کارگران ساختمانی و حق بی قید و شرط برخورداری از اجتماع و اعتصاب
در این مملکت هیچ چیز ساده تر از حذف بیمه صدها هزار کارگر ساختمانی نیست. مثل آب خوردن! مصوبه مجلس و قانون تازه از دولت و یا بخشنامه دیگری از وزارت کار میتواند حکایت تعویق و حذف بیمه بخش دیگری از کارگران ساختمانی را دامن بزند. مورد اخیر زیر سر سازمان تامین اجتماعی و نقشه های آن برای روشهای میدانی در شناسایی و کنترل بیمه کارگران ساختمانی خوابیده است. اگر میخواهید سر از اسرار عقده چرکین بیمه کارگران ساختمانی و این درد بی درمان طبقاتی در ایران دربیاورید باید بیان فشرده صورت مساله از زبان طرفین کشمکش را از نظر بگذرانید:
اول: اظهارات علی قیاسی، نایب رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی کشور (سایت خبرگزار کار ایلنا، 26 دی ماه 1403)
"در سال گذشته سازمان تامین اجتماعی مصوبهای داشته که در روند قانون اصلاح بیمه کارگران ساختمانی اخلال به وجود آورده است. در این مصوبه به این قانون استناد شده و بیان شده که سازمان تامین اجتماعی باید خود سامانه نظارت و بازرسیهای اجرای بیمه کارگران ساختمانی را بطورکامل بدست گیرد. پرسش ما این است که اگر سازمان تامین اجتماعی به این میزان نیرو دارد که بتواند همه بازرسیها را انجام دهد، پس چرا کارگاههای صنعتی متوسط و کوچکی که نیروی کارشان درخواست بازرسی میکنند، رسیدگی کند؟ این درحالی است که به شکایت کارگران بخش صنعت هر سه ماه یکبار هم نمیتوانند رسیدگی کنند و خودشان در بخش بازرسی از کمبود نیرو شکایت دارند."
دوم: پاسخ وزارت کار، سه ماه بعدتر؛
مصطفی سالاری، مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی ( گفتگو با خبرگزاری کار ایران، ایلنا، 21 اردیبهشت 1404) :
" کارگران ساختمانی متقاضی پوشش بیمهای، بیشتر از ظرفیت پیش بینی شده این حوزه هستند... ممکن است برخی بیمهشدگان کارگران ساختمانی در این حوزه مشغول به کار نباشند که نشان میدهد، معیارهای کنونی دقیق و کافی نیست. مساله اصلی این است که چه افرادی واقعا کارگر ساختمانی هستند. ما غیرکارگرانی داریم که اکنون از برخی قسمتهای قانون استفاده میکنند و در مقابل کارگران مستحقی داریم که در صف قرار گرفتن تحت پوشش بیمه منتظر هستند... ما هیچ پیشفرض قطعی برای روش شناسایی و بیمه کردن کارگران ساختمانی نداریم... "
و در این همین گفتگو تاکید مدیر عامل بر روشهای مدنظر است که " پیشنهاد این است که کارگروه مربوط به کارگران ساختمانی بر منابع و مصارف، نظارت و شناسایی افراد مشمول را عهدهدار باشد."
***
دعوای میان وزارت کار و کارگران ساختمانی ابدا تازگی ندارد. هر از چندگاه مقامات داخلی فرش را از زیر پای طرف کارگری بیرون میکشند، اعتبار صلاحیت چند صد هزار نفر کارگر را از لیست باطل میکنند تا عقربه ها چند سالی به عقب کشیده شود. بیمه کارگران ساختمانی در طول این سالها بسرعت به نقطه ضعف رویایی بورژوازی علیه طبقه کارگر تبدیل شده است. وسوسه امتیازات آسان، حفره هایی که نشانی از پر شدن آنها پیدا نیست هر نوکر تازه از راه رسیده ای را به لگد پرانی به حق بدیهی کارگران ساختمانی میکشاند. تعرض مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی یک "ناخنک" نیست، بلکه تجدید سازمانی دامنه داری را شامل میشود که در همان اولین قدم انجمن های کارگری ساختمانی را قربانی میگیرد و تا آخرین خاکریزهای طبقه کارگر در مصاف با بورژوازی و جمهور اسلامی سرمایه، هیچ چیز جلودار آن نیست. یک مامور دون پایه دولتی با چه زبانی بهتر از این میتواند فرمان حمله به مراکز کارگری ساختمانی را صادر کند تا همزمان لیست مشمولین بیمه کوتاه تر شود و کوتاه بماند؟ در مقابل، آیا کسی نیست گنده گویی مدیر عامل را در منت بیمه های حقیر و فکسنی در مقابل مرگ و خطرات مرگبار محیطهای کار علیه کارگران افسار بزند؟ کسی نیست گوش عالی جناب را در نقض بیمه 96 درصد کارگران قراردادی خارج از قانون کار کف دستش بگذارد؟ آیا همین سیاست و تعرض وحشیانه به حق صف وسیع از کارگران نمیتواند موتور محرک موج اعتراض گسترده کارگری در جامعه گردد؟
کارگران ساختمانی، انجمن، صنف و ابزار سازمان یابی
اینرا باید به حساب یک طنز تلخ بحساب آورد که کارگران ساختمانی در چهارچوب انجمن های صنفی جزو سازمان یافته ترین بخشهای کارگری در ایران و در منطقه از کوچکترین اختیار و امکان مبارزه برای احقاق حقوق خود و مشخصا بیمه برخوردار نیستند. بیمه ها هیچ وقت حاصل کارکرد انجمن ها نبود. واقعیت این است که انجمن ها زنجیری بر پای مبارزه جویی، نارضایتی و حق طلبی کارگران ساختمانی بوده است که چند صباحی بیشتر دندان بر جگر بگذارند.
تعداد هر چه ناچیز بیمه شدگان، بهانه های مسخره عرصه را بر وزارت کار تنگ کرده است و امروز این وزارت کار است که با دو قورت و نیم باقی دست پیش میگیرد و دست به تعرض میزند. پاسخ به تعرض وزارت کار در اصرار بر صلاحیت و جدیت هر چه بیشتر انجمنهای صنفی در کنترل دلخواه وزارت کار در امور بیمه ها نیست. کارگران ساختمانی چاره ای جز تعرض متقابل، تعرض وسیعتر و در بسیج پایه های توده ای خود ندارد.
در اولین گامهای اعتراض توده ای کارگری حصار "انجمن" و "صنف" زیر دست و پای حق طلبی کارگری خرد و خاکشیر خواهد شد. چه کسی بهتر از کارگران ساختمانی که این گذر تاریخی در مصافهای طبقاتی در ایران را هموار سازند؟ کارگران ساختمانی، بخش بزرگ و موثر این کارگران، اکثریتی قابل توجه از طبقه کارگر دست اندرکار پروژه های عظیم صنعتی و عمرانی و اسکان در دل پیشرفته ترین تکنیک معاصر زیر بار استثمار و بی حقوقی در چهارچوب من درآوردی انجمن و صنف حاکی از یک موقعیت غیر قابل تداوم دارد که دیر یا زود به انفجار خواهد انجامید. لایه های پایینی هر چقدر هم که در پراکندگی استخدام پروژه های ساختمانی کوچک؛ هر چقدر هم در استخدام پروژه های شرکتهای کم دوام دولتی و خصوصی نمیتواند جز با مبارزه وسیع و سراسری با شرایط مرگبار کار و زندگی خود کنار بیاید، بسوزد و بسازد.
در مورد انجمن ها و مسیر آتی مبارزات کارگران ساختمانی باید منتظر تصمیم و انتخاب خود کارگران ساختمانی ماند. بخصوص آنکه از جمله در شهرهای متعدد کردستان از کنار پوشش و چتر با ارزش آنها برای همبستگی و اتحاد میان کارگران نمیتوان بسادگی گذشت. هر چه هست، خصلت سیاسی هر چه قویتر در پیگیری حق تشکل، آزادی اجتماع و اعتصاب که دهن یاوه گو و کارشکنی هر جیره خور وزارت کار گل بگیرند، را در دستور هر چاره جویی و اقدام کارگری بیش از پیش ایجاب میکند.