بلاخره جلسه اضطراری اتحادیه کشورهای عرب با ریاست هیئت فلسطینی در چهارشنبه گذشته برگزار شد. جلسه ای که قرار بود پس از امضای معاهده اخیر اسرائیل و امارات متحده، به قطعنامه ای منجر شود که طبق آن کشورهای عربی بار دیگر بر اینکه هرگونه رابطه مستقیم با اسرائیل منوط به تخلیه ارتش اسرائیل از سرزمین های اشغالی است، را تائید کنند. در مقابل آلتیماتوم های متعدد، از الفتح و دیگر گروه های فلسطینی که از پیش در این مورد صادر شده بود، هیئت فلسطینی در پایان جلسه اعلام کرد که این قطعنامه با مخالفت بحرین و امارات، مواجه شد و نه قطعنامه تصویب شد، نه امارات متحده "تنبیه" شد، اما همه شرکت کنندگان به "خواست مردم فلسیطن" ابراز وفاداری کردند! فراتر اینکه، تا حتی روز قبل از جلسه، محمود عباس نیز، جهت حفظ "پرچم متحد عرب"، خواهان مقابله با هرگونه خدشه دار شدن نام حاکمان امارات متحده شده بود!
معاهده اخیر امارات و اسرائیل، بر خلاف ادعای میدیای این معاهده نه یک "واقعه تاریخی" بلکه صرفا رسمیت بخشیدن به رابطه جاری بین دو کشور است. حتی اجازه پرواز هواپیماهای اسرائیل بر فراز عربستان سعودی، صرفا نشان دهنده درجه "مخالفت های" عربستان سعودی با این معاهده است. تا جائیکه به کمپ ترامپ- نتانیاهو برمیگردد، و هیاهو حول این معاهده اساسا ارزش مصرف داخلی داشته و قرار است موقعیت شکننده هر دو را ترمیم ببخشد و برای ترامپ فرصتی برای تبلیغات انتخاباتی فراهم کنند. این معاهده نه منشا تغییر جدیدی در رابطه بین اسرائیل و کشورهای عربی، بلکه بازتاب شرایطی است که در دنیای امروز در جریان است.
"جلسه اضطراری" اتحادیه کشورهای عرب نیز، به همین ترتیب، بیانگر شرایط امروز چه در سطح منطقه و چه در سطح بین المللی است. اشتراک نظر شرکت کنندگان در این اجلاس بر سر عدم دخالت ایران و ترکیه و خواست پایان دادن دخالت آنها "امور داخلی" کشورهای منطقه منجمله در عراق، لیبی، لبنان... را نیز باید در بطن دنیای امروز، بر متن کشمکشها و تحولات و تغییرات توازن قوا میان قطبهای جهانی دید.
تغییرات دائمی در بالانس و نقش قدرتهای بین المللی، از جمله افول موقعیت آمریکا در جهان و منطقه، تا این حد که حتی آمریکا مجبور است تا به دولت اسرائیل متحد خود فشار بیاورد تا در قرارداد طولانی مدتش با چین تجدید نظر کند ، تلاش اتحادیه اروپا و مشخصا فرانسه در لبنان و کشورهای خلیج جهت گسترش دامنه نفوذ خود در منطقه، تلاش روسیه در تبدیل به نیروی اصلی در سوریه و بهبود روابط با اسرائیل و ترکیه و ایران و تحکیم موقعیت خود در منطقه است، ...افق بازگشت دوباره به دوره با ثبات منطقه گذشته را کاملا مسدود کرده است.
در بُعد منطقه ای، از یکطرف زد و بندها و جبهه ها و اتحاد های سابق، کارکرد خود را از دست داده است. یکبار عربستان و امارات، در یک جبهه دست به تحریم قطر می زنند و همزمان در رابطه با لیبی، و یا یمن و سودان، در جبهه های متقابل هم حضور دارند. جامه ناسیونالیسم فراملیتی عرب، به کرات عدم توانایی خود برای هضم تنش ها و رقابت های موجود در میان بورژوازی حاکم در هر کدام از کشورهای عرب را نشان داده است.
از طرف دیگر رشد اعتراضات و ابراز وجود توده چند صد میلیونی در این کشورها، و مقابله با تمام داده ها و مفروضات گذشته چهره دیگری به منطقه داده است.
مدتی است که دوره تقلیل مسئله فلسطین به جدالی "مذهبی - اسلامی" در این منطقه به سر آمده است. همانطور که پرده "اسلامی - ضد آمریکایی" که به اعتراضات در این منطقه آویزان کرده بودند با به میدان آمدن توده وسیع مردم در بهار عربی، از هم دریده شد، و سپس داعش، چهره واقعی تفاله های افراطی ارتجاع "جنبش قومی-مذهبی" در مقابله با هرگونه ترقی خواهی و برابری طلبی را به نمایش گذاشت و دفع شد، ناسیونالیسم فراملیتی عرب هم، تاب مقاومت در دنیای امروز را ندارد. شکست خیمه شب بازی های میانجی گری های "سران عرب"، و ناتوانی شان در مقابله با اعتراضات اخیر در عراق و لبنان، نمونه های حی و حاضری از پایان این دوره و بروز دیگری از همین شرایط است.
در چنین شرایطی، بورژوازی حاکم در هر یک از این کشورها نیز، دنبال راهی برای سرپا نگه داشتن خود و تامین امکانات حفظ حاکمیت خود است. به عبارتی دیگر، تمامی رقابت ها، دوری و نزدیکی های بین این کشورها را، تنها بر متن و پایه همین اوضاع فعلی قابل بررسی است.
بی جهت نیست که ادعای حکام امارات متحده دال بر "حق پیشبرد منافع کشور خود" مورد تایید و قبول شرکت کنندگان در اجلاس اتحادیه عرب قرار می گیرد. این ادعا،همان سیاستی است که در بازار تولید نفت هم به وضوح خود را نشان می دهد. این همان شرایطی است که در عین حال بر عدم توانایی بورژوازی حاکم و دولت هایش در این کشورها در حل مسئله فلسطین، باری دیگر تاکید می گزارد. هیاهوها و اشک تمساح ریختن چه سران عرب، چه دولت های ترکیه و یا ایران، و غیره، امروز برای مردم فلسطین، بیش از هر دوره دیگری پوچ و رقت انگیز شده است.
امروز بیش از گذشته، حل مسئله فلسطین، نه از التیام زخم قدیمی ناسیونالیسم عرب از سرزمین های اشغالی توسط دولت فاشیستی اسرائیل، بلکه چاره خود را از طریق به پایان کشیدن خود همین بورژوازی حاکم در تک تک این کشورها دنبال می کند.