دست ها بالا! اگر نمی خواهید شهر و کشورتان، با بیمارستانها و مدارس و منازل، با نوزادان و سالمندن و پزشکان و خبرنگاران و کارگران و معلمین و خبرنگاران و همه شهروندانش، نابود و برسرتان خراب شود، "حکومت بالای سرتان" را تحویل دهید! اگر نمی خواهید در مقیاس صدها هزارنفره و میلیونی کشته و فراری و مجروح شوید و "جان سالم بدربردگان" و مجروحین تان ١٠ تا ١٢ بار از این نقطه به آن نقطه فرار و کوچ نکنند، اگر نمی خواهید جامعه تان به سرانجام غزه تبدیل شود، "حکومت بالای سرتان" را تحویل دهید!
این نه سناریو یک فیلم ترسناک هالیوودی، در مورد موجودات فضایی مخوف و "دیوصفتی" است که تلاش میکنند به این شکل کره زمین را تسخیر کنند، که داستان تراژیک هولناک و واقعی رویداهایی است که طی یک سال گذشته جهانیان را به کنجی کشانده است تا تسلیم خواست های "قهرمان" داستان، دولت نژادپرست و فاشیست اسرائیل شوند.
این "هدیه"* امروز نتانیاهو است به مردم لبنان که در حال اجرا است و در بسته بندی "شیک" تر و "رویال" تری برای مردم ایران پست شده است. مردم لبنان در حال فرارهای میلیونی و دادن قربانیان بی شمارند و مردم ایران نگران و هراسان بدنبال یافتن راهی برای نرسیدن این "هدیه" مخوف به مقصد ایران!
جنگ اسرائیل با مردم فلسطین، که پس از انهدام غزه و قتل عام هولناکی که صدای نزدیک ترین دوستان دولت اسرائیل را هم درآورده است، و پس از گسترش امروز آن به لبنان و تهدیدات مستقیم و وقیحانه نتانیاهو که "لبنانی ها" از "غزه ای ها" بیآموزند! و اگر "حزب الله" را سرنگون نکنند، همانگونه که مردم غزه حماس را سرنگون نکردند، دچار همان مجازات جمعی خواهند شد که غزه به آن دچار شد! و ارتش اسرائیل لبنان را به غزه دیگری تبدیل، و با خاک یکسان خواهد کرد!
این نسل کشی و مجازات جمعی، آدم کشی، تخریب میلیونی و با سرعت ماهواره ای، اگر روزهای اول شکل گیری تراژدی غزه، "خجولانه" و "زیرلبی" و پشت ریاکاری ها و لفاظی های "دیپلماتیک" تلویحا گفته می شد، امروز رسما و با کمال وقاحت بعنوان سیاست رسمی اسرائیل اعلام شده و به" نرم" رابطه آن با مردم خاورمیانه و با جهانیان تبدیل شده است.
سازمان ملل و دادگاه لاهه و افکار عمومی جهانیانی که یک سال است علیه نسل کشی از مردم فلسطین فریاد میزنند، حقوق بشر و ممنوعیت پاک سازی قومی و مذهبی و نژادی، ممنوعیت نسل کشی و موازین حقوق بشر و روابط بین الملل در مورد جنگ و حفاظت از غیرنظامیان، را دولت فاشیست اسرائیل، در حمایت کامل و بی قید و شرط آمریکا، طی یک سال تماما عملا به "زباله دان" ریخت. این روزها در کیس لبنان و ایران آن را رسما، بعنوان "نظم نوین" فاشیستی خود برای حل معضلات سیاسی اش در خاورمیانه و در جهان، اعلام کرده است. دولت نژادپرست اسرائیل، بر بستر ناتوانی نهاد های بین المللی و قدرت های بزرگ منطقه ای و جهانی برای مهار اوضاع، این "نظم چرکین" را عملا بعنوان الگویی در اختیار همه قدرت های بزرگ و کوچک قرار داده است. این واقعیت، به اندازه فاجعه نسل کشی از فلسطینیان، خطرناک و انفجاری است. "بالا آمدن" جینگوئیسم آمریکایی از حلقوم قوم پرست یهودی، از نسخه اولیه آن، مهوع تر، بی شرمانه تر و خطرناک تر است.
سی و چهار سال پس از شکست خونین "نظم نوین جهانی بوش"، سیاستی که ذکر نام آن توسط سیاستمدارن در آمریکا امروز "فول" سیاسی است، همان سیاست و برای رفع همان معضلاتی که لاینحل ماند، یک سال است توسط حکومت نژادپرست یهودی در اسرائیل در حال اجرا است. با این تفاوت که نام آن را دیگر نه "حملات پیشگیرانه" و "بشردوستانه" که مستقیما تحت عنوان "پرافتخار" مجازات جمعی و میلیونی شهروندان، و خراب کردن شهرها و روستاها بر سر مردمانش، صورت میگیرد. بورژوازی غرب به رهبری آمریکا، سی و چهار سال پس از شکست "نظم نوین جهانی" بوش برای برون رفت از همان بن بست ها و معضلات حل نشده، یک سال است که "نظم نوین نتانیاهو" را بالا آورده است!
"موفقیت" نتانیاهو در قتل عام، نسل کشی و پاک سازی نژادی در غزه، بدون اینکه نوری در انتهای تونل خروج فاشیسم یهودی از بن بست "بقا اسرائیل" تابانده باشد، شرایطی را بوجود آورد که اسرائیل رسما اعلام کند که مجازات جمعی، نسل کشی و پاک سازی قومی و تخریب تمام و کمال دهها و دهها شهر، سیاست رسمی آن برای حل هر معضل سیاسی در هر سطحی است! آن را امروز به مردم لبنان اعلام کرده است و در حال اجرا آن است، و وعده آن را هم به مردم در ایران "هدیه" کرده است. هدیه ای که از طرف صفی در اپوزیسیون به رهبری رضا پهلوی، رسانه ها و هوادارانش، نه تنها در آغوش گرفته شده است که ملزومات و تشریفات ارسال و دریافت این "هدیه" تاریخی هم تدارک دیده شده است. این بار برخلاف کیس سوریه، از پیش "ارتش آزاد ایران" توسط احزاب و شخصیت های قوم پرست، ملی مذهبی، گذشته پرستان پادشاهی خواه و مجاهد و چپ فرصت طلب ابن الوقت، به رهبری جناب پهلوی در رقابت با مجاهد، اعلام آمادگی کرده اند.
"کیس ایران"
در حاشیه فاجعه عزه و تراژدی فلسطین!
در شرایطی که علیرغم نفرت و انزجار همگانی از جمهوری اسلامی، ترس از جنگ و گسترش عملیات های نظامی اسرائیل به ایران، هراس از عملی شدن پروپاگاندهای جنگی مورد ابعاد تخریب و کشتاری که در انتظار ایران است، و در حالی که "تیک تیک ساعت" و گذار از فاز موشک پراکنی ها و عملیات های ایذایی و ترورهای محدود به حملات نظامی گسترده، نفس در سینه مردم در ایران حبس کرده است، ״کیس ایران״ بار دیگر به یکی از محورهای بحران در خاورمیانه و در جهان تبدیل شده است.
امروز، در صحنه داخلی و در "مناسبات جهانی"، چه در بالا و میان قدرت های حاکم و چه در پایین در صف جنبش های مردمی، "کیس ایران" که بیش از چهار دهه است بطور سیستماتیکی بحرانی است، بار دیگر باز شده است! این بار دلیل آن نه "انقلاب ٥٧" و "جنگ ایران و عراق" و "حکم قتل سلمان رشدی" و ״خطر ایران هسته ای״ است و نه "ورود و خروج" جناب خاتمی به سازمان ملل و "دیپلماسی" ظریف و سرنوشت جدال قدرت های جهانی حول "برجام" و "تحریم" های اقتصادی! این بار، نه به خاطر تغییر چشمگیر و وسیع توازن قدرت بین مردم در ایران با حکومت بالای سرشان، یا حمایت جهانی بشریت متمدن در پنج سال قبل از کارگر هفت تپه و تحرک جهانی دوسال قبل در دفاع از جنبش "زن زندگی آزادی"، که بدلیل بن بست دولت نژادپرست اسرائیل و نیاز آن به گسترش جنگ و بحران در منطقه، "کیس ایران" باز شده است.
کیس امکان حمله اسرائیل به ایران، نه فازی در ادامه حمایت جهانی بشریت متمدن از مبارزات کارگری و خیزش انقلابی زن زندگی آزادی است و نه در ادامه دیپلماسی و شکاف تاریخی غرب با جمهوری اسلامی، نه بر سر "محدود کردن توان هسته ای ایران" و تغییر توازن قدرت و کنترل و مطیع کردن ایران برای پذیرفته شدن به بازار جهانی است و نه برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و مهار اسلام سیاسی! کسی که خطر حمله اسرائیل به ایران را به این فاکتورها گره میزند، یا متوهم است و بی اطلاع و یا منفعتی در شکل دادن به "ارتش آزاد ایران" و سوریه ای کردن ایران، با پاشاندن خاک به چشمان مردم دارد.
مستقل از اینکه تهدیدات جنگی تا چه اندازه عملی شود، و مستقل از اینکه نه اسرائیل و نه ایران توان جنگ دو کشور را ندارند. مستقل از اینکه و قرار هم نیست که این دو کشور با هم به جنگ رودر رو بپردازند، و اساسا جنگی در جریان نخواهد بود و مستقل از اینکه عملیات نظامی اسرائیل در حمایت کامل غرب و در راس آن آمریکا قرار است موشک باران وسیع باشد یا محدود و کنترل شده، تا همین جا جنگی علیه جامعه، علیه مردم در ایران، براه افتاده است و دو صف در این جنگ در مقابل هم صف بندی کرده اند.
تصور اینکه فرود آمدن حتی یک "موشک مشقی" به نزدیکی تاسیسات نفتی و اتمی ایران، چه بازتابی در ایران خواهد داشت، برای هر کسی که دو دهه این منجلات میلیتاریستی که فروریزی هزاران تن بمب و موشک بر سر مردم در شهرها و روستاها را مشاهد کرده یا خبر انها را شنیده باشد، برای نسلی که تجربه جنگ ارتجاعی عراق و ایران را دارد، نباید سخت باشد. ترس، هراس، احساس بی قدرتی، فرار از جنوب به شمال و از شمال به جنوب، دیروز در غزه و امروز در لبنان، و فردا در تهران و تبریز و اصفهان و شوش و ... حداقل خسارتی است که مردم در ایران تجربه خواهند کرد. گرفتن تصویر هراس و فرار، به هر ناظر طرفدار ماشین جنگی اسرائیل هم باید قبولانده باشد که حمله اسرائیل به ایران، نه جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی است و نه برای کمک به مردم ایران و نه حاصل آن کمکی به بهبود شرایط مبارزه مردم علیه جمهوری اسلامی خواهد کرد! این جنگ در کمترین سطح از ایران، سوریه دیگری خواهد ساخت! بعلاوه به عمر جمهوری اسلامی اضافه خواهد کرد. مردم در ایران این فریب و خود فریبی و توهم را، که راه خلاصی شان از شر جمهوری اسلامی از طریق حمله نظامی اسرائیل به مراکز هسته ای و صنعتی ایران میگذرد را نمی پذیرند! دوستان دروغین شان در جهان، از ترامپ تا نتانیاهو، از حسن نصرالله تا پوتین را در تجربه مستقیم شان، شناخته اند. جنگ نتانیاهو نه با خامنه ای و جمهوری اسلامی ایران، که با مردم و جامعه ای است که نتانیاهو و جمهوری اسلامی را به یک میزان دشمن خود و تلاش شان برای آزادی و امنیت میدانند. اینها روی نفرت و انزجارمردم از حاکمیت بالای سرشان و امید به تسلیم شدن شان در مقابل ماشین جنگی اسرائیل، تا شاید به این طریق دروازه ای برای خروج این هیولای کشتار و تخریب از بن بست باز شود، سرمایه گذاری کرده اند.
بازتاب این منجلاب در خاورمیانه و تهدیدات علنی اسرائیل برای تعمیم آن به ایران، به موجی از گمانه زنی، توهم، فریب و ریاکاری و میدان داری باندهایی که بنام منافع مردم در باد جنگ افروزی اسرائیل میدمند، دامن زده است.
شرط بندی های بخشی از اپوزیسیون بر سر نحوه حملات نظامی و تخریب ها و کشتارها، وعده های "تمیز" در مورد نحوه فروپاشی، سرنگونی، انقلاب های نارنجی و سیاه و ... بخشی از ماشین جنگی و پروپاگاندهایی است که توسط پادشاهی خواهان به رهبری رضا پهلوی و دنبالچه هایش بنام احزاب و گروه های قومی و ملی و چپ، براه افتاده است.
رضا پهلوی، که اعلام جنگ دولت اسرائیل نور امیدی در انتهای تونل تاریک شانس او روشن کرده است، وعده فروپاشی "خوب" و پرکردن فوری خلا قدرت، پس از غزه کردن ״مسالمت آمیز״ ایران، بی تردید با استفاده از سپاهیان و بخش های کنده شده از رژیم! را میدهد. او برای بازگرداندن چرخ تاریخ به عقب و به قدرت نشاندن شاهان و سلاطین و ... فورا آستین ها بالا زده است و اطمینان خاطر داده است که رعایایش (مردم من) خیال شان راحت باشد. چرا که او و خاندانش، نزد "دوستان مردم ایران"، یعنی ترامپ و نتانیاهو و شیوخ عربستان و .. مقبولیت دارد! این درحالی است که امروز جهان غرب، طفل شیرین و تاریخی خود، اسرائیل را زیر فشار جنبش علیه نسل کشی از مردم فلسطین، از نظر ایدیولوژیکی و اجتماعی و سیاسی، طرد کرده است و اسرائیل امروز منزوی ترین قدرت حاکم در جهان است که قرار است با میانجیگیری آقای پهلوی و دریافت مدال "سرنگون کردن جمهوری اسلامی" از انزوا خارج و دوباره به آغوش گرم غرب باز گردد!
بدنبال پروپاگاند جنگی رضا پهلوی، حمید تقوایی، بنام چپ و کمونیسم، وعده فروپاشی "انقلابی" و سرخ داده است. آنالایز پشت آنالایز که رژیم ممکن است فوری سرنگون شود، کم کم سرنگون شود، اول مثبت است بعد منفی میشود یا اول منفی است و بعد مثبت میشود، ممکن است به نفع مردم و طبقه کارگر شود و ممکن است نشود! بهرحال چون مردم ایران از کشته شدن حسن نصرالله خوشحال شدند و از مردن خامنه ای هم خوشحال خواهند شد، پس ایشان بعنوان رهبری که نام خود را کمونیست و طرفدار کارگر گذاشته است، بیرق "زنده باد این تهدیدات" را برافراشته است تا از قافله میدان داران غافل نماند ! این چهارچوب نظری است که بر مبنای آن حمید تقوایی بنام کمونیسم و کارگر، عبدالله مهتدی بنام منافع مردم در کردستان و مجاهد که به خاطر جوهر اسلامی نزد نتانیاهو امروز چندان مقبول نیست، به دفاع از حمله نظامی به ایران دست میزنند. البته مجاهد بنام "ارتش آزادی ایران" مشغول زدن توی دهان رضا پهلوی است که "شکر زیادی میل نکند" ایشان ریاست اجرای سناریو سیاه در ایران را ندارد چرا که مجاهد قرار است ریس ارتش آزاد ایران در کیس سوریه ای کردن ایران شود!
اما این تمام سوخت و ساز سیاسی در جامعه ایران و در اپوزیسیون نیست. صف وسیعی از احزاب و شخصیت های سیاسی و فعالین مدنی و صنفی و .. (بنام چپ یا راست) چه در ایران و چه در خارج از کشور، مصمم در مقابل شارلاتانیزم فرصت طلبان جنگ افروز و جنگ طلبی این طیف ایستاده اند. در مقابل پروپاگاندای کثیف جمهوری اسلامی و این اپوزیسیون که ״مخالفت با جنگ یعنی طرفداری از جمهوری اسلامی״ سد بسته اند و خلع سلاح نمیشوند. مهمتر از همه در مقابل پروپاگاند فاشیسم اسرائیل و تهدیدات نظامی و .. حقایق را زنده نگاه داشته اند و عزم کرده اند که اجازه ندهند نه دولت اسرائیل و نه هیچ قدرت و نیروی دیگری نفرت مردم از جمهوری اسلامی را هایجک کنند و از آن سرمایه ای برای عراقیزه کردن و سوریه ای کردن یا غزه کردن ایران، بسازند.
صفی که این حقیقت را که جامعه ایران نه ملک خاندان پهلوی و سلاطین کفن پوسیده است و نه مایملک خامنه ای و ارتجاع اسلامی، مدام خاطر نشان میکنند و اجازه نمی دهند که این فضا موجب گسترش توهم میان مردم به فغان آمده از حکومت بالای سرشان شود. ایران منزل و سرپناه و جامعه هشتاد میلیون انسانی است که بخش اعظم آن، پیشرو، مترقی، صلح طلب و متوقعی است که تا پیش از منجلابی که فاشیسم اسرائیل براه انداخته است با قدرت مشغول جدال با جمهوری اسلامی برای سرنگونی انقلابی آن بودند. جنگ میتواند مبارزه آنها را فرسنگها به عقب براند! میدان را برای سرکوب های بیشتر حکومت بازتر کند و جنبش مترقی، مدرن، چپ و عدالتخواهانه ایران را عقب براند. جنگ اسرائیل با مردم و جامعه ایران فی الحال اغاز شده است. آتش بیاران معرکه آن، در راس آنها رضا پهلوی و دنبالچه های آن، و به موازات آن "خود گرم کردن" های باند جنایی مجاهدین برای ایفای نقش، مشغول بیرون کردن مردم از میدان برای پیش برد سناریوی نتانیاهو هستند.
این فضا، محیط مناسبی فراهم کرده است تا بخشی بنام اپوزیسیون جمهوری اسلامی در مقابل صحنه قرار گیرد که نفرت و انزجار بر حق مردم از جمهوری اسلامی را مستمسک کمک به ماشین جنگی اسرائیل برای به استیصال کشاندن آنها و بیرون کردنشان از میدان شوند. این دوستان دروغین مردم را باید افشا و منزوی کرد.
بعلاوه صفی در اپوزیسیون که در مقابل عربده های نتانیاهو و وعده ها و "هدیه" هایش، پشت به جنبش جهانی بشریت متمدنی که انزوای اسرائیل را ممکن کرد ایستاده اند و در عین حال تلاش میکنند که تقلاهای صف اپوزیسیون دوستدار حمله نظامی اسرائیل به ایران برای شکل دادن به "ارتش آزاد ایران" مشابه "ارتش آزاد سوریه" خنثی کنند، به ائتلاف ننوشته ای شکل داده اند که میدان را برای دخالت مردم باز کرده است.
امروز از حزب حکمتیست (خط رسمی)، تا دهها و دهها حزب و سازمان چپ که خود را کمونیست میدانند، دهها و دهها شخصیت راست و میانه و "صلح طلب" که خواهان غزه ای شدن و سوریه ای شدن ایران نیستند، عملا در یک قطب و هوادران سناریو سیاه و جنگ و تخریب جامعه در قطب دیگر، در مقابل هم صف بسته اند.
ملزومات پیشروی صفی که در کنار مردم ایران خواهان پایان یافتن این سناریو هولناک در ایران و در لبنان و در غزه هستند، خواهان باز کردن راه پیشروی جنبش مردمی، جنبش کارگری، جنبش زنان و همه تحرکات اجتماعی هستند و خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی توسط قدرت متشکل و متحد مردمی هستند، روشن است. شکل دادن به حرکتی متحدانه و همبسته، هم در داخل ایران و هم در خارج از کشور، اولین قدم در این راستا است. قدمی که برای برگرداندن ورق به نفع مردم و به نفع جامعه، نه تنها ضروری که حیاتی است.
این در وهله اول در گرو تلاش و مبارزه هرروزه با تبلیغات جنگی، و در وهله دوم و در صورت وقوع هر حمله و تعرضی، حفظ اتحاد و همبستگی مردم برای دفاع از خود و دفاع از جامعه، است. دفاع در مقابل صدمات و خسارات عملیات های نظامی و دفاع از خود در مقابل استفاده حکومت از این شرایط برای تحمیل فقر و فلاکت و سرکوب های بیشتر. فعالین کمونیست، سوسیالیست، کارگران پیشرو و رهبران عملی مبارزات در جریان، در صف مقدم این تلاش قرار میگیرند.
۱۰ اکتبر ۲۰۲۴
-----------
*نفتالی بنت، نخست وزیر پیشین اسرائیل با حضور در برنامه «بدون سانسور با پیرز مورگان» گفت الان فرصت منحصر به فردی برای اسرائیل فراهم آمده تا با ضربه واردن کردن به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی «هدیهای» به مردم ایران دهد تا بتوانند برای تغییر رژیم تلاش کنند."