مصاحبه با خالد حاج محمدی
حکمتیست: اخیرا بیانیه ״جبهه متحد کارگری در دفاع از مردم فلسطین״ متشکل از ۲۳ اتحادیه کارگری و سازمانهای سیاسی چپ و کارگری خاورمیانه و افریقا، اساسا در دنیای عرب، منتشر شده است. سه حزب کمونیست کارگری در خاورمیانه، منجمله حزب حکمتیست (خط رسمی) از بنیانگذاران این جبهه اند. قبل از هرچیز اجازه بدهید تشکیل این جبهه کارگری را به شما و همه موسسین آن تبریک بگویم.
ابتدا در مورد چگونگی تشکیل این جبهه توضیحاتی بدهید. ضرورت تشکیل آن در خاورمیانه، که اکثریت مردم آن مدافع آزادی مردم فلسطین اند و اکثریت حکومتهای آن ادعای دفاع از آنها را دارند، چیست؟
خالد حاج محمدی: خیلی تشكر میكنم و من هم به سهم خود شكلگیری این قطب كارگری و مدافع مردم فلسطین و برابری و عدالت را به همه رفقایم در این جبهه، به اعضا و فعالین حزب و رفقای حزب كمونیست كارگری عراق و كردستان، به طبقه كارگر در منطقه، به طبقه كارگر در ایران و به مردم آزادیخواه و برابری طلب مدافع مردم محروم فلسطین تبریك میگویم.
اما در مورد این جبهه حداقل تا جایی كه به حزب ما برگردد، جریان ما جای خالی یك قطب كارگری متحد، توده ای و قدرتمند در دفاع از مردم فلسطین و علیه دولت اسرائیل و متحدینش و علیه دول مرتجع منطقه خصوصا ایران و كشورهای عربی از عربستان و مصر تا قطر و... را در تحولات این دوره و در دل كشتار وسیع مردم فلسطین و اعتراضات وسیع مردم متمدن در سطح جهان علیه اسرائیل و شركایش، خالی میدیدیم. دول مرتجعی كه تاریخا مصائب مردم فلسطین را دستمایه ای برای امتیازگیری و معامله با دول غربی و... كرده و میكوشند با پرچم دروغین "دفاع از مردم فلسطین" از مردم منطقه سربازگیری كنند.
در اعتراضات وسیع در جهان علیه نسل كشی اسرائیل هم علیرغم اینكه كارگران در همه كشورها در آن شركت داشتند و اعتصابات و تجمعاتی در بخش هایی از مراكز كارگری در مقابل كارخانه های تولید اسلحه در بندرگاهها و فرودگاهها و... علیه تولید تسلیحات و ارسال تسلیحات به اسرائیل انجام گرفته بود، هنوز جای خالی یك قطب قدرتمند و مستقل كارگری كه ستون فقرات اعتراضات جهانی باشد، خالی بوده و هست.
علاوه بر این مردم آزادیخواه در خاورمیانه، در جهان عرب، در شمال افریقا و... نفرت عمیقی از میلیتاریسم غرب و جنایات و كشتارهای وسیع مردم در منطقه توسط آنان از حمله به عراق تا افغانستان، سوریه، لیبی که امروز کشتار مردم محروم در فلسطین و لبنان توسط دولت اسرائیل، با همكاری مستقیم دول غربی و در راس آنان امریكا و انگستان، به بهانه مقابله با حماس و حزب الله هم اضافه شده است، دارند. در این دوره دولتهای منطقه، خصوصا دول عربی كه تاریخا بر مصائب مردم فلسطین سرمایه گذاری كرده و با اسرائیل و امریكا و... روابط حسنه داشتند و معامله میكردند، زیر فشار پایین جامعه بودند. جمهوری اسلامی هم تلاش كرد از این فضا استفاده كند، به دروغ خود را مدافع مردم فلسطین معرفی كند و بر نفرت عمومی مردم در منطقه، خصوصا دنیای عرب، از اسرئیل و امریكا و... سرمایه گذاری كند و به نام مقابله با اسرائیل موقعیت خود را در میان مردم منطقه محکم کند، جریانات ارتجاع اسلامی و متحد خود را در منطقه به نام محور مقاومت تقویت كند. همزمان از این وضع به نفع بهبود موقعیت خود در ایران و در مقابل طبقه كارگر، زنان و اقشار محروم و برای تغییر توازن قوا به نفع خود سود ببرد.
با توجه به این مولفه ها ما، سه حزب كمونیست كارگری در منطقه، تمركز ویژه ای بر مسئله فلسطین، چگونگی جلب حمایت در منطقه و جهان از مردم محروم در فلسطین و شکل دادن به یک صف مستقل کارگری و رادیکال در جنبش جهانی حمایت از مردم فلسطین را در دستور کار خود قرار دادیم. اواخر اكتبر ۲۰۲۳ متوجه شدیم در كشورهای عربی و مشخصا در فلسطین سیاست و مباحثات ما در مورد فلسطین و جنایات اسرائیل و دول غربی، وسیعا منعکس شده و مورد توجه قرار گرفته است. بویژه در میان كارگران كمونیست و اتحادیه ها و جریانات رادیكال در فلسطین و جهان عرب، سمپاتی جلب كرده است. در همان اواخر اكتبر از فلسطین و از جانب رفقای "جبهه مبارزه مردمی فلسطین" خواهان تماس با سه حزب (حزب حکمتیست (خط رسمی) و احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان) شدند و طبیعتا ما از این تقاضا استقبال كردیم. طی جلسات چهار جریان، چه در شکل علنی به شکل کنفرانس در مورد مسئله فلسطین و نسل کشی دولت اسرائیل و شرکای غربی آن و چه در جلسات ویژه مباحث جدی انجام گرفت و این سرآغاز تماس با سازمانهای کارگری و رادیکال در منطقه شد.
در همین راستا سه حزب تلاش کردیم در تماس با فعالین كارگری در سطح منطقه از ایران تا عراق و كردستان عراق و دنیای عرب اولا ضرورت شکل دادن به چنین صفی را توضیح دهیم و دوما كمك كنیم كه در خاورمیانه فعالین طبقه كارگر، كمونیستها و مدافعان واقعی مردم فلسطین نقش عملی ایفا كنند و چنین قطبی در دنیای واقعی شکل بگیرد. این ایده را در میان بخشی از فعالین كارگری در عراق و.. و با دوستانمان در فلسطین مطرح كردیم، چهارچوب كار، امكانات موجود و اهداف چنین اتحادی را در همفكری با سایر رفقا روشن كردیم، سند اولیه ای تهیه كردیم و همگی روی شكل دادن به این قطب توافق كردیم. از آن روز به بعد كه اواخر ماه مه ۲۰۲۴ بود تلاش مشترك برای جلب توجه نهادهای كارگری، اتحادیه های مستقل کارگری، رهبران کارگری و شخصیتها و... در منطقه آغاز شد. نهایتا و پس از تلاشهای مشترک، در نشستی با حضور حدود ۳۰ نفر از نمایندگان سازمانهای کارگری و رهبران کارگری و فعالین و شخصیتهای سیاسی سند تاسیس این نهاد، (جبهه متحد کارگری در دفاع از مردم فلسطین) در ۲۲ سپتامبر تصویب شد و تشكیل آن رسمیت یافت.
برای ما شكل دادن به قطبی كارگری در مقابل این دو قطب یعنی اسرائیل و حامیان غربی اش و ارتجاع منطقه از دولتهای عربی تا ایران و جریانات اسلامی متحد اش و تركیه و... یك پدیده بسیار مهم بود و خوشبختانه به نتیجه رسید و حداقل شكل گرفت. قطعا این یك اقدام بسیار مهم و تاریخی است اما این شروع كار ما است و دنیایی كار جدی در مقابل ما است كه امیدوارم با جددیت دنبالش كنیم و تاثیری واقعی در منطقه و جهان بگذاریم.
حکمتیست: در بیانیه آمده است که ״تلاش و مبارزه مستمر ما برای رهایی مردم فلسطین، بخشی از پروژه گسترده تر ما برای متحد کردن طبقه کارگر علیه استثمار و وحشیگری نظام های سرمایه داری و برای ادامه مبارزه مشترک کارگران برای ایجاد زندگی مرفه و انسانی، برای زندگی بهتر، برای برابری زن و مرد، برای پایان دادن به همه اشکال تبعیض نژادی، ملی و مذهبی، و برای دستیابی به صلح، آرامش، امنیت، ثبات و توسعه مردم جهان است.״ تا چه حد به دستیابی به این هدف خوشبین هستید؟
خالد حاج محمدی: از نظر من امكان دستیابی به چنین امیال انسانی را نمیتوان با آری یا نه جواب داد. دستیابی به این اهداف قطعا بستگی به ایفای نقش و فعالیت ما دارد. به نظر من غیر ممكنی وجود ندارد! اما تاریخ و مسیر آن چیزی از قبل تعیین شده نیست. هیچ آینده روشنی بدون نقش انسانهایی كه خواهان آن آینده اند، بدون نقش نیروهایی كه چنین آینده ای را هدف خود تعریف كرده و برایش میجنگند، برای آن نیرو جمع میكنند، سازمان میدهند و بر سرنوشت خود و مردم تاثیر میگذارند، قابل تصور نیست. اگر این تلاش نباشد، اگر كمونیستهای طبقه كارگر، برای تحولی رهایی بخش روی زمین واقعی نیروی طبقاتی خود را آماده نكنند، فرصتها را نسازند و از فرصتهای موجود با نقشه روشن و واقعی برای تغییر به نفع بشریت، به نفع رهایی و پایان توحش نظام كاپیتالیستی نكوشند، خودبخود هیچ روشنایی و نور امیدی در انتهای این دنیا متصور نیست.
اما در مورد ممكن بودن دستیابی به این اهداف قطعا جواب من مثبت است و به همین دلیل برای آن حزب ساخته ایم و میکوشیم. اگر ما کمونیستها و امثال ما در جهان نبودیم، اگر صف كارگر و مردم متمدن و فشار آنان نبود، دنیا میتوانست و میتواند از وضع كنونی هم به مراتب سیاه تر، خونین تر و متوحش تر باشد. در نتیجه رسیدن به این اهداف ممكن است به شرطی كه برایش كار هركولی كرد و ممكنش كرد. قطعا موانع زیادی موجود است اما به نظر من امكانات و شرایط مناسبی هم موجود است. برای من مهمترین مانع امروز ذهنیتی است كه به هزار و یك دلیل تاریخی و سیری كه كمونیستها طی كرده اند، عقب نشینی هایی كه به ما و طبقه ما تحمیل كرده اند، تبلیغات وسیع و سازمانیافته بورژوازی علیه تلاش برای رسیدن به یک دنیای بهتر، انسانی، مرفه، آزاد و برابر، تلاش در پاشیدن تخم یاس و ناامیدی از هر تغییری به نفع بشریت در این جهان و اینكه گویا دنیا همین هست و تحولی بزرگ و رهایی بخش و برابری آرزوی دست نیافتنی است، میباشد. این فضای مسموم كه برای ایجاد آن پول خرج شده است و روزانه بازتولید میشود، فكر میكنم حتی در میان میلیونها انسان در طبقه كارگر و در جامعه و حتی میان سازمانهای كارگری و كمونیستی هم، خوشبینی، اعتماد به نفس و اراده برای تحول بزرگ را شدیدا تضعیف كرده است. اولین كار فائق آمدن بر این ذهنیت، "نمیشود و ممكن نیست" در صفوف جنبش خودمان، جنبش سوسیالیستی طبقه كارگر است.
همچنانكه شما هم اشاره کردید ما در این بیانیه بر چند هدف تاكید كرده ایم. اول اینکه تلاش ما سد کردن و پایان دادن به توحشی است كه دولت نژاد پرست و فاشیست اسرائیل به عنوان بازوی نظامی آمریكا و انگلستان و.. در فلسطین به راه انداخته است و سیاست جنگ طلبانه خود را با حمله به لبنان و گسترش موج تروریسمی كه بشریت را در جهان تهدید میكند، است. جنگ منطقه ای كه اسرائیل و غرب، در راس آن امریكا و انگلستان، علیرغم بلند كردن پرچم دروغین صلح طلبی، عملا راه انداخته اند، اقدامات دیگر دولتهای غربی و ناتو در سطح جهان و از جمله تلاش همه جانبه آنها برای ادامه جنگ در اوكراین و خطر کشیدن جهان به جنگی همه جانبه كه جنگ اول و دوم جهانی در مقابل آن میتواند بازی كودكانه باشد، یك خطر واقعی است. ما با اتحادی كه در منطقه ایجاد كرده ایم میكوشیم توجه طبقه كارگر، سازمانهای كارگری و مردم متمدن جهان را به خود و خطیر بودن اوضاع و اهمیت و امكان و توان، برای ایست دادن به این توحش و علیه جنگ و كشتار، علیه میلیتاریسم و تروریسم عریان، و در دفاع از مردم فلسطین، جلب كنیم. میكوشیم مردم متمدن جهان را متوجه خود كنیم و صف بشریت متمدن و اعتراضات كنونی را نه تنها رشد و توسعه بدهیم، بعلاوه طبقه كارگر را به ستون فقرات آن که توان ایست دادن این جنبش به توحش كنونی را دارد تبدیل کنیم.
علاوه بر این هدف ما تقویت اتحاد كارگری، تقویت همسرنوشتی طبقه كارگر در مقابل نظام كاپیتالیستی و توحش و افسار گسیختگی آن در تعرض به سطح زندگی این طبقه، حمله به رفاه جامعه بشری و مردم محروم و پس گرفتن دستاوردهای طبقه كارگر و بشریت آزادیخواه و تامین زندگی انسانی تر است. ما در خاورمیانه نطفه اولیه نهادی را ساخته ایم كه میخواهد یك پای این اتحاد در ابعاد بسیار وسیعتر برای رهایی و آزادی، برای رفاه و امنیت و صلح و برای شكستن دیوارهای نفاق ملی، قومی، ناسیونالیستی و مذهبی در میان خود، در میان طبقه كارگر جهانی و در میان بشریت متمدن باشد. همزمان ما در خاورمیانه ای وارد این كارزار شده ایم كه زن تاریخا بدلیل نقش مذهب و خصوصا اسلام، بدلیل حاكمیت دولتهای تا مغز استخوان ضد كارگر، ضد زن و مرتجع، بدلیل سنت و فرهنگ مردم سالار و قوانین مذهبی، انسان حساب نشده است. به همین دلیل آزادی زن و تلاش برای آن در سند پایه ای ما به عنوان یك ركن و در این منطقه با این پیشینه گنجانده ایم.
از این زاویه، مستقل ازپدیده فلسطین و مقابله با تروریسم افسار گسیخته اسرائیل، ما نطفه اتحادی كارگری را بسته ایم و میكوشیم این اتحاد را نه تنها حفظ كه وسعت بدهیم و این قطعا با تامین صلح در فلسطین و نجات مردم محروم آن از كشتار و خانه بدوشی و آوارگی، پایان نمی یابد و بعلاه برجسته تر میشود. از نظر من بسیاری از جریانات و سازمانهای كارگری در این جبهه و شخصیتها و... آن و مشخصا حزب ما و رفقایمان در حزب كمونیست كارگری عراق و كردستان عراق به موانع راه، مشكلاتی كه موجودند و توطئه هایی كه فردا علیه ما می چینند، آگاهیم. اما یك چیز مسلم است، خاورمیانه و دنیا تنها جولانگاه قدرتهای جهانی، دول مرتجع منطقه و انواع باند و جریان و گانگسترهای نظامی و جانی و آدمكشی كه سازمان داده اند نیست. طبقه كارگر، كمونیستهای این طبقه، صدها میلیون انسان شریف و برابری طلب در دنیا، نیروی عظیمی است كه میتواند قطب ارتجاع را زمین بزند. ما بر این توان عمیقا باور داریم و همچنانكه گفتم باید به جای ״نمیشود و ممكن نیست״، به جای تبلیغ بی عملی و دست رودست گذاشتن و تسلیم شدن به دشمنانمان، راه ممكن كردن آن و نقشه آنرا ریخت و برایش نیرو جمع كرد.
من عمیقا به این تلاش خوشبین هستم. مسلم است كه میزان پیشرفت ما به درجه تلاش ما، میزان روشنبینی و سیاست درست ما، بستگی دارد و راه همواری مطلقا در مقابل ما نیست. دشمنان ما روی قدرت تخریب و میلیتاریسم خود و بقیه، روی استیصال و بی تفاوت كردن و به تسلیم كشاندن ما، روی نفاق قومی، ملی، ناسیونالیستی، مذهبی و... در طبقه ما سرمایه گذاری كرده اند و ما روی همسرنوشتی طبقه كارگر، روی انسان دوستی انسانها، روی حس نفرت آنها از ظلم و ستم و بی حقوقی و عزت و احترام به خود آنها، سرمایه گذاری میكنیم.
حکمتیست: حمایت علنی از مردم فلسطین و آزادی آنان برای مردم آزادیخواه در ایران و بخصوص طبقه کارگر ایران، بدلیل سوء استفاده رژیم از مصائب مردم فلسطین و ادعای ״مدافع مردم فلسطین بودن״ حاکمیت، پیچیده است. هرچند علیرغم این پیچیدگی تا بحال شاهد نمونه های زیادی از حمایت سازمانهای کارگری و نهادهای اجتماعی و فعالین اجتماعی از مردم فلسطین در تمایز با ادعای رژیم بوده ایم. فکر میکنید ایجاد این جبهه تا چه اندازه به نهادهای کارگری و مدنی و اجتماعی در ایران امکان میدهد صف مستقل و رادیکال خود در دفاع از مردم فلسطین و علیه نسل کشی دولت اسرائیل را شکل بدهند. انتظار شما از این نهادها چیست؟
خالد حاج محمدی: به نظرم اولین تاثیر این نهاد در كل منطقه و خصوصا در ایران، تقویت روحیه مبازه جویی، تقویت روحیه همبستگی و همكاری، ایجاد خوشبینی و اعتماد به نفس در جنبش ما، جنبش سوسیالیستی طبقه كارگر و تقویت همبستگی طبقاتی و حس انترناسیونالیستی در طبقه كارگر و در كل جنبش آزادیخواهانه و برای طلبانه در ایران است و این برای ما فاكتور بسیار مهم و تعیین كننده ای است.
من به پیچیدگی های امر دفاع از مردم فلسطین و ایجاد تحركی مهم و تاثیر گذار، با توجه به حضور جمهوری اسلامی و تلاش او برای آویزان كردن خود به معضل فلسطین، واقفم. اما از طرف دیگر ادعاهای دروغین حاكمیت در دفاع از حقوق مردم فلسطین، حق زندگی انسانی، حق زندگی در صلح و آرامش و اعلام دشمنی با توحش اسرائیل، هر چند ریاكارانه، راه مقابله حكومت با طبقه كارگر و مردم آزادیخواهی که به حمایت از مردم فلسطین به میدان می آید را سخت میكند و سركوب آن ساده نیست. همانطور که اشاره کردید علیرغم این پیچیدگی ما شاهد دفاع نهادها و شخصیتهای کارگری و اجتماعی از مردم فلسطین، حمایت زندانیان سیاسی در بند از مردم بیگناهی که نزدیک به یکسال است از زمین و آسمان مورد هجوم ارتشی فاشیستی هستند، بدون کمترین امتیاز دادنی به جمهوری اسلامی و ادعاهای دروغین آن، هستیم. جنبش آزادیخواهانه مردم در ایران راه حمایت خود از مردم فلسطین، مستقل از اراجیف جمهوری اسلامی و سوء استفاده اپوزیسیون بورژوایی حامی اسرائیل از آن، پیدا کرده است. مردمآزادیخواه در ایران، نهادهای کارگری و مدنی و اجتماعی صورت مسئله ساختگی جمهوری اسلامی و اسرائیل و اپوزیسیون راست و ارتجاعی که دفاع از مردم فلسطین یعنی دفاع از جمهوری اسلامی و دفاع از نسل کشی دولت اسرائیل در نواز غره و شادی از کشتار ۴۲ هزار انسان بیگناه در فلسطین یعنی ضدیت با جمهوری اسلامی را نخریده اند. این جبهه امکانی به مردم انساندوست در ایران میدهد که اولا یاران منطقه ای خود را پیدا کنند و دوما صف مستقلی که بتوانند با آن به جنگ ارتجاع منطقه، منجمله جمهوری اسلامی، بروند.
یك فاكتور مهم برای كارگران و اقشار محروم در ایران بلند كردن پرچم رفاه طلبی، آزادی خواهی، علیه استثمار، زن ستیزی و استبداد، علیه زندان و اعدام در مقابل حاكمیت و همزمان دفاع از مردم فلسطین و علیه نسل كشی اسرائیل است. راستش به نظر من این دو پدیده عمیقا به هم گره خورده است. این به هم گره خوردن تقابل ما و تفاوت عمیق دفاع ما از مردم فلسطین و دفاع دروغین جمهوری اسلامی و ارتجاع منطقه از جمله دولتهای عربی و جریانات اسلامی و ناسیونالیستی و...، فاصله عمیق و دو صف متضاد ما و این صف ارتجاعی، دشمنی خونین و طبقاتی ما با آنها را برای هر انسان بی غرضی را نمایان میكند. در نتیجه نگرانی از سو استفاده جمهوری اسلامی واقعا جایی ندارد.
به نظرم تشكیل این نهاد در سطح منطقه، راه را برای اتحاد طبقه كارگر و تقویت همبستگی و حس یكی بودن و هم طبقه ای بودن در ایران و كل كشورهای دیگر را هموارتر میكند. شكافهای مخرب و انشقاق های ملی و ناسیونالیستی و مذهبی را كه بورژاوازی منطقه و دولتها و احزاب و گروههای عقب مانده و ضد كارگر، ضد زن و نژاد پرست روزانه باز تولید میكنند، را به هم میاورد و این پدیده بسیار بزرگی است.
ایران یكی از كانونهای پر جوش، پر تحرك و پیشرو برای جنبش سوسیالیستی طبقه كارگر، برای جنبشهای آزادیخواهانه از جنبش حق زن تا جنبش خلاصی فرهنگی نسل جوان و بشرت متمدن است. سوسیالیسم در ایران محبوب است و احزاب كمونیستی و شخصیتها و رهبران كمونیسم در این جامعه در میان طبقه كارگر نه تنها معتبر و با اتوریته هستند كه بخش بزرگی از رهبران كارگری در این جامعه خود را سوسیالیست و كمونیست میدانند. سیمای عمومی جنبش اعتراضی در ایران، علاوه بر اعتصابات و اعتراضات كارگری، اعتراضات زنان، جوانان، معلم و پرستار و بازنشسته و... و پرچم و مطالبات آنها، چپ است.
لذا انتظار نه تنها من بلكه بخش آگاه طبقه كارگر و همه جنبشهای پیشرو و مترقی در منطقه و حتی در جهان، از جامعه ایران، از طبقه كارگر در ایران، از محافل و نهادهای كارگری و زنان و جوانان آزادیخواه ... به حق بالا است. من به حساسیت مسئله و چگونگی پیوستن این صف، چگونگی حمایت طبقه كارگر و نهاد و محافل و تشكلات آن و از چگونگی حمایت انواع تشكل و نهاد و جمعهای آزادیخواه در ایران از ״جبهه متحد کارگری در دفاع از مردم فلسطین״، واقفم، اما تردید ندارم كه فعالین آگاه و هوشیار راه مناسب را پیدا خواهند كرد. تردید ندارم قلب ما با هم می طپد و سطح درك و آگاهی در این صف و در ایران چنان بالا است، كه اگر ما بطور جدی برای این مهم كه استارت آنرا زده ایم كار كنیم، موانع پیوستن آنها و یا حمایت آنها از این تحول در منطقه، برداشته میشود.
باز هم تاكید میكنم نفس ایجاد این نهاد در خاورمیانه و شمال افریقا و تا امروز یك موفقیت بزرگ و بسیار ارزشمند است، اما ما هنوز در اول كاریم و قدم بزرگ و تاریخی ای برداشته ایم كه باید ادامه دهیم و باید عملا دست به كار شویم و دنیایی كار در مقابل ما است. اگر درست كار كنیم، اگر به سند توافق شده كه دفاع از مردم فلسطین و اتحاد كارگری برای رفاه و آزادی و برابری و صلح و... پایبند باشیم و برایش بكوشیم، فكر میكنم میتوانیم دستاوردهایی را برای جنبش طبقه كارگر، برای صف برابری طلبانه و علیه توحش نظام كاپیتالیستی و برای فشار به اسرائیل و دولتهای غربی به ارمغان بیاوریم كه امروز تصورش را نمیتوان كرد.