در دوازدهمین روز اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه کشمکش  میان طبقه کارگر و طبقه حاکم بیش از پیش حدت می‌یابد. ابعاد و دامنه این کشمکش بسیار فراتر از چهارچوب شرکت نیشکر هفت تپه در محل است. مهمتر از آن، هیچ ربط مستقیمی میان این خواستها و اعتراض و مطالبات کارگران از یک طرف  نمایش دادگاه جاری در تهران و محاکمه مدیر عامل هفت تپه از طرف دیگر وجود ندارد. اعتصاب و سرنوشت آن را باید از سر پل های آن با  دادگاه جاری بیرون کشید، تا تازه بتوان  پیروزی و یا شکست کارگران هفت تپه را در دستور قرار داد.

در هفت تپه دو اعتصاب به موازات یکدیگر در جریان است، از یک طرف اعتصاب کارگران، که دست از کار کشیده و عملا کارخانه را به اشغال خود در آورده اند. از طرف دیگر، صاحبان و مسئولین کارخانه، در اعتصاب دوم از پرداخت دستمزدها سر باز زده و دستمزد کارگران را به گرو گرفته‌اند.

نیشکر هفت تپه کارخانه بزرگی است و با سوابق کشمکش های بزرگ و یک سندیکا در راس آن جای مهمی را در نقشه تقابل طبقاتی در ایران بخود اختصاص میدهد. موقعیت و صف آرایی جاری در محوطه هفت تپه  بسیار ویژه و منحصر بفرد است، گره گاه‌های تعیین کننده ای  در خود آگاهی و آرایش مبارزاتی طبقه کارگر را به جلوی صحنه میراند.  تصویرها  گمراه کننده است، تا جائیکه اخبار از زبان کارگران نیز از واقعیت فاصله میگیرند.

وقتی کارگران باید به نیروی خود باور کنند!

با گذشت هر روز تصویر یک اعتصاب قدرتمند جای خود را با تظاهرات و اجتماعات بی نتیجه توده کارگر عاصی، گرسنه و  بلاتکلیف عوض میکند. این مطلقا با حقیقت بیگانه است.  جایی که حقیقت برو دارد، به گواه شواهد بسیار کارگران هفت تپه بیش از آنکه گرسنه باشند، در راه اعتصابشان بر گرسنگی چیره شده اند؛ به یاری هم عواقب دستمزدهای پرداخت نشده را تخفیف داده اند، کارگران هفت تپه انواع توطئه و تفرقه را خنثی کرده اند...  تشخیص این واقعیت نمیتواند دشوار باشد که در هفت تپه از بزرگترین اعتصابات تاریخ جنبش کارگری پس از اعتصابات صنعت نفت در جریان است. این اعتصاب در دل دشوارترین شرایط و محاصره اقتصادی کارگران، بشدت  سازمان یافته است. خط تولید در کارخانه متوقف است. و مهمتر اینکه، در طی دو هفته حالت انتظار و  دوفاکتو، بورژوازی به تماشا ایستاده و ناخن میجود. تماشایی است که چگونه جمهوری اسلامی و بورژوازی ایران در موضع دفاعی و خفت آمیز بدون ابتکار عمل ایستاده تا شاید مرور زمان به داد آنها برسد.

بلاتکلیفی موجود، واقعی است اما تا آنجا که به کارگران مربوط میشود، هر گونه ارجاع آن به دادگاه مربوطه در تهران بی جا و گمراه کننده است. دخالت و اتوریته و اعتبار کارگری بخوبی با افشا فساد نهادینه تا مغز استخوان طبقه حاکمه  در خدمت موقعیت طبقاتی کارگران کار خود را کرده است. وقت آن است کارگران هفت تپه برای دستمزد و حقوق خود به اتاق فرمان اعتصاب  بازگردند. نفوذ، موقعیت، دایره مانور، دستور جلسات این اتاق فرمان زمین تا آسمان متحول شده است. کوچکترین اثر از انتظار عدالت و اعاده دستمزدها توسط رئیسی از اسدبیگی  با واقعیت ابولهول نیشکری طبقه کارگر ایران خوانایی ندارد. حتی در قالب خود بخودی و شوخی نمیتواند قابل چشم پوشی باشد.

وقتی نفس ها در سینه حبس میشود

با اعتصاب هفت تپه در تیرماه سال 1399 طبقه کارگر ایران وارد قرن تازه میشوند. نمیتواند اتفاقی و از سر تصادف باشد که نیشکری‌ها با نمایش فشرده نقاط قوت دهها سال از تجربه مبارزاتی، پیشتاز  طبقه کارگر در مقابل گره گاهی به عمق یک قرن   قرار بگیرند. اعتصابات هفت تپه پس لرزه های تعرض اسلامی سرمایه در تاریخ سیاه سرکوب آنرا به گور سپرد؛ و خیال توقف ندارد. هیچ چیز نمیتواند موقعیت خطیر کارگران اعتصابی نیشکر را کمرنگ جلوه دهد. هیچ چیز نباید قدرت نهفته در اعتصاب جاری را پنهان سازد. همه، امروز و فردا، تیر سال 1399، را با نفس‌های حبس شده در سینه در مقابل این سوال بیاد خواهند آورد که: "چگونه بخش های طبقه کارگر به یاری یکدیگر شتافتند؟" . گره گاه مقابل اعتصابیون نیشکر دیروز در مقابل هپکو، امروز در مقابل معادن کرمان و آقدره، و فردا در مقابل خودروسازیها از یک جنس هستند. همه نفس ها در مقابل جواب نیشکری ها در پاسخ به این سوال در سینه ها حبس است که: "تکلیف کارگران با خصوصی سازیها و واحدهای ورشکسته چیست؟"

همه میدانند،  تک تک اعضای شجره کارگری آن جامعه میداند که سرنوشت  نیشکری ها مستقیما سرنوشت خود آنها نیز هست؛ میدانند که پیروزی در گرو دخالت مستقیم آنهاست؛ میدانند که اجتماع هر روزه نیشکری ها نه برای رساندن درد و نیاز خود به گوش مسئولان، بلکه در انتظار همدردی و همبستگی برادران و خواهران طبقه خود در تمام پهنه جامعه است.

جا دارد و باید اتاق فرمان اعتصاب هفت تپه رو به طبقه کارگر و کل جامعه باز بشود.  جا دارد این اعتصاب رو به طبقه خود، رو به واحدهای کارگری بزرگ، رو به احزاب، رو به شهرها و دانشجویان به حرف بیاید. نیشکر و اعتصاب آنها باید جلو بیافتد و راه نشان بدهد، تجربه کند، حتی اگر دچار اشتباه بشود.