امروز دیگر کسی در این واقعیت که دولت فاشیست اسرائیل، به عنوان جنگ طلب ترین دولت منطقه، طی یك سال گذشته سیاست گسترش جنگ به خاورمیانه، از کانال کشیدن پای ایران به جنگ، را تنها راه نجات و بقا هرچند کوتاه مدت خود، در پیش گرفته است، تردیدی ندارد. جنگ با ایران و وارد شدن امریكا و متحدین او به چنین جنگی از نظر هیئت حاكمه اسرائیل تنها راه نجات است. جنگی كه نه تنها هیچ دولتی در منطقه که حتی هیئت حاكمه آمریكا، به عنوان حامی و همدست دولت اسرائیل در جنایات همه جانبه آن علیه بشریت، به دلایل مختلف، به نفع خود نمیدانند و خواهان آن نیستند. اما دولت اسرائیل برای این هدف نه تنها در تبلیغات بلكه در عمل، برای تحریك و کشاندن پای جمهوری اسلامی به چنین جنگی هر ریسكی را متحمل شده است. بمبارانها در سوریه، عملیاتهای تروریستی در تهران، کشیدن جنگ به لبنان به بهانه ״جنگ با حزب الله״ همه و همه بخشی از این سناریوی ارتجاعی اند. حتی ژورنالیستهای نه چندان باوجدان میدیای رسمی در غرب هم قادر به انکار این واقعیت نیستند.

جمهوری اسلامی، بعنوان طرف اصلی این ماجرا، تلاش كرد، ترور هنیه در تهران را دستمایه امتیاز گیری از غرب، بازگشت به برجام و رفع تحریمها، البته با پرچم "صلح" در فلسطین و دفاع از مردم فلسطین، کند. تلاش کرد با این پرچم دروغین به "قهرمان صلح" در دنیای عرب تبدیل شده و از نظر سیاسی برنده اصلی در منطقه باشد. این تلاشها و آرزوها با عدم كاهش فشار دول غربی به جمهوری اسلامی، عدم لغو یا کاهش تحریمها علیه ایران، پوچ از آب در آمدن طرح صلح بایدن و تائید و دفاع وی از حمله دولت اسرائیل به لبنان و کشتار مردم بیگناه آن به سراب تبدیل شد. دلیل تعویق در ״انتقام خون هنیه״ و ״استفاده از حق دفاع از خود״ و تهدیدات دیگر جمهوری اسلامی این امید و خریدن زمان برای متحقق کردن این آرزوها بود. حمله موشكی جمهوری اسلامی، حمله صادق ۲، پس از بن بست تلاشها برای توافق با غرب و امتیازگیری ها،  انجام گرفت. 

امروز مردم ایران، فلسطین، لبنان، كل خاورمیانه و مردم اسرائیل در هراس و نگرانی عمیق از جنگی كه میتواند كل منطقه را به آتش بكشد و میلیونها انسان را قربانی بگیرد، جنگی كه كنترل دامنه آن را هیچ قدرتی نمیتواند تضمین کند، بسر میبرند. كابوس چنین كشتار، جنون، جنایت و خون و ویرانی، چون ابری سیاه بر فراز خاورمیانه گسترش یافته است و مردم متمدن در سراسر جهان را نگران كرده است. در دل این هراس عمومی از جنگ ״سلحشوران״ ارتجاعی در اپوزیسیون جمهوری اسلامی، که فقط بر متن ویرانی و نابودی زندگی میلیونها انسان شانس رسیدن به نان و نوایی را دارند، جان گرفته و شکوفا شده اند. نیروهایی که با هورا کشیدن برای سیاست ارتجاعی هیئت حاكمه فاشیست اسرائیل و نتانیاهو، قصاب غزه، بر طبل جنگ طلبی میكوبند و آنرا بعنوان مبارزه خود برای سرنگونی جمهوری اسلامی در بوق و کرنا میکنند، سرسوزنی با راست افراطی و جنگ طلب اسرائیل تفاوت ندارند. 

پیشقراولان این صف ارتجاعی در اپوزیسیون ایران علاوه بر مجاهد شامل رضا پهلوی، عبدالله مهتدی، حمید تقوایی و... میشود. سیاستهای این صف ابن الوقت چیزی جز تكرار تبلیغات جنگی ستاد تبلیغات ارتش اسرائیل و نتانیاهو نیست. 

پس از حملات موشكی ایران به اسرائیل در شامگاه دوم اكتبر و تهدیدهای روسای اسرائیل از حمله وسیع به ایران و به مراكز نفتی و صنعتی و هسته ای و....، نتانیاهو در پیامی خطاب به مردم ایران گفت: "كشورتان آزاد میشود، آن روز خیلی زودتر از آنچه فكر میكنید فرا می رسد."

تهدیدات اسرائیل در حمله به ایران و ادعای  "آزادی مردم ایران" توسط یكی از جلادان و قصابان دهها هزار انسان در فلسطین و منطقه،  بی تردید مورد نفرت عمومی مردم ایران و منطقه است. اما هوادارن او نه تنها در اسرائیل، و در میان مشتی لمپن و چاقو كش متعصب و مسلح شهرك نشینها، كه در میان گروههای حاشیه ای، غیر اجتماعی و سناریو سیاهی اپوزیسیون بورژوایی پرو اسرائیل و پرو ناتوی ایران، از راست تا "چپ"، تحركی راه انداخته و نور امیدی را در تونل تاریک آینده سیاسی آنها دمید. 

 منشه امیر، سخنگوی غیر رسمی دولت اسرائیل، در امتداد سیاست دولت نژاد پرست اسرائیل در ۲۳ سپتامبر گفته است:

"رژیم ایران آنقدر در وضعیت شکننده و بحرانی است که وارد جنگ با اسرائیل نخواهد شد.  ورود رژیم ایران در جنگ در حمایت از حزب الله دست اسرائیل را برای بمباران پالایشگاه‌ها و تأسیسات موشکی و اتمی... حکومت ایران باز خواهد گذاشت و این به فروپاشی رژیم اسلامی و پیروزی مردم این کشور بر جمهوری اسلامی منجر خواهد شد. (تاكیدات از من است)

منشه امیر همان وعده ای را داده است كه نتانیاهو به مردم ایران داد. ״آزادی״ و ״نجات مردم ایران״ از كانال حمله نظامی اسرائیل به زیر ساختهای اقتصادی، نفت و مراكز اتمی و...! حمله ای كه اگر انجام بگیرد، و اگر توفیقی در آن حاصل شود، در اولین قدم دهها هزار كارگر صنعتی ایران در مراكز نفتی، برق و ... را قربانی خواهد کرد و اگر تاسیسات اتمی را هم شامل شود عواقب عظیم انسانی آن قابل تصور نیست. مردم در ایران تصاویر دهشتناک بمبارانها هدفمند بمب افکنهای امریکایی و اسرآئیلی را در عراق، افغانستان، سوریه، لیبی، نوار غزه و بیروت دیده اند و چنین تبلیغات شنیع و بیشرمانه نتانیاهو و صهیونیستهایی چون منشه امیر را نه فقط اهانت به شعور خود که دستمایه کشتار خود میدانند.

رضا پهلوی، رهبر اپوزیسیون ناسیونالیسم پرو غربی، به اذعان خود طی یك سال گذشته به دولتهای غربی هشدار داده است كه با ایران مدارا نكنند و اقدامی عملی علیه ایران انجام دهند و تاكید كرده است كه "سر مار در تهران است". رضا پهلوی در نشست "شورای اسرائیلی- آمریكایی" یهودیان امریكا در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۴ تاكید دارد كه، "مسئول تمام كشتارها چه در ایران و چه در اسرائیل خامنه ای حرامزاده است." میگوید "جمهوری اسلامی قصد ترور ترامپ را داشته و دارد". و با افتخار اعلام میكنند كه، "در تمام تظاهراتهای بعد از ۷ اكتبر پرچم شیر و خورشید در كنار پرچم اسرائیل بوده است." رضا پهلوی به نسل کشی، ترور و حمام خون كنونی كه به نام ״جنگ با حماس״ و ״حزب الله״ در نوار غزه، کرانه باختری و لبنان راه انداخته اند، راضی نیست و میگوید: 

"از بین بردن حماس و حزب الله امنیت را تامین نمیكند و زمان آن است سر اصلی مار را كه جمهوری اسلامی است بزنیم."(تاكیدات از من است)

این دعوت به حمله نظامی دولت اسرائیل به ایران، دعوت به تبدیل ایران به نوار غزه و لبنان به بهانه مبارزه با جمهوری اسلامی را آقای پهلوی بیشرمانه بعنوان خواست مردم در ایران که بارها اعلام کرده اند نه فقط خواهان جنگ نیستند، که آنرا دستمایه طولانی تر شدن عمر جمهوری اسلامی و عقب راندن مبارزه آزادیخواهانه خود برای خلاصی از آن هستند، قلمداد میکند. دعوت رضا پهلوی به حمله نظامی به ایران یکبار دیگر رابطه خصمانه و دشمنی مطلق او و جنبش ارتجاعی او را با خواست آزادی، برابری، رفاه، امنیت و صلح مردم در ایران به نمایش میگذارد.

عبدالله مهتدیی نیز، که همیشه از بوی خون و توحش، كشتار و ویرانی جامعه ایران توسط هر دولت جنایتكار غربی، از امریكا تا اسرائیل و عربستان و ... جان میگیرد، طی یك سال گذشته جز تمجید از حمله به ایران و چشم پوشی از همه جنایات و قتل عام مردم فلسطین توسط اسرائیل، سیاست دیگری در پیش نگرفته است. او هم پس از تاكید بر شكستهای جمهوری اسلامی در حمله به اسرائیل میگوید:

"هر چه باشد، سر مار در تهران است و تعیین تكلیف با آن و نجات ایران، منطقه و جهان از این مركز شرارت، وظیفه خود مردم ایران و نیروهای سیاسی آن است"

آقای مهتدی به روال همیشه همان مسیری را در پیش گرفته كه دولت فاشیست اسرائیل و رضا پهلوی و هورا كشان جنگ منطقه ای بر دوش آمریكا واسرائیل پیش گرفته اند. تفاوت شاید در جملات به ظاهر دیپلمات مابانه مهتدی و ״نگرانی״ او از اینكه در این مسیر روی "سازمان" زحمتكشان حساب باز نكنند، است. مهتدی با رندی تمام این خواست و مطالبه خود از غرب را به نام كمك به مردم ایران و نیروهای سیاسی برای سرنگونی بیان میكند. او بعد از شكست در آشتی با جمهوری اسلامی، آرزوی سازمان دادن "ارتش آزاد ایران" توسط دولتهای غربی با حضور سازمان مطبوعش در آن است. ״ارتش آزاد״ی به مدل ״ارتش آزاد سوریه״ به كمك غرب سازمان داده و مسلح شود و در حمله نظامی مورد استفاده قرار گیرد. سناریوی مهتدی برای به قدرت رسیدن، تبدیل ایران به سوریه و افغانستان و به تباهی کشیدن زندگی میلیونها انسان در ایران و از هم پاشیدن شیرازه زندگی آنها است. باکتری عفونی که فقط بر متن ویرانی و لنجزار ناشی از جنگ میتواند رشد و زندگی کند. 

اما در صف ابن الوقتهای پرو اسرائیلی و پرو ناتویی، حمید تقوایی و حزب مطبوعش سنگ تمام گذاشته اند. تقوایی در امتداد اعلامیه رسمی جریانش، شاید بی محاباتر و بی شرمانه تر از مهتدی و رضا پهلوی، خواهان حمله دولت اسرائیل به ایران است و آنرا در مسیر "رهایی و به ثمر رسیدن انقلاب" مورد نظر خود میداند. او در اول اكتبر و بعد از حمله موشكی ایران، در مصاحبه با محسن ابراهیمی گفته است:

"اما از سوی دیگر موشک پرانی اخیر به اسرائیل نیز با احتمال زیاد با واکنش کوبنده ای از جانب اسرائیل روبرو خواهد شد. و این نیز حکومت فی الحال متزلزل جمهوری اسلامی را بیش از پیش به لرزه مرگ خواهد انداخت. "

او در ادامه و در مورد پاسخ احتمالی اسرائیل و عواقب گسترش جنگ به داخل ایران میگوید:

"... حمله مستقیم اسرائیل این بار حمایت صریح تر آمریکا و دول غربی را نیز با خود دارد و این شرایط حمله قریب الوقوع و کوبنده اسرائیل را بسیار محتمل میکند. ...، هر ضربه ای به جمهوری اسلامی مبارزه مردم برای بزیر کشیدن حکومت را تسهیل خواهد کرد." ...، بسیاری از انقلابهای عصر ما در شرایط جنگی رخ داده و به پیروزی رسیده اند و در ایران هم میتواند چنین اتفاقی بیفتد"

آقای تقوایی خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی به مدل صدام و از کانال حمله نظامی اسرائیل، امریکا و دول غربی (ناتو) است و بیشرمانه جهنمی که پس از سرنگونی صدام توسط بمب افکنهای ناتو در عراق بوجود آمد را ضربه ای به جمهوری اسلامی و تسهیل مبارزه مردم برای آزادی میخواند. آقای تقوایی یا شیاد است یا ابله! او و حزب مطبوعش آماده بازیگری در هر سناریوی ارتجاعی علیه مردم و طبقه کارگر در ایران، با پرچم دروغین ضدیت با جمهوری اسلامی، اند! دیروز طرفدار دخالت بشردوستانه امریکا در لیبی، خواهان تکرار سناریوی سوریه در ایران و امروز خواهان تکرار سناریوی نوار غزه و لبنان در ایران اند. یدک کشیدن نام کمونیسم و سوء استفاده از اعتبار کمونیسم کارگری ضرورت مقابله هر کمونیستی را علیه این جریان پرو ناتویی صد چندان میکند. برای مقابله با تبدیل چنین سیاستهای ارتجاعی و ضد اجتماعی به دستمایه تبلیغات صد کمونیستی هر نیروی ارتجاعی منجمله جمهوری اسلامی علیه کمونیستها، باید در مقابل آن ایستاد و از بشردوستی، از تلاش چند ده ساله کمونیستها برای شکل دادن به یک جنبش آزادیخواهانه با پرچمی انقلابی و رادیکال علیه جمهوری اسلامی دفاع کرد.   

این جریانات در دل هراس عمومی برای جنگی همه گیر در منطقه، كه به اندازه كافی بمب و اسلحه های مهیب و ترساناك برایش آماده شده است، هورا میکشند. اینها از جنگ و ویرانی که پرچمدار آن نتانیاهو و قصابان حاكم بر اسرائیل اند، انرژی گرفته اند، لباس رزم پوشیده اند و به عنوان سلحشوران چنین سناریوی سیاهی اعلام آمادگی كرده اند. اینها عناصر سناریوی سیاهی هستند كه امروز دست راستی ترین دولتها و میدیای آنها هم از به زبان آوردن آن خودداری میكنند.

هیاهوی مقابله آنها با جمهوری اسلامی و راه "رهایی" از آن از كانال چنین سناریوی سیاهی، بیان ماهیت ارتجاعی این جریانات و ضدیت آنها با تمدن، با مدنیت و حتی قوانین بین المللی در حفاظت از غیر نظامیان، در حمله نكردن به زیر ساختهای اقتصادی بدلیل خطر فجایع انسانی آن است. اینها در بی شرمی، در نداشتن هیچ حس انسانی، در بی مسئولیتی، در آرزوهای شوم برای مردم ایران و كل منطقه به شاگردان سفیر اسرائیل در سازمان ملل شبیه اند.

بر خلاف امیدهای شوم و خونین مشتی مرتجع و شارلاتان سیاسی هوادار جنگ، مردم ایران از عواقب چنین سناریویی آگاه اند. چنین جنگی، مستقل از مشكلات و موانع آن برای دولتهای غربی، اگر به عمر جمهوری اسلامی اضافه نكند، اگر حتی حكومت موجود را در جنگی با دخالت مستقیم امریكا و متحدینش ساقط كند، جامعه ایران را به ویرانه ای تبدیل میكند. همانگونه که سرنگونی صدام عراق را به تباهی کشید. عواقب چنین حمله ای مستقل از میلیونها قربانی، ایران را به محل عروج انواع دارودسته های ارتجاعی و كانگسترهای نظامی، از دستجات حكومت جمهوری اسلامی تا عوامل دول غربی مانند سازمان زحمتکشان، تبدیل میكند.

مردم ایران و منطقه نه تنها مخالف شدید گسترش جنگ در منطقه و از جمله ایران اند كه بعلاوه عمیقا نگران چنین فاجعه ای هستند. طبقه كارگر و مردم آزادیخواه برای سرنگونی جمهوری اسلامی احتیاجی به دخالت دولتهای فاشیست از جمله اسرائیل و متحدینش ندارند. تعیین تكلیف با جمهوری اسلامی و سرنگونی آن كار طبقه كارگر و زنان و اقشار محرومی است كه سالها است برای این امر با حكومت ایران در جنگند.

خاورمیانه یك سال است میدان كشتار و جنایت و توحش دولت فاشسیت اسرائیل و به نام مبارزه با حماس و حزب الله و جمهوری اسلامی تبدیل شده است. توحش و جنایات و نسل كشی آنها و حمایتهای همه جانبه دول غربی، به ارتجاع منطقه و از جمله ایران فرجه ای داده است كه به نام مخالفت با اسرائیل و با پرچم ریاكارانه ״دفاع از مردم فلسطین״، موقعیت منطقه ای خود را بهبود بخشد. همزمان میکوشد با اتكا به این فضای ترس و تبلیغات جنگی وسیع در سطح منطقه، مردم آزادیخواه و اعتراضات همه جانبه را در میان طبقه كارگر، در میان دهها میلیون زن و جوان و انسان آزادیخواه عقب بزند، فقر و محرومیت و گرانی را توجیه كند، فضای نظامی و میلیتاریستی و استبداد سیاسی را بالا ببرد و برای بقا خود زمان بخرد. فقط شیادی مانند حمید تقوایی میتواند منکر چنین واقعیتی شده و جنگ را زمینه ساز انقلاب آتی مردم آزادیخواه ایران قلمداد کند.

بی تردید تنها نیرویی كه میتواند در مقابل توحشی كه به راه افتاده است، در مقابل كشتار و بمباران و نسل كشی، سد محكمی ببندد، طبقه كارگر و بشریت متمدن در منطقه و جهان است. جنبشی كه یك سال است در سراسر جهان علیه كشتار مردم فلسطین، علیه افسار گسیختگی اسرائیل و علیه حمایتهای همه جانبه دولتهای غربی از اسرائیل در جریان است. به هر میزان این جنبش تقویت شود و به هر میزان طبقه كارگر در خاورمیانه و در جهان علیه این اوضاع به میدان بیاید و به ستون فقرات این جنبش تبدیل شود، نه تنها افسار هیئت حاكمه اسرائیل كشیده میشود و هوادارنش منزوی تر میشوند، كه بعلاوه دولتهای غربی را وادار به قطع حمایت بی چون و چرای خود از دولت فاشیست اسرائیل میکند. این جنبش با محوریت طبقه كارگر میتواند دست ارتجاع منطقه از ایران و جریانات اسلامی تا دولتهای فاسد عربی و... را از سوءاستفاده از معضلات مردم فلسطین كوتاه كند و صلح و امنیت را به مردم بازگرداند. پاک کردن جمهوری اسلامی از جغرافیای ایران بدون مقابله با نیروهای ارتجاعی، چپ و راست، ممکن نیست!