اجلاس روز گذشته – چهارشنبه پنجم شهریور – با ریاست معاون اول ریاست جمهوری، تحت عنوان "جلسه بررسی مسائل شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه" را باید شاهدی بر کینه توزی کور، و نمایش تفرعن شلخته دولت و پادوهای سلطه سرمایه بر علیه کارگر در ایران به تاریخ سپرد. ("جلسه بررسی مسایل شرکت هفت تپه"، سایت تابناک، پنجم شهریور).
گزارش منتشره در جراید یکسر حدیث پیچ و تاب حزین و رقت انگیز سیاستمدارانی است که از اشاره به اعتصاب کارگران هفت تپه اجتناب ورزند. چه چیز جز کینه توزی کور میتواند چند سال آزگار و اعتراض، و فقط در مورد آخر آن، اعتصاب هفتاد و سه روزه بیش از شش هزار کارگر را با عنوان "مسایل کارگری" و "مشکلات کارگران" به سخره بگیرد؟ این اجلاس باید در خلاصی از هر گونه قید و بندی به سیم آخر زده باشد که چشم بر چند دوره و فقط در دوره اخیر به چهار ماه دستمزد معوقه، به اخراج، به بلاتکلیفی کار و ... ببندد و یک سطر در میان برای مالک کارخانه اشک بریزد. این نمایش تفرعن نمایندگان بورژوا است که کارگر را فقط در تولید، در تسلیم و سکوت آدم حساب میکند. این تفرعن شلخته و رسوا، تولیدشان ورشکستگی و فقر و دستمزد معوقه، نظم شان و قانون شان یکسر بر خیانت و راهزنی استوار است.
بنا به اطلاعیه پایانی، گوش تا گوش مقامات سه قوه گرد آمدند تا در باره "مسایل هفت تپه" هیچ کاری نکنند... " در این نشست همچنین مقرر شد، وزارت امور اقتصادی و دارایی با دستگاههای نظارتی جلساتی را برای بررسی ابعاد مختلف مسایل شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه برگزار و ظرف سه ماه نتایج بررسیها را برای تصمیمگیری نهایی اعلام کنند." میخواهند همچنان وقت بخرند، همچنان دستمزدها را به گروگان بگیرند و همچنان شانس خود را در توطئه تازه تر برای ترس و تفرقه میان کارگران آزمایش کنند.
تا جایی که به کارگر و مصالح و منافع، تا جایی که به اعتصاب و خواسته های کارگران مربوط باشد این اجلاس جز یک مشت لاطاٸلات "کارگران عزیز" و تهدید در جهت از سر گیری تولید چیز دیگری در بر نداشت. این اجلاس "اعتصاب" حکومت و نمایندگان سرمایه برای تجدید آرایش صفوف خود، برای همصدایی زیر پرچم "خصوصی سازیها"، برای عکس یادگاری وزیر کار و وزیر صنعت با قبیله امام جمعه در همراهی با نیروهای انتظامی بود. از این بیانیه پیسی میبارد. اثری از اراده، رمق و توان پیروزی برای "حل مشکلات کارگران" در پیشانی آن وجود خارجی ندارد. انتر چرخانی اجلاس در دفاع از اسدبیگی، بدون آنکه جرات کند نامی از او برده شود، زیادی زمخت و نتراشیده از آب در آمد. بورژوازی ایران باید پرونده اسدبیگی ها را ببندد. با اسدبیگی، با بامبول و تمرینات مافیایی میتوان زبونانه سبیل همدیگر را چرب کرد، اما نمیتوان حریف کارگر شد.
وقت آنست که هفت تپه و اعتصاب کارگری را باور کرد و برسمیت شناخت: هفت تپه حق داشت به کم رضایت ندهد. حق داشت سرسختی بخرج دهد. حق داشت بر مالکیت سرمایه بتازد. حق داشت اتحاد کارگری را پاس بدارد. حق داشت تخم قدرت و توانایی و اختیار کارگر بر تولید و سرنوشت خود را دردلها بپاشد. هفت تپه حق داشت هر چه وسیعتر مورد حمایت قرار بگیرد.
معاون اول رئیس جمهور خواسته است که "موضوع هفت تپه را سیاسی نکنید". در حالیکه خود او با بسیج تمام ذخیره جانوران سیاسی و امنیتی حکومت به پرونده ای رسیدگی میکند که سرقت نان و کار از پایه های زندگی شش هزار خانواده کارگری را در دستور دارد.
هفت تپه نه فقط اعتصاب، بلکه هسته اصلی سیاست و پرچم سیاسی طبقه کارگر در ایران است. کارگر باید بر مقدرات زندگی خود کنترل داشته باشد. هفت تپه حق دارد و باید پیروز شود.