جنگ احتمالی ایران و اسرائیل و تبعات آن در منطقه خاورمیانه نیروها، سازمان ها و حتی دولت ها را به اعلام موضع وادار کرده است. با توجه به فضای جنگی كنونی و تهدیدات و تلاش های دولت اسرائیل برای به آتش كشیدن منطقه، و با توجه به خطر جنگ و حمله نظامی احتمالی اسرائیل - آمریكا به ایران، هر یک از این نیروها بنا به منافع طبقاتی و دورنمای خودشان از این جنگ به دنبال منافع آنی و آتی خود هستند. جامعه ایران حول این مسئله بشدت قطبی شده است.
از سلطنت طلبان و نیروهای ناسیونالیست و قوم پرست گرفته تا احزاب چپ بورژوایی که زیر لوای پرچم کمونیسم فعالیت میکنند، همگی امیدوارند زیر سایه جنگ به امیال خود برسند و بر طبل جنگ میكوبند و رسما از بركات این جنگ میگویند و در این فضا كنار دولت اسرائیل ایستاده اند. ناسیونالیست های كرد و احزاب و سازمان و گروههای این جنبش عملا دو دسته شده اند: یكی امیال و آرزوهای خود را به قدرت نظامی ناتو و جنگ آنها از كانال دولت اسرائیل بسته اند و شاخه دیگر آن كه پ ك ك و اقمار آن باشد، امیدوارند در دل این جنگ با قرار گرفتن در كنار جمهوری اسلامی در منطقه و مشخصا كردستان ایران جا و مكانی دست و پا كنند. در این میان اخیرا ریوار آبدانان از اعضای "ریاست مشترک کنفدرالیسم جوامع کردستان (ک.ج.ک)" و از اعضای "کوردیناسیون حزب حیات آزاد کردستان - پژاک" در مطلبی تحت عنوان "آژیرهای خطر به این زودی ها در ایران و اسرائیل خاموش نمی شوند" به نزاع و جنگ احتمالی ایران و اسرائیل پرداخته است .
آبدانان در این نوشته ضمن پرداختن به این جنگ احتمالی و ریشه ها و تبعات آن در منطقه و جهان چندین تز "درخشان" را می پروراند. از این بگذریم که این تزها چقدر واقعی و محتمل می باشند، ما این فرض ها و سناریوهای آقای آبدانان را مبنا قرار خواهیم داد و آنرا در دنیای واقعی مورد بررسی قرار می دهیم. آبدانان در یکی از این تزهای خیالی می نویسد :
" اگر ایران ( بخوانید جمهوری اسلامی) در تقابل هژمونیک خود با نیروهای غربی نهایتا به موفقیت و ثباتی پایدار دست یابد و بتواند مناطقی از خاورمیانه که دارای اشتراکات فرهنگی هستند را نظیر آنچه در اتحادیه ی اروپای پس از جنگ جهانی شاهد آن بودیم ،در چهارچوب یک اتحادیه ی دموکراتیک گرد بیاورد، نه تنها مسایل داخلی ایران حل می شود بلکه ایران به یک قطب نیرومند در کل منطقه تبدیل خواهد شد. در غیر این صورت ، حتی بزرگترین پیروزی رژیم ایران در مقابل جهان غرب نیز هیچ تضمینی برای حفظ ثبات داخلی ایران و بقای جمهوری اسلامی در پی نخواهد داشت و مبارزات دموکراتیک مردمی از درون حکومت را با چالش های بزرگی روبه رو خواهد کرد".
قبل از هر چیز باید معنی واقعی و زمینی این پارگراف را که بطور کلی و رازگونه نوشته است رمزگشایی کنیم. انجائی که مینویسد "گرد آوردن مناطقی از خاورمیانه در یک اتحاد دمکراتیک"، منظور ایشان همان نیروهای نیابتی و نیروهای "محور مقاومت" جمهوری اسلامی در منطقه و البته به اضافه پ ك ك و اقمار او است. اگر از لفاظی های پوچ و بی محتوای "دمكراتیك" نویسنده بگذریم، پ ك ك و شاخه ایرانی او (پژاك) امیدورا است چنین سناریویی جایی برای آنها باز كند و می كوشند جمهوری اسلامی را متوجه كنند كه این نیرو در این سناریو جریانی قابل اتكا است. در جایی دیگر از تزهای "درخشان" آقای آبدانان اینگونه آمده است که:
"دو بار حمله ی انتقام جویانه ی مستقیم ایران به اسرائیل ، موقعیت نیروهای نیابتی اش را از حمایت خود مطمئن می گرداند و از این پس می تواند بیش از بیش این نیروها را در جهت اهداف خود بکار بگیرد."
البته باید این را اضافه کرد که پژاک خود را جزء این نیروهای نیابتی میداند، هر چند به صراحت عنوان نمی کند در ادامه بدان باز خواهم گشت .
رهبری پژاک نتیجه میگیرد که: "جنگ میان ایران و اسرائیل تائثیر بزرگی بر مسئله کورد خواهد داشت." در ادامه نقل قول ها از آقای آبدانان خالی از لطف نخواهد بود که نقل قول دیگری از ایشان را ذکر کنم تا ماهیت ارتجاعی و ضد جنبش سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی ایران بدست طبقه کارگر و مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران روشن تر شود . آقای آبدانان در جایی دیگر در این نوشنه می گوید:
"واضح است که جناح ناسیونالیست سنتی و قدرت طلب کوردی که وابستگی ذهنیتی و سازمانی عمیقی به غرب دارد ، کاملا در راستای اهداف نیروهای غربی عمل میکند و همیشه بستر نسل کشی و قتل عام کوردها را فراهم می آورد. اما جناح دموکراسی خواه کردی ( بخوانید پ ك ك و اقمار او از جمله پژاک) نظیر آنچه که در نبرد داعش شاهد آن بودیم، میتواند نقش مثبتی در تحولات منطقه ایی و جهانی ایفا کند. می تواند با طرف هایی که حقوق دموکراتیک کوردها را می پذیرند تعامل مثبت داشته باشد و از این راه بر سرنوشت جنگ و تحولات تاثیر فوقالعاده ای داشته باشد و در پروسه حل بحران ها نقش سازنده ایی ایفا کند ".
خلاصه کلام اگر لپ مطلب آقای آبدانان در این نقل قول های طولانی را کنار هم بگذاریم و بطور واقعی و زمینی آنرا معنی کنیم، ایشان میفرمایند ما جناح دموکراسی خواه کوردی هستیم و در تحولات منطقه و جنگ احتمالی بین ایران و اسرائیل باید در کنار جمهوری اسلامی قرار بگیریم نه مانند جناح سنتی که در رکاب غرب سینه میزنند، چونکه این جمهوری اسلامی است که در فردای پیروزی مردمان با فرهنگ مشترک را در یک اتحادیه دمکراتیک گرد هم می آورد. این بدین معنا نیست که پژاک فقط در فردای پیروزی در رکاب جمهوری اسلامی سینه خواهد زد و چماق دست او خواهد شد بلکه همین حالا هم حاضر است بقول خودش در پروسه بحران ها نقش سازنده ای ایفا کند. اینجا منظور ایشان از بحران ها چیزی بغیر از کمک کردن به جمهوری اسلامی در سرکوب مردم انقلابی که برای سرنگونی آن به پا خاسته اند نیست. آبدانان دارد اینجا اعلام میکند که حزب متبوع ایشان نه تنها در سرکوب خیزش مردمی آماده است بلکه دارد همچنی به چشم مردم و طبقه کارگر خاک میباشد که گویا جمهوری اسلامی قادر به حل مسئله ملی به شکل دمکراتیک است و با این پرچم و به نام نماینده خود گمارده "كوردها" امیدوار است جایی در كنار جمهوری اسلامی پیدا كند.
به هر صورت آنچه مسلم است اگر جناحی از ناسیونالیسم كرد، از حزب دمكرات تا گروههای قومی و باند سیاهی مانند جریان عبدالله مهتدی، امیدوارند در دل جنگ خونین اسرائیل - آمریكا با ایران، روی آنها حساب باز شود، و در فردای ویرانی جامعه ایران، از كانال بمب های ناتو و بر ویرانه جامعه به كمك دولت های فاشیست اسرائیل و آمریكا كاره ای شوند، پ ك ك و "شوالیه های" پژاك هم در كنار ایران میخواهند به كار گمارده شوند. اینها دو روی یك سكه اند و شاخه های مختلف ارتجاعی هستند كه برای سهیم شدن در قدرت حاضرند هستی و نیستی مردم به خون كشیده شود.
مستقل از این آرزوهای شوم كه هر دو جناح ناسیونالیسم كرد در انتظارش هستند، برای طبقه كارگر و مردم متمدن ایران، چنین جنگی به جنایتی بزرگ علیه مردم تعبیر می شود. از منظر مردم ایران، چنین جنگی به معنای كشتار وسیع، فقر و گرسنگی و آوارگی آنها و ویرانی جامعه است. به معنای تحمیل استیصال به مردم و عقب راندن و خاموش كردن جنبش آزادیخواهانه مردم است كه بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی است که نهایتا به افزایش طول عمر جمهوری اسلامی می انجامد. مردم آزادیخواه ایران، همراه با بشریت متمدن در سراسر جهان، علیه این جنگ و مبلغین و مدافعین آن از هر دو سو هستند. بی تردید مردم كردستان هم به این امر آگاهند كه چگونه جریانات ارتجاعی و ضد كارگری به نام آنها و با پرچم "كورد و كوردستان" هر كدام امیال خود را به یكی از طرفین معامله بسته و در كنار دو نیروی ارتجاعی در این جنگ احتمالی قرار گرفته اند. مردم آزادیخواه كردستان هم از همین زاویه به احزاب ناسیونالیست کرد نگاه می کنند. اگر گروهای قومی و مرتجع با هر اسم و رسمی مدافع اسرئیل شده اند و چشم بر همه جنایات و خونریزی دولت فاشیست اسرائیل در فلسطین و لبنان و... بسته اند و امیدوارند این سناریو در ایران تكرار شود و اسم آنرا مخالفت با جمهوری اسلامی نام گذشته اند، جناح دیگر از جمله پ ك ك و شاخه ایرانی آن پژاك هم امیدوارند با حمله به ایران، جمهوری اسلامی روی آنها حساب كند و در كردستان به جای نیروهای خودش، به جای سپاه و بسیج و مزدوران محلی، "گریلاهای" پ ك ك را در مقابل مردم هوا کند و كنترل بخشی از این منطقه را به آنان بسپارد. ما و مردم آزادیخواه كردستان پیام آنها را شنیده ایم، ما هم آنها را در كنار هیئت حاكمه جنایتكار اسرائیل و هیئت حاكمه جنایتكار جمهوری اسلامی قرار داده ایم. دو جبهه ارتجاعی كه ماهیت مبارزه و تلاش ما برچیدن آنها در منطقه است و بی تردید در این میان سرنوشت طرفداران و "شوالیه های" آنها بهتر از اربابانشان نخواهد بود.