشان دادن سطح بالای توقع جامعه نسبت به رفاه، آزادی و امنیت. توقعی که در مقابل قدرت حاکمه گذاشته میشود. منشور پرچم مطالباتی جنبش ما در مقابل جنبش رفرمیستی است که ذره ای از بهبود را به قبله آمال و نهایت سعادت و رفاه و آزادی جامعه تبدیل میکند. این ویژگی منشور و مفادی است که قاعدتا میتواند در هر اعتراضی طرح شود.
کمونیست ماهانه: منشور حاوی سه بخش رفاه و آزادی و امنیت است و در هر بخش یکسری از مطالبات از افزایش دستمزد و بیمه بیکاری٬ تا آزادیهای سیاسی و جدایی مذهب از دولت و آموزش و پروش تا حق زن و کودک و... را شامل میشود. رابطه این منشور با مبارزات جاری و روزمره طبقه کارگر ایران٬ با مبارزات برابری طلبانه زنان و با کل تحرکات صف آزادیخواهی در این جامعه چه است؟ این سه بخش را چه چیزی به هم متصل و از هم منفک میکند؟
آذر مدرسی: هر بخش منشور٬ قاعدتا روی پای خودش خواستهایی را در رابطه با رفاه، آزادی و امنیت طرح میکند.
امروز مبارزه برای بهبود زندگی، برای رفاه بیشتر، برای آزادی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، برای برابری زن و مرد و برای امن بودن از سرکوب دولت و انواع باندهای قومی و مذهبی بطور روزمره در جریان است. هر جریانی و نیرویی منجمله جمهوری اسلامی تلاش میکنند مهر خود را به این اعتراض و اساسا به این خواست و توقع بزنند. "امروز زود است"، "وقت بدهید"، "سنگ اندازی نکنید"٬ "ایجاد نا امنی نکنید"(یعنی اعتراض نکنید) که دولت اعتدال کارش را بکند و ...پرچم بخش اعظم نیروهای درون و برون حکومتی است. منشور در تقابل با این تلاشها، حداقلی از مطالبات را در مقابل حاکمیت قرار میدهد.
بطور نمونه خواست تعیین دستمزد توسط نمایندگان کارگران و نه نهادهای دولتی مانند خانه کارگر و شوراهای اسلامی که برای سرکوب و تحمیق کارگر درست شده، یا بالا رفتن اتوماتیک دستمزد متناسب با تورم و نه چانه زنی های سالی یکبار دولتی ها بر سر تعرض به معیشت کارگر، بیمه بیکاری به همه افراد بیکار بالای ۱۶ سال و .. بعنوان مطالبه همین امروز، مطالباتی است که طبقه کارگر میتواند و باید در مقابل این موج از توجیهات و سر دواندن ها قرار دهد و حول آن متحد شود. مثلا خواست "تعیین حقوق مقامات سیاسی و اداری کشور (نمانیدگان مجلس، شهرداران، استانداران، فرمانداران، قضات دادگاهها و.....) برابر با مزد متوسط کارگر"، را باید همین امروز کارگر و پرستار و معلم در مقابل دولت قرار دهند. باید خواهان افزایش دستمزدها و حقوقشان در حد نمایندگان مجلس و مقامات دولتی شوند. این مطالبات مبارزه موجود در جامعه را بر سر رفاه متحد و قدرت فشار به جمهوری اسلامی، قدرت تحمیل آنرا بالا میبرد.
ظاهرا امروز همه منجمله رفسنجانی هم خواهان آزادی بیان و کم کردن فشار به زنان و جوانان اند. تلاش میکنند آزادی موسوی و کروبی را به سمبل وجود آزادی سیاسی در جامعه تبدیل کنند. خواست آزادی کامل و بی قید و شرط انتقاد به کلیه جوانب سیاسـی ، فرهنگی و اخلاقی و ایدئولوژیکی جامعه، آزادی بی قید و شرط بیان، آزادی بی قید و شرط انتخاب لباس، برابری کامل و بی قید و شرط زن و مرد، لغو مجازات اعدام، را باید در مقابل این ترهات و پزهای نچسب آزادیخواهی٬ قرار داد و حول آن متحد شد.
مردم باید نه فقط تصویر خود از امنیت شان بلکه امکان تضمین امنیت خود در تقابل چه با جمهوری اسلامی و چه بخصوص با انواع باندها از اسید پاشان اسلامی تا باندهای قومی و مذهبی را داشته باشند. کنترل محلات، تشکیل کمیته های محل برای شکست قلم پای اوباشی که جرات میکنند به زنان و جوانان تعرض کنند، سازمان دادن گارد آزادی برای دفاع از امنیت محلات و شهرها، راهها و امکاناتی است که امروز کارگر و زن و جوان و هر شهروندی در این جامعه به آن نیاز دارد.
نتیجتا هر بخشی از منشور و هر بند آن میتواند و باید مطالبه کارگر و زن و جوان و مردم آزادیخواه در مقابل حاکمیت باشد. اما مولفه ای بندهای مختلف منشور را به هم وصل میکند همانطور که در سوال قبلی گفتم یک تصویر عمومی و یک توقع مشترک از حداقل رفاه، آزادی و برابری در جامعه موجود است. تصویر و توقعی که به کم رضایت نمیدهد، وقت نمیدهد و رفاه و آزادی و امنتیش را همین امروز و با این تصویر میخواهد.
کمونیست ماهانه: به عنوان آخرین سوال٬ به عنوان دبیر کمیته مرکزی حزب حکمتیست٬ چه توقعی از کمونیستها در جامعه ایران٬ فعالین حزب حکمتیست و خصوصا رهبران و فعالین کمونیست طبقه کارگر در این راستا دارید. آیا این منشور فعالیت مشخص و متمایزی را در دستور کار حزب میگذارد؟
آذر مدرسی: اجازه بدهید از حزب حکمتیست شروع کنم. امروز با تغییر اوضاع و احوال، موقعیت حزب حکمتیست هم تغییراتی کرده است. تمام تلاش چند سال گذشته ما برای نشان دادن روندهای اصلی در جامعه، تمام جدال ما بر سر دفاع از استقلال طبقاتی کارگر در جدالهای سیاسی اجتماعی موجود در جامعه، همه تحلیل های مارکسیستی و سیاستهای کمونیستی ما در قبال جمهوری اسلامی و کل کمپ بورژوازی در ایران و خاورمیانه، همه و همه اعتبار و موقعیت ویژه ای را به حزب حکمتیست داده است. موقعیتی که حزب مصمم است از آن بهترین استفاده را برای تقویت جنبش خود در ایران، در مراکز صنعتی، در دانشگاه، محلات و در کردستان، بکند. امروز حزب حکمتیست به حق بعنوان حزبی معتبر، کمونیستی مورد توجه کمونیستهای جامعه و بخشی از پیشروان و رهبران مبارازت کارگری است. این توجه و اعتبار ناشی از خط متمایز و کمونیستی این حزب در تمام تحولات چند سال گذشته است. ناشی از خط متمایز و کارگری و کمونیستی اش در تقابل با جنبش سبز، از سیاست کمونیستی در قبال بحران به بهانه هسته ای، از سیاست کارگری و کمونیستی در قبال بهار عربی و تعرض ضد انقلاب جهانی و محلی به آن و دهها و دهها نمونه دیگر است. این اما برای ما کافی نیست باید از این موقعیت بالاتر رفت. مجموعه این تغییر شرایط، تغییر موقعیت حزب حکمتیست٬ وظایف جدیدی را در دستور ما گذاشته است. منشور، تبلیغ آن، تبدیل آن به داده، توقع، افق و پرچم مبارزه همین امروز بخش وسیعی از جامعه بخشی از این تلاش است. بخشی از این وظایف جدید در پلنوم اخیر کمیته مرکزی مورد بحث قرار گرفت. منجمله تمرکز نیرو بر گسترش سازمان حزب در داخل، توجه و تمرکز نیروی بیشتر در کردستان٬ که فعالیتهای متمایزی را در دستور حزب قرار میدهد. امروز بیش از هر زمانی دوره ایفای نقش سیاسی ما٬ حزب حکمتیست٬ در صحنه اصلی سیاست و جدال در ایران است. این بدون متحد کردن بخش هرچه وسیعتری از کارگران کمونیست و کمونیستها در ایران ممکن نیست. در عین حال تلاش ما این است و فراخوان ما این است که هرکمونیست و کارگر کمونیست٬ زن آزادیخواه و برابری طلب و جوان پیشرو و مترقی٬ حزب حکمتیست را حزب خود بداند٬ سیاست های حزب را اجرا کند٬ دور این حزب جمع شود و با آن کار کند٬ و در آن متشکل شود.
قاعدتا توقع از هر کسی که خود را حکمتیست میداند این است که نیروی فعال، معترض، متحد کننده این سیاست باشد. حکمتیسها امروز در دانشگاه، در محله، در کارخانه باید لولای اتحاد بخش هرچه وسیعتری از مردم حول منشور و تبدیل منشور به پرچم اعتراض امروز در دانشگاه و محیط کار و محلات باشد. حکمتیسها باید در صف اول این مبارزه و نیروی اصلی این تحرک و تعرض باشند.
٤ اوت ٢٠١٥