از میان گزارش های مربوط به پارس جنوبی، مصاحبه ی خبرگزاری دانشجو اوایل سال۱۴۰۳ با رئیس هیات مدیره کانون انجمن های پالایشگاه های پارس جنوبی شاهدی است بر این واقعیت که وقتی که آگاهی طبقاتی غایب است، وقتی که فروشنده ی نیروی کار خود را بدهکار و خریدار و کارفرما را طلبکار می نامد، نتیجه اش عجز و لابه و گلایه است و دیگر هیچ.
شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی دارای ۲۴ فاز گازی است با ۱۴۰۰۰ کارگر. این شرکت بین شهرستان عسلویه و کنگان در استان بوشهر قرار دارد.
رئیس هیات مدیره که مهندس شرکت است از اعتراضات کارگران در سالهای اخیر حرف می زند. اعتراضاتی که بخشی از خواستهای کارگران را برآورده کرده ولی مطالبات اصلی مثل طرح طبقه بندی مشاغل، وضعیت نابسامان کارگران راننده و مزد کار متناسب با ارزش تولید و زمان و آسیب، رتبه بندی سنواتی، تفکیک پست از شغل، خدمات رفاهی و پزشکی صفر، کمپ های مسکونی کارگران آلوده و فرسوده و دور از شهر و دور از دسترس خانواده ها، باقی مانده اند و مطالبه دو هفته کار و دوهفته استراحت هم دربخشی از شرکت ها اجرا نشده است. هر پالایشگاه چند تا پیمانی و هر پیمانی روال خودش را دارد.
چرایی این بی جوابی ها را در صحبت رئیس هیات مدیره می توان پیدا کرد.
او می گوید ״وقتی انجمن های شرکت تشکیل شد آرامش به شرکت بازگشت. و این برای مدیر که هدفش تولید و ثروت است خوب است. ما کاری کردیم که در شرکت توقف بوجود نیاید. برای خواستهایمان نامه ای به استاندار و شورای تامین بوشهر نوشتیم بی جواب ماند. نامه دوم هم فرستادیم جواب ندادند. ״
مصاحبه شونده می گوید، ״در آن دوره ۱۴۰۱ که اوضاع جامعه بحرانی بود ما سوء استفاده نکردیم و سکوت کردیم. اما بخش رسمی شرکت گاز و نفت از این فرصت استفاده کردند و الان شرایط بهتری دارند. دستمزد و ایاب و ذهاب مرتب و خدمات درمانی و رفاهی دارند و شهرک هایشان باخانواده هایشان است که رایگان است و در محیط خوش آب و هوا ساخته شده اند ״.
او در ادامه میگوید ״کارگران رسمی اعتراضشان رادیکال بود با شعارهای خاص! ولی ما گفتیم فضا مناسب نیست بگذاریم تا شرایط بهتر بشود. تجمعات را کنسل کردیم. با همکاری دستگاه امنیتی و اطلاعاتی همکاری کردیم. در ان وقت از طرف دشمنان تمرکزی روی کارگران نفت و گاز بود ولی ما نگذاشتیم اتفاق خاصی بیفتد. وقتی دشمنان روی کارگران نفت و گاز سرمایه گذاری کردند ما جلو توطئه را گرفتیم، در مجموعه ی ما آرامش بود و نگذاشتیم به تولید خدشه وارد بشود و در تولید کمک کارفرما بودیم... و بالاخره کاری کردیم نه سیخ بسوزد، نه کباب! ״
رئیس هیات مدیره در مورد یکی از تجمعاتشان میگوید: ״ما بنر آقا و سردار سلیمانی چاپ کردیم. ما معتقد به نظام هستیم و اعتراض را از اغتشاش جدا کردیم. ولی وقتی اعتراضی کردیم با ما برخورد شدیدی شد. من و ۱۲ کارگر دیگر را بازداشت کردند. تعدادی از کارگران را اخراج کردند و از بقیه تعهد گرفتند. نهایتا عاجزانه می گوید این رسمش نیست و کارگر را متنفر میکند...در آخر میگوید، نمیدانم چرا کسی که کار یدی و فیزیکی می کند کارگر است و من که مهندس هستم کارگر نیستم. ״
خوب، من از این دوست که مهندس شرکت است، می پرسم، گیریم تو را هم کارگر بنامند، اما کارگری که فاقد آگاهی طبقاتی است و فکر می کند او بدهکار و مدیر طلبکار است. فکر می کند رابطه کارگر و کارفرما چنین است که نه سیخ بسوزد و نه کباب. کارگری که خود می بیند شرایط کار و زندگی و مسکن کارگران سخت و خطرناک و ناامن است ولی کاری می کند که نه سیخ بسوزد، نه کباب. ولی هر روز و شب می بیند که سیخ سوخته ولی کباب چرب و نرم روی میز کارفرما و صاحبان شرکت است. کارگری که خود را بدهکار و مدیر و کارفرما را طلبکار می داند.
من از این دوست مهندس "کارگر" می پرسم، روزی ۱۲ ساعت کار کنار کوره ها با دستمزدی که به کارگر میدهند، اصلا تناسبی دارد؟ می پرسم صاحب گاز و نفتی که با کار طاقت فرسای کارگران تولید می شود، کیست؟ می پرسم قرارگاه خاتم الانبیای سپاه در شرکت نفت و گاز و پتروشیمی ها چکار می کند؟ مگر آنجا جنگی در کار است؟ و سوال مهم تر این که آیا شما به وجود و حضور دو طبقه سرمایه دار و کارگر باور دارید؟ این دو طبقه منفعتشان مشترک است؟ کارگران چند درصد از ارزش تولیداتی که با خون و عرقشان ساخته می شوند، نصیب شان می شود؟ ارزش های اضافی کار کارگران به جیب که میرود؟ شما که دوست دارید بگویند کارگر هستید، به موقعیت طبقاتی خود آگاهید؟ اگرهستید، چرا فکر نمی کنید، استاندار و مدیر شرکت و دولت و سپاه و مجلس و همه ی دستگاه های امنیتی و سرکوب ابزارهای طبقه ای هستند که شما را استثمارمی کنند. چرا فکر می کنید آنها باید به نامه نویسی و عجز و لابه و خواهش شما جواب بدهند.
شما در صحبتهایتان گفتید در ساختن و راه اندازی فاز ۱۳ و ۱۹ در اولی ۱۳ و دومی ۱۷ کارگر مردند. گفتید هر سال در حوزه های ۱۲ گانه کارگران تلفات می دهند. وقتی این را به مدیران و کارفرما و صاحبان شرکت میگویید جوابشان چیست؟ دلسوزی؟ عذاب وجدان؟ نه. جوابشان روشن است. کارگر باید نسل اندر نسل کار کند و بمیرد تا سود سرمایه شان اضافه و بیشتر و بیشتر شود. ایا بین کار و تلاش و زحمت و تولید و مرگ کارگر با سود کارفرما، سنخیتی هست؟
دوست عزیز و رئیس هیات مدیره شرکت پارس جنوبی و نماینده ۱۴۰۰۰ کارگر! بین منفعت کارگر و سرمایه دار یک دره عمیق است. یک دشمنی دائمی و تاریخی است. طبقه ای و اقلیتی داراییهای جامعه از نفت و گاز و پتروشیمی و ماشین و فولاد و کلیه نعمات جامعه که به دست کارگران تولید می شوند را قبضه کرده و اکثریت عظیمی از کارگران که با خانواده هایشان ده ها میلیون انسانند را استثمارمی کنند و دستمزدی می دهند که بخورد و نمیرد. این را شما که کارگرید با چشمان خود می بینید و شبانه روز در چنین شرایطی زندگی می کنید. این حرف کتاب ها نیست. این زندگی شما است. این زندگی کارگر است. شما در جایی گفتیدی کولر هوای اطاق مدیر یک دقیقه خاموش نمی شود اما کارگران در گرمای ۶۰ درجه بیرون و ۷۵ درجه محیط کار عرق می ریزند و با مرگ دست و پنجه نرم می کنند. گفتید یکی از کارگران از گرما بیهوش شد و به دکتر نرسید فوت کرد. هیچ وقت از خود پرسیدید که چرا؟ چرا چنین است؟ چرا اقلیتی مفتخور صاحب تمام داراییهای روی زمین و زیرزمین هستند و اکثریت کارگر و کارکن جامعه صاحب هیچی نیستند. چرا؟
تصور کنید اگر همین شرکت های نفت و گاز و پتروشیمی و فولاد و ماشین سازی ها و معادن و غیره دست خود کارگران بود و صاحبانش کل کارگران و کل جامعه بود و تولید نه برای سود کسی بلکه برای استفاده کل جامعه بود، چه جامعه ی خوشبختی داشتیم!
دوست عزیز برای دفاع از ابتدایی ترین حقوق کارگر مثل دستمزد مکفی و متناسب با تورم و نیاز خانواده کارگری، ساعت کار کم تر بویژه در شرکت های نوع شرکت پارس و معادن، مسکن مناسب، رفاهیات و بهداشت و درمان مناسب و دیگر حقوق انسانی کارگران، راه سر راست تری از شکایت و نامه نگاری و خواهش و تمنا و عجز و لابه هست. تصور کنید که در هر کدام از فازهای شرکت شما کارگران مجمع عمومی داشتند. نمایندگان مجامع انجمن ها رهبری مبارزات و اعتصابات کارگران را برعهده داشتند. مجامع عمومی که دایمی است ودم دست است و به اجازه و دفتر و دستک نیاز ندارد. مجمع عمومی که تمام قدرت و دخالت و اراده کارگران را در خود دارد. تصور کنید فردا اطلاعات سپاه بگوید کانون شما تعطیل. چکار می کنید؟ ولی کسی نمیتواند بگوید مجامع عمومی کارگران تعطیل. انوقت با اعتراض کلیه کارگران روبرو می شود.
و کلام آخر دوست عزیز اعتراضات و خیزش ۱۴۰۱ اغتشاش نبود. اعتراض بود. جنبش بود. خیزش بود. خیزش ستمدیدگان. خیزش زنان و دختران جوانی که از مهد کودک تا دانشگاه و محیط کار تحقیر می شوند و توهین می شنوند. برای برابری زن و مرد بود. این خیزش دوست و متحد طبقه کارگر است. کارگران یک طبقه اند ۱۴۰۰۰ کارگر شرکت شما فقط گوشه کوچکی از یک طبقه ده ها میلیونی است. گفتید کارگران رسمی از فرصت استفاده کردند و نفع بردند. خوب شما که استفاده نکردید جایزه گرفتید؟ نه. آنها درست عمل کردند. انها هم مثل مردم خیابان اعتراض کردند و بهره بردند. نهایتا ما همه ی استثمار شدگان و ستمدیدگان زن و مرد و جوان در یک کشتی نشستیم. بگذار سکانش هم دست خودمان باشد.
آذر ماه ۱۴۰۳- دسامبر ۲۰۲۴