این سوالی ساختگی و احمقانه است که در فراز جامعه در جولان است. حکومت اسلامی سرمایه، از دولت تا مجلس و پادوهای سرکوب اسلامی سرمایه بطور نوبتی میپرسند و نوبتی جواب میدهند. طرح سوال و جواب "نه" به آن، به یک اندازه دروغ، به یک اندازه مسخره است.

معلوم است شوک بنزین، و شوک نان هم در دستور و هم مستقیما در دست اجرا است.  گرانی قیمت مایحتاج پایه ای برای زندگی در سطح بقا مدتهاست در جریان است. "شوک" ها به معنای اعلان جنگ حکومت علیه سفره و نیازمندیها و انتظارات پایه ای مردم یکی پس از دیگری پایانی نمیشناسد. شبیخون دستمزدها با  افزایش قیمت نان، گرانی برق، بنزین، افزایش بهای وسایل نقلیه عمومی، کم یابی دارو و گرانی متعاقب آن و بسیاری موارد مشابه مثل امواج یکی پس از دیگری سرتاسر جامعه را در بر میگیرد و دست بردار نیست. برای بخش بزرگی از جامعه که بیکار هستند و یا در معرض بیکاری بسر میبرند، وضع از این بدتر است. آنها باید به شرایط بدتر و دستمزد کمتر رضایت بدهند تا از پس این زندگی بر بیایند  که برای بسیاری دیگر خیلی وقت است غیر ممکن بودن آن اثبات شده است.

دولت ورشکسته، بحران زده و مستاصل چشم طمع به  آخرین ته مانده جیب و پس انداز، چشم طمع به آخرین رمقهای کار مردم زحمتکش دوخته است. همسان سازی، قانونهای کذایی و مصوبات همگی در خدمت آنست که به ریش مردم بخندند، از سفره مردم بدزدند، و "شیر یا خط" باز هم بجای پاسخ به نیازهای مردم، خود را مسخره کنند که: آیا شوک بنزین در راه است؟

این سوال نیست. این طنین وسوسه طبقه حاکم است که کی و چگونه توده مردم عصیان زده و نا آماده، هراسان در تامین نان و درمان و سرپناه به خیابانها بریزند و طعمه حمله دسته های سرکوب و جنایتکار شوند.

واقعیت آنست که "شوک بنزین" در اعماق نارضایتی مردم جا باز کرده است. تحمل مردم مدتهاست به سر رسیده است. تعیین تکلیف با حکومت نه بر سر وعده های سر خرمن بهبودهای کذایی، نه بر سر فریب و توهم است که در دل بیقراری جامعه خود را به در و دیوار میکوبد. توده زحمتکش و ناراضی جامعه برای رویارویی مستقیم با حکومت منتظر جواب به سوال "شوک بنزین"، این پا و آن پا نمیکند...

میشود امیدوار بود که مردم زحمتکش و انقلابی همانقدر که جمهوری اسلامی را شناختند، بیشتر از آن خود را، شعارها و آرمانها، ضعف ها و نقاط قوت صفوف خود را شناخته اند. سوال جلوی روی آن جامعه، با شوک بنزین یا بدون آن، این است چگونه پیروز شویم؟

لاشه جمهوری اسلامی بر پیکر آن جامعه سنگینی میکند. نه رئیس دولت، نه وزیر، و نه بنزین فروش بینوا؛ هیچ کدام نه از بنزین، نه از تصفیه و نه از قیمت فردای آن کوچکترین اختیار و یا کوچکترین اطلاعی  ندارند تا چه رسد به "شوک بنزین"!

در انتظار نشستن خطا است. نباید به جمهوری اسلامی وقت و مجال داد. توده کارگر و مردم زحمتکش از زمینه لازم برخوردارند و باید به نیروی خود باور کنند:

-          طبقه کارگر در راس مردم زحمتکش و آزادیخواه باید متشکل شود. نقطه قدرت اصلی آلترناتیو کارگری  در آن است که زمینه های قدرت و تشکل  در محلات و کارخانه ها فراهم است.

-          نوبت خیابانها خواهد رسید، اما قدرت آلترناتیو کارگری در محل کار و زندگی آنها است. جمهوری اسلامی، با همه پادگانها و زندانها و محلات مسکونی اعوان و انصارش در مشت تولیدکنندگان جامعه است. برق و بنزین و ماشین حکومتی در کنترل آنها است.

-          کارگر و زحمتکش جامعه  برای پیروزی و تا پیروزی کامل مبارزه خواهند کرد، اما خود تصمیم میگیرند کی و کجا و چگونه مبارزه خواهند کرد؛ و بازیچه تحریکات نیروهای دولتی،  اسیر حوادث و اسیر ماجراجویی و اهداف خرد و نازل ناسیونالیستی نخواهند شد.

-          ما به ازاء هر قدم از مقاومت و پیروزی علیه جمهوری اسلامی سرمایه  باید در بارقه های متعالی از آزادی و حقوق اجتماعی و سیاسی؛ علیه مذهب و ارزشهای منحط اسلامی؛ در آزادی و علیه ستمکشی زن؛ و در راه معیارهای سوسیالیستی برخورداری از امکانات جامعه خود را نشان دهد.

آیا شوک بنزین در راه است؟

واقعیت آنست که "شوک" در قلب جامعه هست، مساله آنست که چه کسی میتواند، میخواهد و نقشه ای برای کنترل آنرا در اراده سیاسی خود میبیند.