(در حاشیه انفجار معدن طبس)

فاجعه عظیم انسانی انفجار گاز متان در معدن ذغال سنگ طبس در شامگاه شنبه ۳۱ شهریور، كه ۵۲ نفر از كارگران این معدن را به قتل رساند و تعدادی را زخمی کرد، قلب دهها میلیون انسان در سراسر ایران را به درد آورد و خشم و نفرتی عمومی از بی ارزشی جان تولیدکنندگان اصلی ثروت را دامن زد. صبح امروز چهارشنبه جواد قناعت، استاندار خراسان جنوبی، پایان عملیات امداد رسانی را اعلام كرد.

تصاویر صحنه های دلخراش و سخنان كارگران معدن، خانواده و بستگان و كودكان كارگران جان باخته در این سه روز، چهرهای غمگین و صورتهای اشك آلود كسانی كه در امید و ناامیدی چشم به انتظار كورسویی از روشنایی در انتهای تونل مرگ معدن طبس و خبر زنده ماندن عزیزان خود، بودند، قلب هر انسانی را به درد می آورد. یكی از كارگران معدن زمانی كه بغض گلویش را گرفته است و به سختی كلماتش را بیان میكند، با چشمان پر اشك در مورد تركیب كارگران معدن طبس و جانباختگان میگوید: "مال تمام ایران اینجا است، مازندران گریه میكرد، بجنود گریه میكرد، سبزوار گریه میكرد، بچه های كوچكی كه میگفتند بابا، بابا كجاست! روز اول مهر كه باید برایش دفتر میگرفت״. خانواده یكی از كارگران میگوید: "كارگران وقتی نشت گاز را به مدیران اطلاع داده بودند، با تهدید آنها روبرو شده و به آنها میگویند، "یا به سر كار بروید و یا تسویه حساب كنید." پدر یكی از كارگران میگوید: پسرش به مسئولین هشدار داده بود كه بلوك C معدن طبس گاز دارد و اما آنها به پسرش و بقیه كارگران میگویند: "یا در اینجا با همین شرایط كار كنید یا فرم تسویه حساب را پركنید".

جانباختن كارگران در قتلگاه طبس موجی از اعتراض در میان طبقه كارگر در ایران و خصوصا كارگران معدن و خانواده و بستگان قربانیان را دامن زد. موجی از نفرت سراسر طبقه كارگر را فرا گرفت و بار دیگر صحنه های ریزش معادن و گاز گرفتگی و نداشتن ایمنی كار و اعتراضات كارگران به بی توجهی كارفرمایان و دولت و مقامات آن را برای آنها زنده كرد. مرگ ۱۲ كارگر در معدن باب نیزو زرند در سال ۸۸،  مرگ ۵ كارگر در معدن اشکلی هجدک کرمان در سال ۸۹،  مرگ ۴۳ كارگر در معدن زغال‌سنگ یورت در شهر آزادشهر استان گلستان در سال ۹۶ تنها مواردی از هزاران مورد جان باختن كارگران در اعماق زمین در معادن و در محلهای مختلف كار به وسعت ایران است.

هنوز مسابقه ״ابراز تاسف״ و اعلام ״عزای عمومی״ و وعده های ״مجازات مسببین״ و ״رسیدگی به وضعیت بازماندگان این فاجعه״  تمام نشده بود که احمد مدیری، وزیر تعاون كار و رفاه اجتماعی، در جلسه هیئت مدیریت بحران كلام آخر را گفت و از "تاثر و عزاداری" ریاكارانه  كارفرمایان و دولت رونمایی كرد و آب سردی روی دست هر کسی که کوچکترین توهمی به حاکمیت داشت ریخت. او همچناكه انتظار میرفت در كمال بی شرمی اعلام كرد كه این فاجعه بزرگ انسانی اتفاقی بوده است.!!!ایشان در مقام وزیر كار و وكیل دولت در این جلسه اعلام كرد:

"معادن در همه جای دنیا جزو پر حادثه ترینها است ... اما در این مورد خاص تاجایی كه ما بررسی كرده ایم تخلفی دیده نشده و بخش خصوصی خودش .. آدرس ایمینی كار داشته، ۲۸ مرداد ماه بازرسان وزارت كار بررسی كرده اند. این مواردی كه ما داریم تخلفی صورت نگرفته و واقعا یك حادثه بوده "

وزیر كار روز بعد از حادثه در محل نیز در جمع خبرنگاران گفته است، "در نوبت قبلی كاری میزان گاز در تونلها بررسی شده و متعادل بوده است"

پس از اعلام برائت رسمی دولت از پیمانكار، روسای شرکت "سخاوتمندی" به خرج داده  و اعلام کردند که هزینه خاکسپاری كارگران جانباخته را متقبل میشوند! البته به شرطی که خانواده قربانیان "فاكتور بیاورید و پولش را بگیرید".

اعلام برائت از صاحبین شرکت و پیمانکاران از طرف وزیر كار، بار دیگر دشمنی عمیق طبقاتی جمهوری اسلامی با طبقه كارگر، بی ارزشی جان كارگر و خانواده كارگری را در سیستم و نظام کاپیتالیستی حاکم در ایران را لخت و عریان در مقابل کارگران قرار داد. اینكه قربانی شدن ۵۲ كارگر معدن طبس مانند دهها و صدها مورد دیگر، ناشی از عدم امكانات اولیه ایمنی، بی توجهی و هزینه نكردن كارفرما، ناشی از تقدس سودآوری كارخانه به قیمت قربانی کردن كارگر معدن و به تباهی كشیدن زندگی خانواده كارگری است، امروز داده طبقه کارگر در ایران است. معادن برای کارگران قتلگاه و برای كارفرما و دولتشان منبع سود و ثروتی است كه قیمت آنرا كارگران معدن با تحمل فقر و بی حقوقی با كار طاقت فرسا و نهایت مرگ زیر زمین پرداخته اند.

در جمهوری اسلامی وظیفه وزیر كار و مقامات حكومتی توجیه این جنایت آشكار به عنوان حادثه غیر پیش بینی است. زمانی كه وكیل قاتلین بر صندلی قضاوت می نشیند، نتیجه همان است كه وزیر كار میگوید، با این توجیه بیشرمانه که در معادن در همه دنیا کارگران قربانی میشوند، قصوری از طرف کارفرما انجام نگرفته است. وزیر کار جمهوری اسلامی راست میگوید در نظام کاپیتالیستی در همه دنیا كارگر برده است، كارفرما خدا و صاحب او، سود سرمایه داران مقدس است، استثمار کارگر، فقر و فلاکت، بی ارزشی جان این تولیدکنندگان واقعی ثروت، به فنا رفتن جان كارگر و هستی و نیستی خانواده كارگری طبیعی است. در نظام کاپیتالیستی ارزش جان، حق، آزادی و ... همه تابعی ازکلفتی کیف پول و بزرگی جیب و حساب بانکی شهروندان است. این منطق توحش کاپیتالیستی در همه جا است.

اما این كل داستان نیست! طبقه كارگر در ایران و كارگران معادن از جمله طبس، این حقایق را میدانند، میدانند كه نظام حاكم با همه دستگاه تبلیغاتی، دولت، قضات، مجلس و سپاه، و ارتش و زندان و وكلایش، نمایندگان همان كارفرمایی است كه در اوج بی شرمی در دل یك فاجعه بزرگ انسانی بر سر بازماندگان منت میگذارد كه هزینه خاكسپاری آنها را به عهده میگیرد به شرطی كه فاكتور بیاورند! وزیر كار و وكلای كارفرما مستقل از اشك تمساح ریختن ریكارانه و قول و قرار های آبكی، باید هر طوری شده سرو ته پرونده را بهم آورند و این تند پیچ را از سر بگذرانند.

اما برای ما و همه كارگران و خانواده هایمان پدیده چیزی دیگر است. برای ما كارگران کشیدن افسار وزیر و كارفرما و دستگاه حكومتی و پشیمان كردن آنها و مجبور كردنشان به عقب نشینی، حداقل کاری است که امروز باید انجام بدهیم. برای ما كارگران مسئله سد بستن در مقابل توحش این نظام و بی رحمی و قساوت آنها در به قتل رساندن عزیزان ما و دهن دریدگی و پرروی بی انتها و گستاخی آنها در مقابل نه تنها كارگران طبس و خانواده قربانیان، كه بعلاوه در مقابل كل طبقه كارگر ایران است. ما كارگران اجازه نمیدهیم و نباید اجازه بدهیم در هر جنایتی علیه ما و هم طبقه ای هایمان مشتی كلاش سیاسی و حقه باز و كلاهبردار با گریه و زاری دروغین، ما را ساكت كنند مرگ عزیزان خود را از ترس اخراج و بیكاری و فقر فراموش كنیم و اجازه دهیم ماشین قتل ما در قصابخانه های معدن و هر مركز كاری، روزانه ما را قربانی کند.

این سرنوشت محتوم ما نیست! ما میتوانیم علیه این توحش صف وسیع كارگری خود را به میدان بیاوریم و ترس و وحشت را در دل جمهوری اسلامی و همه كارفرمایان و سرمایه داران بكاریم. باید امید آنها به سكوت ما و رضایت به وضع موجود را کور کنیم. باید وزیر کار را از شکر خوردن زیادی پشیمان کنیم و  وادارشان کنیم كه مسببین این فاجعه و قاتلین كارگران را معرفی و محاكمه كنند. باید همه مقامات حكومتی كه در زدوبند با كارفرما در بی توجهی به وضع ایمنی معدن به جای جوابگویی به اعتراض كارگران آنها را تهدید به اخراج و به عمق زمین فرستاده اند، محاكمه شوند. تامین زندگی همه خانواده های كارگران جان باخته بر دوش كارفرما و حكومتش است. وزیر كار و مقامات حكومتی و كارفرمایی همگی در این جنایت شریكند. صدای اعتراض یكپارچه ما میتواند آنها را از گفته و كرده خود پشیمان كند!